رفتارهمسرم
سلام خسته نباشید .من 8 ماهه ازدواج کردم شوهرم روی بیرون رفتن ازخونه خیلی بهم گیرمیده نمیزاره برم خودش شبکاره صبحا میاد میخوابه تااخرشب هم میره سرکار منم توخونه دبگه نمیتونم صبرکنم دلم پوسید توخونه من سه ماهه حاملم ولی اصلا رفتارش عوض نشده اوایل اجازه میداد پدرم میومد دنبالم میرفتم پیش مامانم الان نمیزاره هروقت میگم دلم گرفته میگه برو خونه مادرم من زیاد بامادرش راحت نیستم میگم منم اونجا بیشتر دلم میگیره میگه خب بشین توخونت چکارکنم وقتی هم عصبانی میشه نمیشه هیچی گفت چون دست خودش نیست یه چیزایی میگه که خیلی ناراحت میشم من اولش گفتم بانرمی ازش درخواست میکردم میبوسیدمش که من امروز برم خونه پدرم میگفت برو الان هرکارمیکنم نمیزاره اصلا نمیخواد من با اقوام خودم رفت وامد داشته باشم لطفا راهنمایی کنین خواهش میکنم ازتون یه راهکاری بهم بدین
با سلام خدمت شما
با توجه به اینکه شما باردار هستید و بهتر است از هر تنش به دور باشید هر دو باهم نزد مشاور خانواده رفته و شما مشکلتان را مطرح کنید شاید ایشان حرف های ناگفته یا دلایل خاص خودشان را برای ارتباط کم شما با خانواده تان دارند مثل دخالت توجه بیش از اندازه و … که باید با شما در میان گذاشته شود و راه حلی پیدا شود و اطرفی ایشان باید ضرورت ارتباط شما با خانواده تان را در سلامت روان شما بدانند و عواقب این قطع رابطه را نیز در نظر داشته باشند . روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
باسلام.مدت چهار ماهه که خانمم باهام قهره و اصلا چشم دیدن منو نداره.این موضوع هم سر این پیش اومد که زمستان ۹۴ خانمم باردار بوده و چون خودم میرفتم شهرستان سر کار از این موضوع خبر نداشتم و چون خانمم مدتی که من خونه نبودم همش خونه باباش بود و متاسفانه بچش سقط شده بود و من خبر نداشتم ولی خانمم فقط به مامانش گفته بود و مادر خانمم هم این موضوع را از من مخفی نگه داشته بود.ومن هم که نمیدونستم تو همین ایام که بچش سقط شده بود خانممو زیاد تحت فشار گذاشته بودم که دیگه بچه بخواد و از این حرفا.وقتی که از شهرستان برگشتم رفتار خانمم خیلی عوض شده بود(خون تو چشماش بود)شروع به بد رفتاری کرد.البته اینم بگم که علیرغم این رفتارها با وجود اینکه سر کار بود به خونه که میومد ناهار و شام واسه م آماده میکرد ولی سر سفره نمی نشست.این جریان ادامه دار شد بطوریکه دیگه به من فحش میداد و آخرین باری که از خونه رفت علیرغم اینکه خودمم مخالفم با این کار خیلی کتکش زدم.الان که خانمم خونه باباشه من میرم خونشون و خانواده ش خیلی ناراحتن که اینجوری با من رفتار میکنه ولی از یه طرف هم می ترسن اونو تحت فشار بذارن چون ممکنه دست به اقدام خطرناکی بزنه.خودمم دیگه عصبی شدم چون واقعا دوستش دارم و عاشقشم.در ضمن خیلی هم مهربونه با دیگران ولی سر این سقط با من اینجوری شد.اوایل که مشکلش اینجوری حاد نشده بود باهام که حرف میزد میگفت زمان بارداری یه حس خوبی داشتم ولی از دستش دادم.نمیدونم.از طرز صحبت کردنش انگار من مقصرم که بچشو از دست داده.
سقط جنین و از دست رفتن موجود کوچک و بی گناهی که همه منتظرش بودند تا پاکی را در برق چشمان معصومش حس کنند ضربه سنگینی بر روح مادر وارد می کند. شاید همه احساس کنند تنها از دیدن و در آغوش گرفتنش محروم مانده اند، اما مادر او تنها کسی است که رابطه وجودی و فضایی کاملا زنده و حیاتی را با او تجربه می کرد. گاهی با او حرف می زد و در خیالش او را نوازش می کرد، خیلی وقت ها او را به نام خطاب می کرد و دردل هایش را برایش می گفت، آرزوهایش را در گوش جنینش نجوا می کرد و… حالا از بطن او، همدم زنده کوچکش را گرفته اند، بی جان و بی نفس. برای یک مادر خیلی دردناک است که حس کند آن دست ها و پاهای کوچک اگر شکل گرفته باشند یا آن قلب نازنین و… دردی کشیده یا به خاطر شرایطی سخت در وجود او خفه شده و… خیلی سخت است! ولی من و شما به عنوان مهم ترین افرادی که در کنار این مادر غمگین حضور داریم، باید بتوانیم درکش کنیم و او را به شرایط عادی زندگی برگردانیم.
از جنس افسردگی
افسردگی پس از سقط جنین ناخواسته، با دیگر افسردگی ها نشانه های مشترکی دارد: دکتر ساحل همتی گرکانی؛ روان پزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفت و گویی با هفته نامه سلامت برخی علائم افسردگی را ذکر کرده است: “خلق غمگین، نگرانی، ناراحتی، بی حوصلگی، کاهش اشتها، کاهش میل به زندگی و کاهش خواب.” این موارد از جمله مسائلی است که گریبان فرد افسرده را می گیرد و این آسیب ها که هر کدام شان می تواند، مسیر گرم ارتباطات خانوادگی و لذت از زندگی را دستخوش نابسامانی کند، ممکن است بانوی شاداب خانه را که در اندوه از دست دادن جنین است، خسته و او را درمانده سازد.
زنان، افسرده ترند
این روان پزشک در توضیح بیشتر گفت: “به طور کلی افسردگی در خانم ها نسبت به آقایان شیوع بیشتری دارد که علل مختلفی در آن نقش دارد. افسردگی بعد از سقط یا بعد از دوره زایمان جزو اختلالات خلقی است که در برخی از خانم ها شاهد آن هستیم.این افسردگی در واقع همان علائم افسردگی معمولی را دارد یعنی توأم با خلق غمگین، نگرانی، ناراحتی، بی حوصلگی، کاهش اشتها، کاهش میل به زندگی و کاهش خواب است و می تواند علائم شدیدتری نیز داشته باشد. برخی مواقع می توان احتمال خودکشی را نیز پیش بینی کرد. در این مواقع به اقدامات جدی و پیشگیرانه ای نیاز است. ”
کارهایی که باید انجام داد
ما باید کاری کنیم که مادر سوگوار بهتر بتواند با موضوع روبه رو شود و درد و رنج کمتری تجربه کند و بتواند راحت تر به مرحله پذیرش دست یابد. یکی از کارهایی که معمولا اطرافیان فرد سوگوار انجام می دهند، این است که سعی می کنند هر وسیله، تصویر یا هر مقوله ای که فرد را به یاد عزیز از دست داده اش می اندازد، از دسترس و از برابر چشمان او دور می کنند. بیایید این کار را نکنیم! این کار حکم خدمت، لطف، مصلحت نگری و… هیچ مفهوم مثبتی از این قبیل را ندارد. این کار سنجیده نیست و تنها فرد را از درک و پذیرش واقعیت دور می کند و هر چه پذیرش، دیرتر اتفاق بیفتد، آمادگی فرد برای بازیابی روانی خودش به تعویق می افتد و نتیجه این که دوره رنج و عذابش طولانی تر می شود، در حالی که قرار ما این بود که به او کمک کنیم و همدلی مناسبی با شرایطش نشان دهیم. ”
ترس برخاسته از ناآگاهی
حمایت اطرافیان شاه کلید رویارویی درست با موضوع سقط جنین ناخواسته است ولی مسئولیت فرد را از او سلب نمی کند. خوب است بانوانی که چنین شرایط تلخی را تجربه می کنند، خود نیز برای بازگشت به شرایط عادی و نشاط انگیز تلاش کنند. همتی گرکانی دیدگاه خود را در این باره این گونه بیان کرد: “تاکید من همیشه روی آموزش است. ندانستن و آگاهی نداشتن، بیشتر باعث ترس ما می شود. برای داشتن اطلاعات باید از جزوه ها، کتاب های مناسب و سایت های آموزشی و مراکزی که خانم ها بتوانند درباره مشکلاتشان صحبت کنند، استفاده کرد. همه زنان در طول زندگی مراحل مختلفی مثل بلوغ، باروری، شیردهی، نازایی و یائسگی را پشت سر می گذارند پس باید برای رویارویی با این شرایط ویژه از آگاهی لازم برخوردار باشند.”البته در این مواقع همسر و اطرافیان نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. حمایت هر چه بیشتر آن ها از نظر عاطفی و روانی در پذیرش مرگ جنین به مادر کمک می کند تا بهتر و بیشتر با مشکلش کنار بیاید. در واقع زمانی که فردی در خانواده فوت می کند، اطرافیان سعی می کنند در کنار بازماندگان بمانند تا از نظر روانی صدمه نبینند. در سقط جنین نیز بایدهمین طور رفتار کرد. حمایت اطرافیان به خصوص همسر سرعت برگشتن مادر به زندگی عادی را بیشتر می کند.”پس می توانیم همدلی خود را به مادر سوگوار این گونه نشان دهیم که:
– به او بگوییم که درک می کنیم چقدر برایش سخت است که بپذیرد فرزندش را از دست داده است.
– اجازه بدهیم با اسباب بازی ها یا لباس هایی که احتمالا برای فرزندش تهیه کرده روبه رو شود و اگر خودش تمایل داشت به اتاق کودک از دست رفته برود، گریه کند و دقایقی را در آن جا تنها باشد، مانع او نشویم و حتی در مواردی همراهی اش کنیم.
– می توانیم به او پیشنهاد دهیم احساسات و تجربه خود را روی کاغذ بنویسد.
– اگر همسر او هستیم، حتما به جایگاه مطمئن او در قلب مان اشاره کنیم و نوید شرایط و روزهای متفاوت و بهتری را به او بدهیم.
– از کارشناس آگاه مشورت بگیریم، ارزشش را دارد!
۴ گام سخت
روانشناسان فرآیند ۴ مرحله ای را معرفی می کنند که افراد در برابر از دست دادن عزیزانشان با آن روبه رو هستند: ناراحتی، خشم، انکار و سپس پذیرش.
دکتر همتی گرکانی با اشاره به این فرآیند، یادآور شد بانوان بارداری که سقط جنین را تجربه می کنند، نیز از همین مراحل عبور می کنند.
در افسردگی بعد از سقط با از دست دادن و فقدان روبه رو هستیم یعنی زنی که آماده مادر شدن بوده است ناگهان جنین خود را از دست می دهد درست مثل زمانی که عزیزی را از دست داده است همان طور که در مرگ عزیزان مراحل متعددی مانند ناراحتی، خشم، انکار و سپس پذیرش را طی می کنیم مادر نیز از این مراحل عبور می کند اما گاه در مرحله پذیرفتن، افسردگی نیز دیده می شود.
در زندگی عادی انسان ها با از دست دادن بستگان خود افسردگی را تجربه می کنند؛ بنابراین ناراحتی و نگرانی های بعد از سقط کاملا طبیعی است ولی افسردگی غیرطبیعی محسوب می شود.”
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
با سلام من تو دوره ی نامزدی هستم و دارم سعی میکنم همسرمو بشناسم ایشون سر ی مسئله ای ی جور مشاجره ی لفظی و در خلوت دو نفره مون، بهم سیلی زد اونم تو دوره ی نامزدی.خیلی نگرانم نمیدونم آیا ایشون خشن به حساب میادو آیا خشونتش در این حد میتونه نشانه ای باشه که فرد مناسبی برام نیست ؟زیاد بحث میکنیم که بیشترشون بی اهمیت اند و سر مسائل جدی نیست ولی همینم برام نگران کننده است.تو کلامم تهدید میکنه وقتی بحث میکنیمو من میرم تو اتاقو نمیام بیرون میگه اگه وا نکنی درو میشکونم نمدونم البته فقط کلامیه و به عمل نرسیده تا حالا اما در مورد خشونتشون نگرانم.البته در اون مشاجره ی لفظی منم بی تقصیر نبودم اما چیزی که هست من دنبال مقصر نیستم میخوام ببینم آیا نامزدم خشنه؟آیا بخاطر این ی خصلت بد باید جدی بررسی کنم یا ترکش کنم؟نمیخوام این خشونت زیاد شه یا ادامه پیدا کنه بعد ازدواج.لطفا راهنماییم بفرمایید
به هر حال دوره نامزدی دوره طلایی شناخته و ممکنه این رفتار در آینده دوباره تکرار بشه
پس تا در دوران نامزدی هستید با مشاوره و مراوده و معاشرت کردن سعی در شناخت هر چه بیشتر ایشون کنید
سلام
از چه طریق پاسخ خود را به صورت خصوصی بفرستیم.
لطفا از طریق ایمیلم راهنمایی کنید.
با تشکر
چنین امکانی برای سایت وجود نداره
برای پیام خصوصی خودتون با شماره زیر تماس بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه