از همسرم دل کندم الان وجودش فقط بخاطر پسرم برام مهمه چون خیلی بهش وابستس من هرکاری براش بکنم بازم میگه بابام البته چون خیلی کم میبینتش هیچوقت خونه نیست و اکثر وقتایی هم که هست سرش تو گوشیشه احساس تنهایی شدیدی میکنم هیچ کاریش مورد تائید من نیست و هیچ کاریش به چشم ممن نمیاد البته خودشم چند بار تا حالا گفته بخاطر بچه داره زندگی میکنه ولی بخاطر بچه حاضر نیست درست زندگی کنه جلوی بچه دعوا میکنه فحاشی میکنه و درآخر خونه رو ترک میکنه که همون موقع پسرم بغض میکنه و منو مقصر میدونه بنظرتون من چکار باید بکنم