شیوه های فرزند پروری هر والد معمولا از تجربیات اجتماعی، نحوه تربیت خود والد در دوره کودکی وتکرار تجربیات ومشاهدات و الگوبرداری از محیط اطراف ناشی می شود.

بر اساس نحوه تربیت کودکان می توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد.

1- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و قاطعیت.

2- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت.

3- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و عدم قاطعیت.

4- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت.

تحقیقات و بررسی ها حاکی از آن است که در شکل گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سزایی دارد. محققین عقیده دارند که اکثر کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری در الگوی اول و سوم یعنی خانواده های سرکوب گر و طرد کننده بزرگ می شوند.

فرایند این حانواده ها بدین صورت است که والدین و بچه ها برای کنترل یکدیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند و در واقع والدین توانایی لازم برای هدایت فرزندان شان را ندارند. در چنین خانواده ای، والدین هیچ پروایی از فرمان دادن، فریاد زدن، سرزنش کردن و تنبیه نمودن بچه ها ندارند. بچه ها هم به همین ترتیب عمل می کنند تا بتوانند والدین شان را کنترل کنند. معمولا هر دو طرف تسلیم یکدیگر می شوند و این باعث تقویت رفتار در هر دو طرف می گردد.

شیوه های فرزند پروری

1- الگوی تربیتی عدم محبت و قاطعیت

اکثر علائم عصبی که روزانه در افراد مشاهده می کنیم، از طریق این الگو به وجود می آید، نگرانی، تنش، اضطراب، افسردگی و در نهایت خودکشی، خصوصیات عاطفی، هیجانی ای هستند که به واسطه این الگوی تربیتی ایجاد می شوند.

کودکانی که بر اساس این الگو تربیت می شوند، معمولا به ترس های غیر منطقی مثل ترس از تنها خوابیدن، تاریکی، صدمه، عدم موفقیت،ترس از حیوانات بی آزار و… مبتلا می شوند واین ترس ها با سرزنش وتحقیر هر چه بیشتر والدین، شدیدتر می گردد. والدینی که مطابق با الگوی شماره یک با فرزندان خود رفتار می کنند، مقررات شدید و سختی را وضع می کنند که موجب می شود در نهایت بین آن ها و فرزندان شان روابط حاکم و پیشخدمتی برقرار گردد. با ادامه این روند جهان در نزد کودک به دو بخش حقارت و برتری تقسیم می شود که در بخش حقارت، کودک و در بخش برتری والدین اش قرار می گیرند.

2- الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت

در طول بیست سال گذشته والدین همواره به دلیل عدم محبت و سخت گیری زیاد نسبت به فرزندان شان مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما اکنون الگوی تربیتی خود را نسبت به گذشته تغییر داده اند. بر اساس الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت رفتار می کنند. اما این الگو نیز نه تنها بهبودی در وضعیت کودک بوجود نمی آورد، بلکه در عوض مشکلات بسیاری برای جامعه ایجاد می کند. در گذشته کودکان را مسئولیت پذیر و سخت کوش تربیت می کردند. اما آ نها خود سرزنش گر می شدند و از احساس بی ارزشی و گناه کار بودن در رنج بودند. امروزه شاهد کودکان بسیاری هستیم که از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. منفعل و پر توقع هستند، احساس می کنند همه دنیا به آن ها بدهکار است. با وجود این، کودکان امروزی کمتر دچار احساس افسردگی یا گناهکاری و شرمندگی می شوند، اما در عوض با مشکلات دیگری دست به گریبانند، مشکلاتی از قبیل بی حوصلگی، نارضایتی از زندگی و درک این مطلب که از استعداد های خود به نحو بهینه استفاده نکرده اند.

آن ها درماندگی و ناتوانی خود را احساس می کنند، اما از اعتماد به نفس لازم برای رفع این نقایص برخوردار نیستند. آن ها مرتبا در خواست ها و تقاضاهای بیش تری از والدین شان دارند و خودشان در جهت رفع خواسته های خود کم تر تلاش می کنند و مسئولیت پذیر نیستند.

این الگوی تربیتی کودکانی ناز پرورده، لوس، ضعیف النفس و وابسته تربیت می کند که تا سنین بزرگسالی هم مانند کودک رفتار می کنند. با این کودکان با مهربانی و ملاحظه بیش از حد رفتار می شود. اجازه هر کاری را دارند و والدین محدودیت های بسیار کمی برایشان قایل می شوند وتقاضاهای کمی از آن ها دارند ومسئولیت انجام کار را در خانه به آن ها واگذار نمی کنند.

3- الگوی تربیتی عدم محبت وعدم قاطعیت

در این الگوی تربیتی اعتقاد بر این است که کودک عمدا بدرفتاری می کند واگر بخواهد می تواند به سادگی در تکالیف و کارهایش موفق شود. این والدین بر اساس رفتارهای اشتباه کودک خود، در مورد شخصیت اش قضاوت کرده و معتقدند کودک شان بدذات، پست و فرومایه است. آن ها معتقدند تعریف وتمجید کودک شان را شرطی و لوس می کند و رفتارهای خوب را تنها زمانی انجام خواهد داد که بخواهد هدیه و پاداش دریافت کند و با خشنود ساختن والدین اش جایزه ای بگیرد. این کودکان اگر بد رفتاری کنند طرد می شوند، اما اگر بد رفتاری نکنند مورد تشویق والدین شان قرار نمی گیرند. همیشه مورد سرزنش و مقایسه قرار می گیرند. چه کار ناشایسته ای انجام دهند و چه انجام ندهند. این کودکان سر در گم، آشفته، پریشان، سرخورده وناکام هستند. زیرا هیچ راهی برای آن ها جهت کسب موفقیت و جلب رضایت والدین وجود ندارد. در نتیجه این کودکان خشمگین و رنجیده خاطر می شوند. در این زمان احساسات خصمانه خود را یا به درون خود برده و یا به نزدیکان خود و به جامعه منتقل می کنند.

4- الگوی تربیتی محبت و قاطعیت

والدینی که بر اساس این الگو که بهترین و مطلوب ترین الگوی تربیتی است رفتار می کنند، درباره رفتارهای منفی کودک خود سخن می گویند، همیشه بر رفتار کودک تاکید دارند و هرگز خود او یا شخصیت اش را مورد خطاب قرار نمی دهند و بر اساس رفتارش در مورد شخصیت اش قضاوت نمی کنند.

کودک را طرد نمی کنند. هرگز به او نمی گویند تو را دوست ندارم. محبت شان به کودک مشروط به رفتار کودک نیست و محبت بی دریغ دارند. تمام توجه خود را به حل مسئله اختصاص می دهند. هرگز سعی نمی کنند کودک را هراسان و پریشان سازند و یا او را مقصر جلوه دهند. این گونه والدین به فرزندان خود می گویند که از رفتار آن ها نا راضی اند و آن ها را توجیه می کنند که تنبیه شان صرفا به منظور اصلاح رفتارشان است و هرگز قصد تخریب شخصیت آنان را ندارند.

این والدین به مسائل و مشکلات کودکان به عنوان جزئی از زندگی طبیعی کودک و به عنوان مشکلی که نیاز به راه حل دارد، توجه می کنند، نه به عنوان رفتاری ناپسند که کودک عمدا برای ناخشنود کردن والدین اش انجام می دهد. در هنگام مشکلات این والدین تلاش نمی کنند تا کودک را سرزنش کرده و مقصر جلوه دهند، بلکه سعی می کنند آگاهی او را بالا برده و به او مهارت های لازم و اندیشه منطقی را آموزش دهند.

آن ها بدون آن که کودک خود را سرخورده و ناکام کرده یا ناعادلانه با او رفتار کنند و بدون جنجال و غوغا، کودک را برای مقابله با مشکلات زندگی آماده می سازند. این والدین عقیده دارند که رفتارهای اشتباه کودکان برای رسیدن به بلوغ فکری و مقابله با مشکلات دوران بزرگسالی ضروری است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون کوچک ترین خشونت و فشاری به آن ها می آموزند که خود نظم باشند.

این والدین قاطع و جدی هستند و حتی زمانی هم که کودک را تنبیه بدنی می کنند، هرگز خشم خود را در تنبیه کودک وارد نمی کنند و کنترل خود را از دست نمی دهند. به عقیده آنان کودک به دلیل این که بیاموزد تا رفتارهای خود را اصلاح کند، تنبیه می شود، نه به این علت که مستحق تنبیه بوده است. آن ها تنبیه بدنی را به عنوان آخرین راه و زمانی که سایر روش ها موثر نباشد، به کار می گیرند.