سلام وقت بخیر مدت ۴سال است عقد هستم همسرم خیلی وابسته بود وصبورخیلی علاقه داشت تمام مدت این ۴سال خانواده ایشان حتی سرعقد نیامدن رفت وامد ورسم ورسوم انجام تدادن ولی باز من بخاطر همسرم رفتم احترام گذاشتم همسرم درطول ۱۷سال است تمامب درامد خود که حدود ماه ۲میلیون به بالا بوده واست و خرج خانواده ش کرد پدر ایشون ۱۷سال پیش ازخارج ازکشور برگشتن وزمین گیر شدن همسرم شروع به کارکرد وتمام درامدش راواریز کرد که زمانی که موقع ازدواج ایشون شد پدرشون ۲تاملکی که دارن وبه همسرم بدهند بجای این همه سال خرجی که واریز کردن وضررشون وپول خرج ومخارج عروسیشون بقیه خواهر وبرادرهای همسرم خارج ازکشو هستن ودرحال رفت وامد پدرشوهرم برای تمامی انها هزینه مراسمها وعروسی وخونه وکارهای اقامت وانجام دادن دار وندارشون وبااون همه ثروت به اونها دادن که فقط همین دوتاملک موند الان ۴سال حتی یبارپاشون وتوخونه من نزاشتم برای عروسی هم هردفعه مادرم میگه ابرومون رفت چرا اقدام نمیکنید بهانه می اوردند امروز وفردا میکنند حتی نشون نیاوردن این ۴سال عقدهم همسرم باز ماهی ۲میلیون ومیریزه براشون طوری شده افیردگی گرفتم مورد تمسخر دوست وفامیل وخانواده قرارگرفتم تصمیم گرفتم وقتی ارزش قایل نمیشن منم خسته شدم دیگه رفت وامد وارتباطی نداشته باشم ازطرفی الان امتناع میکنند چون مخالف بودن حق وحقوق همسرم ونمیدن که زندگیمون وتشکیل بدیم همسرم وطوری تحریک کردن این اواخر طوری رفتار میکنه بیتوجهی وبد دهنی میکنه حرفهایی میزنه باورم نمیشه بهم میگه بدقدمی تازه عقدکرده بودیم ۴ماه بعدبرادرشون فوت شد منم شب روز بخاطر بی احترامیهاشون گریه میکردم بعدسالگرد برادرشون پدرشون سرطان گرفته البته روبه بهبوده بهم میگه توبدقدمی تااومدی این اتفاقات افتاده درصورتی که تمام ۴سال یبار این ونگفته بود حتی یه ناراحتی کوچیک میکرد من وازدلم درمیاورد رفتارش تغییرکرده ۳روز پیش محترمانه وآروم گفتم عزیزم ابروم رفت یه اقدامی کن حقت وبگیر من دیگه نمیدونم جواب خانواده واقوامم وچی بدم پیش همه ابروم رفت تاکی نمیخوای بری جلوبرای حقت تاکی باید بلاتکلیف بمونیم میگه همینه که هست بجاش تکلیف تورو مشخص میکنم دوستت ندارم موقعیت بهتری دارم وطلاقت میدم نمیخوام توبدقدمی وکلی فحش وبد وبیراهه ۳روز زنگ حتی نزده درصورتی که این فحاشی وبدهنی سابقه نداشته واینکه ناراحت میکرد نیم ساعت نمیکشید ازدلم بامعذرت خواهی درمیاورد البته این ومیگم ایشون بخاطر پسرعاقل وفهمیده ای هستن وتمام اقوام وخانوادشون درشاخه پزشکی درخارج وداخل ایران هستن خیلی ها باوجود خانواده سرمایه داری هستن میخواستن ایشون دامادشون بشه خانوادشونم بخاطر همین مخالفن واقعا نمیدونم دیگه با این وضعیت وخانواده ایشون وخودایشون باید چکارکنم راهنمایی بفرمایید تشکر