6
ابراز علاقه به پسر
با سلام و خسته نباشید. من دختری23ساله هستم چندسالی است که به پسری علاقه مندم. از نظر خودم این پسر ملاک های منو برای ازدواج داره. من در شهر کوچکی زندگی میکنم و خیلی دوست دارم که ازداوج کنم بااین پسر. در ضمن من بااین پسر رابطه ای ندارم و قصدم فقط ازدواجه. چندروزی است که این فکر به ذهنم رسیده که خودم به این پسر ابراز علاقه کنم ولی میترسم این پسر فکربدی در مورد من بکنه یا میترسم کارم اشتباه باشه. من دراین مورد به کسی چیزی نگفتم فقط از مشاوره ها کمک خواستم که همه جوابشون اینه که یک واسطه منو به این پسر معرفی کنه ولی متاسفانه هیییییچ واسطه قابل اطمینانی سراغ ندارم . ازتون خواهش میکنم کمکم کنید که چکارکنم. و چجوری به این پسربگم ممنون
با سلام خدمت شما
در مورد اینکه قصد و تصمیم خود را گرفته اید که به ایشان ابراز علاقه کنید اظهار نظری ندارم،اما در مورد شیوه این ابراز علاقه و پیامدهای آن می توانم خدمتتان عرض کنم ،شما ابراز علاقه خود را می کنید و اطمینان حاصل کنید که ایشان به درستی متوجه این ابراز علاقه شده باشند ، خود را برای هر نتیجه ای آماده کنید. در مورد شیوه ابراز علاقه به ایشان در ادامه مقاله ای آورده شده است که می تواند راهنما باشد و چنانچه نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک۸۸۴۲۲۴۹۵ بگیرید.چطور به مرد موردعلاقه تان ابراز تمایل کنید؟اولین گام ازدواج، خواستن و به اصطلاح، «خواستگاری کردن» است؛ اما عرف و فرهنگ جامعه ما خواستگاری را اقدامی مردانه می داند. حال اگر در این میان دختری به پسری علاقمند باشد، برای ازدواج با او و ابراز احساساتش چه باید بکند تا شخصیت و عزت نفسش هم حفظ شود؟
________________________________________
پیشنهاد تقاضای ازدواج و ابراز احساسات قلبی به طرف مقابل، مرد و زن ندارد. اما «خواستگاری» بار حقوقی دارد؛ یعنی مرد از این طریق می خواهد بگوید من صلاحیت دارم و می توانم که کشتی زندگی مشترک را هدایت کنم و مسئولیت و اداره یک خانواده را عهده دار شوم. این باید مردانه باشد و اینکه مثلا زنی با گل و شیرینی به خانه مردی برای خواستگاری برود، برای شأن و منزلت یک زن خوب نیست اما پیشنهاد ازدواج از سوی زن در قالب جملات و بیان مناسب به مرد به هیچ عنوان زشت نخواهد بود.
خواستگاری مقدمه ازدواج و اولین گام برای ورود به زندگی مشترک و تشکیل خانواده است؛ همانطور که یک زن برای «مادر شدن» و ورود به دنیای مادری، در ۹ ماه بارداری آماده نقش پذیری می شود، فردی که در جریان خواستگاری قرار می گیرد هم آماده ازدواج و نقش پذیری به عنوان همسر خواهد شد که این عنوان، با مسئولیت پذیری، تعهد و… همراه خواهد بود.
دختران امروز حق انتخاب دارند
در تعریف مرد و زن، فعال بودن همیشه به مردان و انفعال و پذیرندگی به زن داده می شود اما مشکل اصلی اینجاست که ما اکنون در بحث ازدواج جوانان با دو فاعل روبرو هستیم و اینجاست که این مفهوم، دچار یک تعارض شده است. به بیان دیگر دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. زنان امروزی حالت زنان منفعل نسل های قبل را ندارند و رشد و پیشرفت اجتماعی خوبی داشته اند که آنها را در موقعیت انتخاب گری، قدرت و ابراز وجود قرار داده است. بنابراین اگر به دختر بگوییم تو انتخاب کننده نیستی؛ بلکه انتخاب شونده ای، او در شرایط سختی خواهد بود. دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند.
تمایل یک دختر به آشنایی بیشتر و ازدواج با یک پسر، اگر غیرمستقیم مطرح شود تعلق خاطر بیشتری ایجاد خواهد کرد. ابراز احساسات بیان عشق و علاقه باید به روش مناسب صورت گیرد و از همه مهمتر باید قبل از نشان دادن این تمایل، تمام جوانب را بسنجد و با توجه به نظام ارزشی خود و خانواده شان و شخصیت طرف مقابل و ادراک او اقدام کند؛ چرا که این امر باعث می شود احساس خود را ابراز کند که در این صورت حتی اگر جواب منفی بشنود، نه تنها چیزی را از دست نمی دهد بلکه هیچ وقت برای سکوت و تأمل خود حسرت نمی خورد. در واقع او این کار را برای کسب آرامش خود انجام می دهد.
دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند
چطور تمایل تان را نشان دهید؟
در ابتدا توصیه می کنیم کمی صبر کنید تا شاید پسر مورد نظرتان، خودش پیش قدم شود. اما اگر این اتفاق نیفتاد، از یک واسطه بخواهید نظر طرف مقابل را درباره شما به گونه ای غیر مستقیم بپرسد. اگر دسترسی به چنین فردی ندارید، با خودافشایی منطقی و متعادل، درباره ویژگی های خود، توانایی هایتان و روحیاتتان صحبت کنید تا او بهتر شما را بشناسد. در نهایت به شکلی خیلی ظریف به او نشان دهید آمادگی زندگی مشترک را دارید. مدبرانه از ویژگی های مثبت آن پسر که در طول رابطه مشاهده کرده اید، یاد کنید و خاطرات مشترک قابل اعتماد جهت آینده سازی را به علاوه زوایای خاص بودن مرد را به او نشان دهید؛ چرا که این، یک مسیر امن و بالغانه است. در لفافه بگویید که فکر می کنید شباهت های زیادتان امکان ادامه رابطه در فازهای دیگر را فراهم می کند. در این حالت اگر طرف مقابل نفهمید و درک نکرد، بهتر است او را رها کنید و باقی عمر خود را به پای چنین فردی هدر ندهید.
شهامت عاشق بودن
عشق، دلیری می آورد و این علامت صدق عشق است! لازم است دختر نظام ارزشی اش را چک کند و مطمئن باشد خوشبختی که محصول قاطعیت و حسابگری های صحیح باشد، به مراتب مهم تر از خوشحالی و سرخوشی عاشقانه ای خواهد بود که موقت و وابسته به شرایط است؛ این یعنی مدیریت عشق.
عشق مهم است، اتفاق زیبایی است اما همیشه برای ازدواج نیاز به عاشق بودن نیست. در ازدواج پای یک قرارداد اجتماعی، تعهد و… در میان است. ما باید قبل از انتخاب همسر، حسابگری جدی داشته باشیم و نسبت ها را در نظر بگیریم.
الزاما هر ازدواجی خوب نیست و هر طلاقی بد نیست؛ عنصری که باعث خوب یا بد شدن است کیستی و مسئولیت پذیری شماست. همسری را انتخاب کنید که مانع تلاش شما نشود و کسی باشد که در کنارش طعم واقعی عشق و خوشبختی را بچشید.
با عرض سلام و خسته نباشید. من ده سال پیش به پسری علاقه مند شدم. یه ارتباط سالم داشتم ک بیشتر تلفنی بود. و هر دومون به هم علاقه مندشدیم. اون دو تا داداش بزرگتر داشت و سنشم کم بودو امکان ازدواج نداشت اما به همه خونوادشگفته بود منو میخواد. خلاصه خیلی وقتا با خونوادش سر همین موضوع بحث داشت و بعدش عصبی میشدو حتی با من قهر میکرداما چند وقت بعد با پشیمونی برمیگشت. تا اینکه چند سال پیش من خسته شدم و جواب تلفنشو ندادم بعد چند وقت دوباره اومد ک بهش گفتم میخوام ازدواج کنم. اون خیلی ناراحت شد و من مرتب روی گوشیم ک هیچکسی جز اونو خونوادم شمارمو نداذن، با شماره های دیگه روگوشیممرتب ز میرد ک صدامو بشنوه. من پشیمون شدماز کارم و بهش پیامدادم. اونم زود ک من عاشقتم و منم گفتم منم همینطور. اما دفعه بعداخلاقش بد شد و انگار یادش به کارهای من و انتقام گرفتن افتاد. خلاصه منم چون خودم اشتباه کرده بودم بازم تلاش کردم تا با محبت بهش بفهمونم ک اشتباه کردم. خلاصه پارسال دوباره واسه ازدواج بهم گفت ک منتظرش باشم تا مشکلاتش رفع بشه چون وضعیت مالیشون تو جریان هستم ک خوب نیست. اما سوال همیشگیو ازم پرسید ک اگر با من ازدواج نکنی هیچوقت ازدواج نمیکنی؟ منم گفتم اصلا. من فقط با تو ازدواج میکنم. سه مرتبه ازم پرسید پشت هم ک مطمئن بشه. ک منم جواب مثبتو دادم بهش. اما دیگه بعدش پیام ندادیم ب هم. ولی توی واتساپ مرتب پیام و عکس عاشقونه برای هم میذاشتیم رو پروفایل خودمون و هر دو میدونستیم منظورمون به همدیگه هست. ب محض اینکه عکسی میذارم عکس العمل نشون میده.تا اینکه چند روز پیش نوشت خدایا تنهای تنهایم پر از مشکل. میدونم مشکلات مالی مریضش کرده و واقعا مشکل روحی پیدا کرده و نمیتونه با کسی باشه ک میخواد. خلاصه بهش پیام دادم و گفت ازدواجمون نمیشه. منم خیلی بهم برخورد و گفتم دیگه نمیتونم زندگی و آیندمو ببازم و خدانگهدارت برای همیشه. نمیدونم بایدچکار کنم. با تموم وجود دوستش دارم اما هر موقع حس میکنه علاقم بهش کم شده خیلی خیلی خوبه و هر جوری شده سعی میکنه نگهمداره. ولی وقتی میفهمه خیلی دوستش دارم واقعا میگم ک بدتر از خودش نیست. من باید چکار کنم؟ نمیخوام از دستش بدم و خودم فکر میکنم بهترین راهحلم بی محلی کردن و شاد نشون دادن و بیخیال بودنم به ظاهر هست تا مسکلاتش حل بشه و بتونه بیاد. چون فکر میکنم خیالشو خیلی راحت کردم. خواهش میکنم نظرتونو بفرمایید
جواب شما بسیار ساده است و اونم اینه که از موش و گربه بازی دست بردارید
اگر شرایط ازدواج رو ندارن پس بهتره این رابطه همین جا تموم بشه تا هم شما و هم پسر بدونه باید چیکار کنه
اگر هم شرایط مناسبی برای ازدواج وجود داره برای خواستگاری اقدام کنن و با مشاوره ای حضوری شناخت برای انتخاب رو اغاز کنید و گرنه با این سبک ادامه دادن چیزی بدست نخواهید آورد
و کسی که در این بین ضرر خواهد کرد شما خواهید بود چون از نظر عاطفی اسیب خواهید دید
با سلام و خسته نباشيد دختري هستم ۲۰ساله كه يك سالي هست با يك پسر اشنا شدم ولی متاسفانه من و ایشون سر هر چیزی بحثمون میشد ولی نمیتونستیم از هم جدا باشیم تنها دلیلشم غد و مغرور بودن ایشون بود من از ابراز علاقم به این اقا جوابی نمیگرفتم و طوری رفتار میکرد که براش مهم نیس این رابطه به جایی رسید که ما مدتی رابطمون قطع شد یعنی من تمامش کردم که خود ایشون برگشت و من قبول نکردم و باز هم دوباره به سمتم اومد ولی من از ترس اینکه دوباره بخواد غرورشو به رخم بکشه ازش فاصله میگرفتم اما کم کم حسی به من گفت که دوسش دارم و بدون اون نمیتونم و واقعیتم داره اما هنوز از اون مطمین نیستم چون یک بار دنبالم میاید یکدفعه با حرفهایش اذیتم میکند از طرفی هم حس میکنم من را میخواد ولی نمیدانم چرا غرورش نمیزارد با من صمیمی برخورد کند من واقعا موندم چگونه رفتار کنم لطفا خواهشا راهنماییم کنید.
پیشنهاد تقاضای ازدواج و ابراز احساسات قلبی به طرف مقابل، مرد و زن ندارد. اما «خواستگاری» بار حقوقی دارد؛ یعنی مرد از این طریق می خواهد بگوید من صلاحیت دارم و می توانم که کشتی زندگی مشترک را هدایت کنم و مسئولیت و اداره یک خانواده را عهده دار شوم. این باید مردانه باشد و اینکه مثلا زنی با گل و شیرینی به خانه مردی برای خواستگاری برود، برای شأن و منزلت یک زن خوب نیست اما پیشنهاد ازدواج از سوی زن در قالب جملات و بیان مناسب به مرد به هیچ عنوان زشت نخواهد بود.
خواستگاری مقدمه ازدواج و اولین گام برای ورود به زندگی مشترک و تشکیل خانواده است؛ همانطور که یک زن برای «مادر شدن» و ورود به دنیای مادری، در ۹ ماه بارداری آماده نقش پذیری می شود، فردی که در جریان خواستگاری قرار می گیرد هم آماده ازدواج و نقش پذیری به عنوان همسر خواهد شد که این عنوان، با مسئولیت پذیری، تعهد و… همراه خواهد بود.
دختران امروز حق انتخاب دارند
در تعریف مرد و زن، فعال بودن همیشه به مردان و انفعال و پذیرندگی به زن داده می شود اما مشکل اصلی اینجاست که ما اکنون در بحث ازدواج جوانان با دو فاعل روبرو هستیم و اینجاست که این مفهوم، دچار یک تعارض شده است. به بیان دیگر دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. زنان امروزی حالت زنان منفعل نسل های قبل را ندارند و رشد و پیشرفت اجتماعی خوبی داشته اند که آنها را در موقعیت انتخاب گری، قدرت و ابراز وجود قرار داده است. بنابراین اگر به دختر بگوییم تو انتخاب کننده نیستی؛ بلکه انتخاب شونده ای، او در شرایط سختی خواهد بود. دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند.
تمایل یک دختر به آشنایی بیشتر و ازدواج با یک پسر، اگر غیرمستقیم مطرح شود تعلق خاطر بیشتری ایجاد خواهد کرد. ابراز احساسات بیان عشق و علاقه باید به روش مناسب صورت گیرد و از همه مهمتر باید قبل از نشان دادن این تمایل، تمام جوانب را بسنجد و با توجه به نظام ارزشی خود و خانواده شان و شخصیت طرف مقابل و ادراک او اقدام کند؛ چرا که این امر باعث می شود احساس خود را ابراز کند که در این صورت حتی اگر جواب منفی بشنود، نه تنها چیزی را از دست نمی دهد بلکه هیچ وقت برای سکوت و تأمل خود حسرت نمی خورد. در واقع او این کار را برای کسب آرامش خود انجام می دهد.
دختران امروزی حق انتخاب دارند اما اگر بناست که در این انتخاب موثر باشند، باید شخصی را انتخاب کنند که از نظر ادراک همسطح خودشان باشد و ابراز تمایل آنها برای ازدواج را بد تعبیر نکند
چطور تمایل تان را نشان دهید؟
در ابتدا توصیه می کنیم کمی صبر کنید تا شاید پسر مورد نظرتان، خودش پیش قدم شود. اما اگر این اتفاق نیفتاد، از یک واسطه بخواهید نظر طرف مقابل را درباره شما به گونه ای غیر مستقیم بپرسد. اگر دسترسی به چنین فردی ندارید، با خودافشایی منطقی و متعادل، درباره ویژگی های خود، توانایی هایتان و روحیاتتان صحبت کنید تا او بهتر شما را بشناسد. در نهایت به شکلی خیلی ظریف به او نشان دهید آمادگی زندگی مشترک را دارید. مدبرانه از ویژگی های مثبت آن پسر که در طول رابطه مشاهده کرده اید، یاد کنید و خاطرات مشترک قابل اعتماد جهت آینده سازی را به علاوه زوایای خاص بودن مرد را به او نشان دهید؛ چرا که این، یک مسیر امن و بالغانه است. در لفافه بگویید که فکر می کنید شباهت های زیادتان امکان ادامه رابطه در فازهای دیگر را فراهم می کند. در این حالت اگر طرف مقابل نفهمید و درک نکرد، بهتر است او را رها کنید و باقی عمر خود را به پای چنین فردی هدر ندهید.
شهامت عاشق بودن
عشق، دلیری می آورد و این علامت صدق عشق است! لازم است دختر نظام ارزشی اش را چک کند و مطمئن باشد خوشبختی که محصول قاطعیت و حسابگری های صحیح باشد، به مراتب مهم تر از خوشحالی و سرخوشی عاشقانه ای خواهد بود که موقت و وابسته به شرایط است؛ این یعنی مدیریت عشق.
عشق مهم است، اتفاق زیبایی است اما همیشه برای ازدواج نیاز به عاشق بودن نیست. در ازدواج پای یک قرارداد اجتماعی، تعهد و… در میان است. ما باید قبل از انتخاب همسر، حسابگری جدی داشته باشیم و نسبت ها را در نظر بگیریم.
الزاما هر ازدواجی خوب نیست و هر طلاقی بد نیست؛ عنصری که باعث خوب یا بد شدن است کیستی و مسئولیت پذیری شماست. همسری را انتخاب کنید که مانع تلاش شما نشود و کسی باشد که در کنارش طعم واقعی عشق و خوشبختی را بچشید.
سلام. علاقه تنها دلیل برای ازدواج نیست. اگر عشقی وجود داره باید عقلانی باشه و دو طرف همدیگر رو دوست داشته باشن. این که طرف مقابل شما غرور داره ،یعنی برای شما ارزشی قائل نیست. چون اگر کسی واقعا یک نفر رو دوست داشته باشه در زندگی حتی از خودش هم میگذره چه برسه به غرورش ،که فرد مد نظر شما حاضر نیست از این بگذره. شاید اگر ازدواج کنید با این غرورش باعث اختلاف بشه و لذتی از زندگی نبرید. عشق تنها دلیل برای ازدواج نیست و خیلی ها با همین وضع ازدواج کردند و طلاق گرفتند. عاقلانه تصمیم بگیرید و فقط به احساساتتون توجه نکنید