سلام ما حدود هفت سال هست که ازدواج کردیم از دوسال پیش که پسرم به دنیا اومد متوجه ارتباط فیس بوکی همسرم با یه دختر شدم تمام دوران بارداری من با ایشون ارتباط داشتن .به روش آوردم بعد از کلی معذرت و ببخشید گذشت تا چند ماه پیش متوجه ارتباطات ایشون از طریق تلگرام شدم.با دخترای مختلف پیامای عاشقونه و……یه بار این وسط به روش اوردم بازم گفت ببخشید و ….ولی باز به این کار رو آورد.خیلی سعی کردم با توجه بیشتر رسیدگی بیشتر دست برداره ولی نشد.هر وقت که دیر میاد کلی فکر و خیال نکنه با یکی دیگس یا وقتی رابطه جنسی می خواد حس می کنم کهاز علاقه به اونا خودشو با من تخلیه می کنه.من ایشونو خیلی دوست دارم .اون زمان فقط و فقط برای ایمان ایشون باهاشون ازدواج کردم ولی الان هیچ خبری نیست.ایشون کلا آدمی احساساتین به خود من خیلی محبت می کنن ولی کلا بدبین شدم نسبت بهش.نمیتونم باور کنم تو دنیای واقعیم ارتباطا نباشه.واقعا مستاصل شدم .خیلی به جدایی فکر می کنم.ایشون شاعرن و توی دنیای واقعی هزاران دخترو جذب شعراشون کردن.برای همین خیلیا علاقه بهش دارن و حتی حاضرن وارد زندگی ما بشن به عنوان همسر دوم.البته خیلی شده تو مجامع عمومی از من تشکر کردن و تعریف و تمجید.ولی بازم میترسم.نمی دونم چکار کنم