با سلام پسری هستم ۲۳ ساله یک ساله با یه دختری آشنا شدم که همسایمونه با خانوادم در موردش حرف زدم به شدت مخالفت کردن و گفتن نمیشه خانوادهامون به هم نمیخوره و فلان ولی من با وجود مخالفت خانواده پنهانی باهاش ارتباط دارم در این یک سال به این نتیجه رسیدم به درد هم نمیخوریم ن خودمون نه خونواده هامون چند بارم خواستم از هم جدا بشیم ولی به دلیل اسرار زیاد طرف مقابل و اینکه میگفت خودمو میکشم رابطمونو ادامه دادم در این یک سال به دلیل اتفاقاتی که بینمون افتاده (سکس بدون دخول😳)نمیتونم ازش جدا بشم عذاب وجدان خیلی بدی دارم میترسم بلایی سر خودش بیاره از طرفیم خیلی دوسش دارم ولی میدونم اگه ازدواج کنیم بعدها ب مشکل میخوریم البته خانواده من به شدت مخالفن و قبول نمیکنن نمیدونم چیکار کنم قبلا فکر میکردم میتونم راضیشون کنم ولی راضی نمیشن پدر من وقتی یک حرفیو برنه دیگه کسی نمیتونه از حرفش برش گردونه لطفا کمکم کنین تو وضعیت احساسی بدی قرار گرفتم از طرفی دوسش دارم از طرفیم نمیخوام با طولانی شدن رابطمون بیشتر بهش لطمه بخوره اگه راه حلی برای جدایی راحتتر دارین خیلی ممنون میشم راهنمایسم کنین.