4
ادامه یا قطع ارتباط
سلام
حدود 2 ماه هست که با آقایی جهت ازدواج آشنا شدم بعد از مدتی متوجه بی اهمیت بودن ارتباط از نظر ایشون شدم
وقتی باهاشون صحبت کردم ایشون مطرح کردن که خانم دیگه ای توسط همسر خواهرشون به ایشون معرفی شده و ایشون نمی تونن تصمیم بگیرن خواستن چند ماهی به ایشون فرصت بدم در واقع هدفشون اینه که اگه در اون رابطه موفق نشدن با من ادامه بدن.
از اینکه می خواد تو آب نمک بخوابونتم خیلی ناراحتم و نمی دونم الان باید چی کار کنم ؟؟؟
این جور ادما الان اینطورن بعدا هم تو اب سرکه میخوابونتت و دنبال یکی دیگه میره ولش کن یک کلمه
به هر حال هم شما و هم ایشون شرایطی دارید ..بهتره بخاطر صداقتش کمی صبور باشید و اجازه بدید ایشون انتخاب کنه وقتی انتخاب کرد و مثلا” طرف شما اومد نوبت شماست که ایشون رو خوب بشناسید و انتخاب کنید پس از احساسی شدن و پیشگویی دوری کنید
و اگر شرایط مهیا شد با دوره نامزدی طولانی شناخت خوبی از ایشون پیدا کنید
سلام
من با یکی از دوستانم که مدت ها پیش نسبت به ایشون شناخت داشتم وارد یک رابطه دوستی شدم.
الان ۷ ماه هست که با هم رابطه داریم و از همه نظر از ایشون و نوع رفتارشون راضی هستم.اونجوریم که مشخص هست ایشون هم از این رابطه رضایت کامل رو داره و خب تمام انرژیش رو هم میزاره.
اما به خاطر اینکه خانوادش الان کنارش زندگی نمیکنن و در یک شهر دیگه هستن میگه که اگر خواهراش (که الان تو سن ازدواج هم هستن) ازدواج کنن مجبوره برای اینکه پدر و مادرش تنها نباشن کلا کار و زندگیش رو رها کنه و کنارشون باشه.
برای همین فکر میکنیم این رابطه به ازدواج نمیرسه و این شرایط با اینکه خوبه ولی دیر یا زود تموم میشه.
مطلبی که هست اینه که انقدری با هم خوب و تکمیل هستیم که من فکر نمیکنم بتونم رابطه ی دیگه ای رو قبول کنم چون توقعم رفته بالا و با توجه به اینکه نسبت به این آدم ۷-۸ سال هست که شناخت دارم و الان با هم همکار هستیم احتمال اینکه این رفتارها به نظر شو آف باشه یا همچین چیزی خیلی کمه.
لطفا کمکم کنید که ادامه ی این رابطه معقول هست یا نه؟
یا اینکه راهی هست که هم خانوادشو حفظ کنه هم به رابطمون صدمه ای نخوره؟
دوست عزیز این واقعیت زندگی همه ماست که از خانواده ها جدا میشیم و زندگی مستقلی تشکیل میدیم …. اگر ازدواج شما صورت بگیره بعید به نظر میرسه که مشکلی برای مراقبت ازپدر و مادرش داشته باشه … مگه ترسی باشه که در این مورد باید خودش با مشاور مشورت کنه
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت میتواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانوادهاش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکلها و اختلافها به سراغ خانواده میرود و به تصمیم و گفته آنها عمل میکند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد؛ خانوادهاش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند. در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانوادهاش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگیهای بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه میدهند در کوچکترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکلساز میشود.
سنتی هستید یا مدرن؟
در خانوادههای امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسوولیت کار در خانه و بزرگکردن بچهها را ندارند و مردان نیز تنها نانآور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقششان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسوولیتهایی را در خانه به گردن میگیرند. نمونهای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونههایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی میتواند مشکلساز باشد. در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانوادهاش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد میشود.
گاهی وجود بزرگترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیامهای ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.
اگر همسرتان وابسته است…
در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد میتوانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
۱- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالتهای خانوادهاش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما میتوانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با همفکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
۲- در زمان گفتوگو با همسرتان پیشداوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیههای خانوادهاش چه نتایج تلخ و غمانگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمیآمد.
۳- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
۴- با همسرتان ارتباط صمیمیتری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرفهایش را به شما بزند.
دل کندن از خانه پدری
در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکلساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکمتر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرفهایی را که با هم زدهاید در عمل پیاده کنید. با هوشیاری برنامهریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانوادهها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت میشود.