2
قبل ازدواج
سلام من با پسری حدود سه ساله دوست هستم و البته ب قصد ازداج. من خیلی ادم احساساتی هستم و خیلی ام برا خوش حال کردن بقیه و هدیه دادن ذوق و شوق دارم ولی ایشون اصلا مثل من نیست حتی مناسبتا براش مهم نیست و هیچ کادو و سورپرایزی من ازش ندیدم ک خوشحالم کنه . جای کادو کاردستی درست میکنه :/ . حتی جوری شده من ب شدت ب خواهرم حسودیم میشه ک نامزدش هر دفعه میبینتش بهش هدیه میده . حتی ب خودشونم گفتم ولی فرقی نکرده انگار خوشحال کردن من اصلا براش مهم نیست .فک میکنم ایشون ب خاطر جمع کردن زدتر زندگی خیلی خسیس شدن . نمیدونم چه جوری باید باهاش رفتار کنم چون همین موضوع کوچیک و بی ارزش منو نسبت بهش سرد کرده . ممنون میشم راهنماییم کنین ک چیکار میتونم بکنم
حساس بودن
دوست عزیز باید بدونید در ازدواج شما جذب مخالف خودتون میشید.
پس تصور اینکه ایشون مثل شما فکر کند اشتباهه.
پس همین که یادی از شما با یک کاردستی میکنه بسیار مهم باید باشه.
در این مورد از همین روزهای آشنایی باید بدونید روش ایشون در زندگی به همین سبک خواهد بود.
و شما برای داشتن آرامش در زندگی حتما باید رفتارهای حساس در خودتون اصلاح کنید .
سلام
من عاشق پسرعمه م بودم وهستم ولی این علاقه به هیچ وجه منطقی نیست و به هزار ویک دلیل واینکه از عمه م یعنی خاله ی اون شنیدم که اونا گفتن اصلا فامیلی نمی خوان سعی دارم فراموشش کنم. الان دوروزه با یک پسر به نام علی دوست شدم ولی من هیچ وقت با کسی دوست نبودم و معتقدم من هیچ شناختی ازش ندارم ولی اون همش از ازدواج با من حرف می زنه ومی گه شوهرتم تا آخرشم هستم من حتی ندیدمش ولی من اصلا نمی تونم اعتماد کنم. چه کارکنم؟