سلام.من سال دوم دانشگاهم.یک سالی هست ک متوجه شدم همکلاسیم بمن توجه داره.یا شاید من اینطور فکر میکنم.راستش من همیشه سعی کردم حد خودمو با آقایون نگه دارم و اجازه ندم وارد حریمم بشن.نمیدونم شاید من زیادی حساس شدم .مطمئنم از روز اول باین ادم درست رفتار کردم.میدیدم ک خیلی زیاد به من نگاه میکنه .اوایل خواسته یا ناخواسته مچشو میگرفتم .اما بعد فکر کردم درست نیست این کار شاید فکر کنه باصطلاح منم دارم نخ میدم بهش و از این چیزا.برای همین با این ک حس میکنم داره ب من نگاه میکنه اما بی اعتنایی میکنم البته نه جوری ک اون متوجه بشه.خسته شدم از این مسخره بازیا.خسته شدم از این نگاه کردنا.می خوام ذهنم برای زندگیم باز باشه برای درس،کارایی ک باید بکنم تا پیشرفت کنم.اصن تو برنامم عشق و عاشقی تو این سن و سال کم نبوده.حالا یجورایی این ادم برام مهم شده.با این ک هیچ وقت ندیدم کاری توی دانشگاه تو عالم حتی همکلاسی بودن برام بکنه ،ب طرز مسخره ای فکر میکنم دوستم داره.نمیدونم فقط میخوام روشن بشم.وضعیتمو بدونم.اخه ادمی نیستم ک بیخودی با کسی کج بیفتم و اخم و تخم کنم .همه میگن همیشه خوشرویی و مهربون.حالا نمیخوام با ندونستن اینکه احساس واقعی اون به من چی هستش رفتاری ک با بقیه دارم با اونم داشته باشم.منظورم اینه نمیخوام دچار سوتفاهم بشه ک ینی مثلا اره منم بهت فکر میکنم.

ببخشید فک کنم خیلی درهم پیچیده شد حرفام.اما امید وارم کمکم کنید.دیگه خسته شدم از این افکار .لطفن بهم بگید این حس و حالم همش زودگذره و طبیعیه واسه کسی ب سن من یا نه حسم بهم درست میگه.

.