با سلام
دختري 35 ساله هستم كه 3 سال پيش با پسري كه 4 سال از خودم كوچكتر بود آشنا شدم. آشنايي ما از طريق اينترنت بود. البته فكر نمي كردم ما اينقدر با هم تفاهم داشته باشيم كه بتوانيم بعد از 2 سال يكديگر را براي ازدواج انتخاب كنيم. از هر لحاظ شبيه هم هستيم. خانوادگي، فرهنگي، مالي، سنتي بودن خانواده ها، مذهبي، تحصيلي و … به هم علاقمند شديم تا امروز. علاقه ما بسيار زياد است و احساس مي كنيم در زمينه عاطفي مي توانيم همديگه رو ارضا كنيم. بايد بگويم كه ما از تمام مسائل گذشته همديگه باخبريم و اين مسئله جزو امتيازهاي مثبت از ديدگاه ايشان براي من بود. البته يك مشكلي كه در اين بين وجود دارد بي اعتمادي است كه كمي بين ما وجود دارد. دليل آن هم اين است كه ايشون با تماس دوست هاي سابق خود، دوباره ارتباط برقرار كردن كه من متوجه شدم. البته مشكل حل شد و دليلش كه ظاهرا قابل باور بود را پذيرفتم و اين را هم بگويم كه تا آنجا كه مي دانم بعد از من با كسي ارتباط نگرفتن. اما شك و ترديد نسبت به او تا الان وجود داره. البته ايشان هم ظاهرا به من ترديد دارند به خاطر مسائلي كه در ذهنشان مي پرورانند كه همه شان خيال است و من هميشه به او وفادارم. در كل كمي در اين مورد مشكل وجود دارد. بايد بگويم به دليل رابطه طولاني كه بين ما وجود داشت به سمت عشق بازي هم كشيده شديم. حالا با توجه به اين توضيحات چند سوال دارم:
1- آيا سن مي تواند مانع ازدواج شود؟
2- آيا وجود عشق بازي قبل از ازدواج مي تواند در آينده ايجاد اشكال كند با توجه به اين كه در خانواده سنتي رشد كرديم.
3- آيا اين بي اعتمادي بعد از ازدواج ممكن است از بين برود؟(چون در كنار هم زندگي خواهيم كرد)
4- آيا من مي توانم از نظر عاطفي و جنسي او را ارضا كنم؟
5- اگر ازدواج ممكن بود الان بايد چه رفتاري داشته باشم؟ آيا بايد وجود رابطه جنسي را قبول كنم؟