اختلافات خانوادگی
باسلام من و همسرم 8 سال است که با هم زندگی میکنیم و دارای فرزندی 2 ساله هستیم. کارمند و شکرخدا اهل نماز و……..متاسفانه از اوایل زندگی همسرم با جاری خود مشکل داشت و اکنون با برادرم رفت و آمدی نداریم. چند روز پیش که در خانه پدرم مهمان بودیم همسرم به کنایه گفت که طفلک پسرم عمو نداره. این حرف باعث ناراحتی اطرافیان و من شد و من با همسرم برخورد کردم.بعد از خروج بقیه خواهرم با همسرم به مشاجره پرداختند و صحبت من با خواهر که خودم همسرم را تنبیه میکنم فایده ای نداشت و متاسفانه بحث بالا گرفت و درگیری فیزیکی و….. و کشیده ای که به صورت خواهرم نواخته شد. بعد از آن پدر و مادرم نیز به خواهرم پیوسته و حسابی از خجالت همسرم در آمدند (البته غیر فیزیکی و فقط با توهین). بعد از این جریان پدر و مادرم تا حدودی کوتاه آمده اند ولی خواهرم هردو پایش را در یک کفش کرده و می گوید باید یک ضربه خورده را جبران نماید. همسرم نیز نه تنها پشیمان نیست بلکه می گوید با توجه به توهین های قبلی حق اش بوده است. حال من و فرزند دوساله ام در وسط معرکه ایم و هیچ کس به صحبت من و یا بلایی که بعد از طلاق بر سر این طفل معصوم می آید توجهی نمی کند. از شما می خواهم مرا راهنمایی نمایید.
سلام.بر اساس نوشته هایتان شما و همسرتان زندگی خوبی دارید ولی دچار مشکل خانوادگی شده اید.اصلا طلاق نگیرید.با همسرتان صحبت کنید و طرف کسی رو هم نگیرید(البته من نمیخوام بگم شما طرف خانوادتون رو گرفتید)سعی کنید جوری صحبت کنید که نه سیخ بسوزه نه کباب.به یک مرکز مشاوره بروید و ازشون کمک بگیرید.$گر میتونید نزد خواهرتان رفته و بدون این که همسرتان بفهمد و یا بعدا خبر به همسرتان برسد ،با خواهرتان صحبت کنید و هر جور شده ایشون رو هم متقاعد کنید.اصلا طلاق نگیرید.همینطور که خودتان هم گفتید…ضربه ای که به او وارد میشه ایندش رو خراب میکنه.همین الان هم در ضمیر ناخداگاه او چیز هایی مونذه ولی طلاق زندگی او را نابود میکنه.ان شالاه موفق باشید.یا زهرا