سلام
من عید امسال د دوران سفر با پسری که هفت سال ازم بزرگتره اشنا شدم.حدودا دو هفته من با اجازه ی مامانم باهاش بیرون رفتم.حتی چندین بار من و مادرم رو هم به بیرون برد و باهم شام خوردیم.من به ایشون علاقه مند شدم.تا اینکه یک شب بهم گفتن که به تازگی از همسرشون جدا شدن ولی طلاق محضری نگرفتن.من اینقد که بهش علاقه مند شدم که دیگه کور شده بودم.مامانم وقتی این موضوع رو فهمیدن بهم اجازه ندادن دیگه باهاش بیرون برم.ومنم بهش اس دادم که خانوادم نمیذارن باهات دوست باشم.اما نتونستم تحمل کنم و هر وقت ایشون رو میدیدم مدتی با هم قدم میزدیم.ایشون همش تلاش میکردن که دستمو بگیرن و یا بغلم کنن یا همش منو به خونشون دعوت میکردن.اوایل من نمیذاشتم بهم دست بزنن ولی بعد دیگه اینقد بهش وابسته شدم که کوتاه اومدم.حتی همدیگر رو یه بار بوسیدیم.اما به خانوادم نگفتم حتی از پسره خواستم که به خانوادم نگه که باهاش دست میدم یا بوسیدمش.بهم میگفت من ازت خوشم میاد ولی الان نمیتونم رابطه ی جدی باهات داشته باشم چون هنوز درگیر رابطه ی قبلیم هستم.گفت که ما اختلاف سنی زیادی داریم و من اونو نمیفهمم.گفت میترسه وابستش بشم.بعد سفر من بهم اس دادم چند روز .بعد همش من حالشو میپرسیدم تا اینکه یه روز جواب نداد من خیلی ناراحت شدم.بعد یه هفته جواب داد که من اینطوری راحتم.منم دو ماه جواب اس هاشو ندادم تا اینکه بهش اس دادم وگفتم نمیتونم بهش اس بدم چون دارم وابستش میشم اونم قبول کرد.اما من نمیتونم فراموشش کنم.دوسش دارم.باز دوباره خودم بهش اس دادم و گفتم دلم براش تنگ شده اونم جواب داد مرسی.خیلی مهربون و اروم و درون گراست.گیج شدم نمیفهمم منو دوس داره یا نه.میگه من خیلی خوبم ولی اختلاف سنی مون زیاده. و میگه الان فعلا نمیخواد با کسی جدی رابطه داشته باشه.منو راهنمایی کنین