ارتباط با هم مدرسه ای
سلام . خواهشا جواب بدید
من یه نوجوان 16 ساله هستم کلاس دوم دبیرستان ، یه مدت هست که خیلی دوست دارم با یکی از هم مدرسه ای هام که چند ماه از من بزرگ تر هست دوست بشم ، اما من یه مشکل دارم اینکه اگر بخوام با کسی دوست بشم دیگه محال هست بتونم ، دوستان زیادی دارم اما با همه اونها اتفاقی دوست شدم و نمی تونم با کسانی که دوستشون دارم دوست بشم ، اون هم به خاطر خجالت کشیدن از اون افراد که دوستشون دارم . با این هم مدرسه ای که گفتم یه کم ارتباط دارم ، یعنی تقریبا هر هفته سه چهار بار با هم دست می دیم ، گاهی اوقات (خیلی کم ) بهش زنگ می زنم و بعضی وقت ها هم پیام میدم ، اون هم با خوش رویی جواب میده ، تو مدرسه هم یکی دوبار در مورد مسائل درسی حرف زدیم اما توانایی اینکه بیشتر از چند جمله با هاش حرف بزنم رو ندارم به خاطر خجالت زیاد . اون مواردی هم که حرف زدیم شانسی کنار هم قرار گرفتیم و من اصلا روم نمیشه که مثلا صداش بزنم بیاد با هاش حرف بزنم ، به نظر شما چکار کنم؟ سوال دیگه ای هم که داشتم اینکه به نظرتون بهش پیام بدم که من دوست دارم باهات دوست بشم؟ به نظر خودم اگر این کار رو کنم ضرر نمی کنم چون یا قبول می کنه و رابطمون دوستانه میشه یا کلا بی خیالش میشم و مطمئن هستم موضوع رو به کسی دیگه نمی گه ، اما خواستم قبلش با شما هم مشاوره کرده باشم . در ضمن من دانش اموز در خون و با شخصیتی هم هستم و دوست ندارم ضایع بشم !
سلام عزیزم مطمئن باش باهات دوست میشه و ضایع نمیشی و برو بهش مودبانه بگو من از اخلاق و رفتار شما خوشم میاد اگه اجازه بدید با هم دوست بشیم و اگرم بگه نه اصلا ضایع نمیشی منطقی فکر کن و غرور رو به خاطر کسی که دوست داری باهاش دوست بشی کنار بذار به نظر من ۱۰۰% باهات دوست میشه دلیلی واسه نه گفتن نیست
موفق باشی
سلام من دختری۱۵ ساله ام و کلاس هشتم واقعا از دست خودم عاصی شدم همه از من متنفرن احساس مسکنم پدرو مادرم یه جور ازم گلایه میکنن که باعث ناراحتی هر روزم میشه از اونورم دوستام .دوستام ک نه همکلاسیام چون هیچ دوستی ندارم اصلن بهم محل نمیدن اصن انگار نمیبیننم اخه هرچی دقت میکنم بچه های دیگه ک مثل خودمن دوست دارن شادو خوشحالن من نمیدونم مشکلم چیه هیشکی دوستم نمیشه😔 یه بار دلیل خواستم گفتن خیلی مثبتی ربطی هم نداره چون دیدم از خودم مثبت تر سعی میکنم این روزا به خاطر حتی اینکه یه نفر باهام دوس شه خودمو بهتر نشون بدم اما انگار نه انگار همیشه تنهام تنهای تنها از مدرسه متنفرم حالم بهم میخوره ولی مجبورم برم زور پدرو مادر تو مدرسه مشاورم نداریم باهاش صحبت کنم مزاحم شما شدم ببخشید اگه میتونید کمکم کنید اگه هم نه همینطوری تنها میمونم تا ابد بعضیا رو ک میبینم از همکلاسیام خیلی سریع با افراد جدید ارتباط میگیرن و دوست میشن اما من نه تین اتفاقا هم از اوایل سوم دبستان شروع شد یعنی قبلش من خیلی دوست داشتم خلاصه کمکم کنید تروخدا ممنون
سلام پانته آ جان
احساسات و نیازهای تو قابل درک هست تو در سنی قرار داری که توجه به روابط دوستی و نیاز به محبت و توجه در تو افزایش بیشتری پیدا می کند و ممکن است اطرافیان مانند پدر و مادر نتوانند به سبک مناسبی با شما ارتباط برقرار کنند و یا احساسات خودشان را بیان کنند اما اگر توجه و احساسی وجود نداشت کارهای تو نیز برایشان بی اهمیت بود و درس خواندن و نخواندن تو تاثیری بر آنها نداشت اما سخت گیری های آنها به دلیل احساسی می باشد که به تو به عنوان فرزندشان دارند .
اما روابط در دوران نوجوانی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و ما می توانید با صحبت متقابل و احترام به دیدگاهای همکلاسی هایتان در کنار اینکه ممکن است نظری خلاف آنها را داشته باشید در روابط دوستی خودتان نتیجه گیری بهتری کنید .
سعی کنید برای ایجاد روابط از مشترکات بین شما مانند درس و یا لباس و.. استفاده کنید تا بتوانید برای شروع یک رابطه اقدام کنید .
باسلام.
یکی از مهارتهای مورد نیاز که سازمان بهداشت جهانی هم توصیه نموده مهارت ارتباط مؤثر می باشد. پیشنهاد میکنم از بین کتب ده جلدی مهارتهای زندگی کتاب ارتباط مؤثر را مطالعه بفرمایید.
موفق باشید
راستش منم همین مشکل را دارم
اگه به نتیجه ای رسیدی منم خبر کن!
راستش قبلا” به این دوست عزیز توضیح داده بودیم که شما همین الان هم دوست هستید و ابراز دوباره دوستی تکرار مکرراته … همینکه با ایشون صحبت کنید نشانه دوستی شماست و نیاز نیست مراسم رسمی برای اینچنین دوستی هایی برگزار کنید
ولی در مورد خجالتتون باید مشاوره کنید چون میتونه در آینده به روابط اجتماعی شما لطمه وارد کنه …
برای برخورد با خجالت و کمرویی مواردی رو در زیر این مطلب قرار میدیم
شماره ۱
از خانه خارج شده و معاشرت کنید به فعالیتهایی ملحق گردید کـه هـمواره در ارتـبـاط بـا دیـگـران بـاشـیـد. مانـنـد بـاشگاه، کلاسهای ورزشی، ، انجمنهای دانشجویی و کلوب های تفریحی. دراین محیطها همواره باید اجتماعی بـوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مـدتی خـواهـید دید برایتان عادی و راحت می گردد. از آن گذشته مـلاقات شما با افراد دلخواه و جذاب عملا تضمین خواهد شد. و میتوانید مطمئن باشید با همسر مورد علاقه خود دیدار خواهید کرد
از شما شروع میشود
هــنگامی که کمرویی خـود را کـه مـستلزم پایـداری و گـذشـت زمـان اسـت پـشـت سـر گذاشـتید خواهید دید به چه اندازه زندگی شما دچار تحول میشود. در این زمان با ترس کمتری به سراغ چیزهایی که می خواهید خــواهید رفت. در اینجا رازی نهفته اسـت: تا بحال اتفاق افتاده که داخل اطاقی شوید و آن احساس دستپاچگی و اضطراب به شـمـا دسـت بـدهد. به خاطر داشـتـه باشـیـد کـه اغلب افرادی که ملاقات می کنید خود آنقدر سرگرم و دل واپس این میباشند که دیگران در موردشان چگونه می انـدیـشـند کـه دیگر متوجه شما نخواهند شد تا بتوانند درمورد شما قضاوت کنند.
شماره ۲
از طرد شدن نهراسید قهرمانان برجسته مشت زنی درحالی پا بمیدان میگذارند که احتمال شکست برایشان وجود دارد. به همین ترتیب شما نباید انتظار داشته باشید همیشه موفق باشیـد. هیچ چیز ۱۰۰% نیست. بنابراین رویـارویی با یک فرد را بعنوان یک تجربه آموزنده درنظر بگیرید. ترفند کار در این است که خودآگاه (تمرکز حواس بخود) نباشید. کمرویی، تـردید و دودلی هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می کنید. در عوض افـکـارتـان را سراسر به شخصی که در حال گفتگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهیدبرد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
شماره ۳
با افراد بسیاری صحبت کنید از گپ زدن با هرشخصی که ملاقات می کنید ابا نداشته باشید. از پیر زن سالخورده ای که برای خرید به بقالی آمده تا تحویلدار بانک. بقول معروف کار نیکوکردن ازپرکردن است. اغلب مردم از عدم وجود ارتباط بین افراد ابراز تاسف میکنند. بـنـابراین صمیمیت شما با اسقبال مواجه خواهد شد و اگر هـم چنـین نشد به آن اعتنا نکنید. افرادی که با شما با تکبر رفتار می کـنـند احـتـمالا انـسـانـهای کـمـرویـی هسـتـند که هیچگاه جسارت غلبه بر کمروییشان را نداشته اند.
شماره ۴
گوش دادن را بیاموزید همواره شما صحبت نکنید اجازه دهید دیگران هم در مـورد خـودشـان مـدتـی پـرحــرفی کنند. چیزی بخصوص خانم ها بسیار دوست دارند. سـوالات سـرگشـاده ای بـپرسید که احتیاج به پاسخ طولانی دارند و خودتان بنشینید و تنها گوش دهید. هـرگـاه گـفـتـگو در حال از آب و تاب افتادن بود موضوع جدیدی را آماده داشته باشید.و برای کاهش سختی باز کردن سرصحبت همواره موضوعات آغاز گر در اختـیـار داشـتـه باشـیـد تا گفتگو از آب تاب نیافتد.
شماره ۵
همه چیز را بخود نگیرید اگر می خواهید در گزینش همسر کامیاب شوید، لزومی ندارد شما هر اظهار عقیده ای مانند شوخی و طعنه هایی که طرف مقابل احتمال دارد بسوی شما روانه کند را بعنوان یک توهین بخود تلقی کنید. مردم اغلب چیزهایی را میگویند که هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند. وقـتـی کـه آنها آزاری به شما نمی رسانند، برخـوردن لـزومی ندارد. هرچند گاهی اوقات مردم نـظـرات نـابـجا و بی موردی می دهند که در این حالت شما می باید قاطعانه از خودتان دفاع کنید.
شماره ۶
توقعات خود را کاهش دهید هنگامیکه با فردی صحبت میکنید انتظار هدف غـایی خود را در سر نداشته باشید. تنها با جریان کار همسو گردید. شـگفت زده خواهید شد که به چه سادگی همه چیز هموار می شود. اگر شما در این اندیشه نباشید که حتما” باید در انتها به چـیـزی دسـت پیدا کنید و خونسردی خود را حفظ کنیـد، در پـایـان به نـتـیجه دلخواهتان خواهید رسید.
شماره ۷
اشخاص را زیاد بزرگ نکنید همانند نکته فوق، اهمیت ویژه ای را بفردی که با وی صحبت میکنید قائل نشوید. هرگاه اینگونه جلوه دهید که او برای شما بی اندازه ممتاز میباشد، او نیز شروع خواهد کرد به همین منوال فکر کردن. به وی بعنوان یک انسان با تـمـام مـعایـب و خـصـوصـیـات یک فـرد عادی نـگاه کنید. گفتگو کردن در حالت برابر، بسیار دلپذیرتر از صـحبت کردن با تـکبر و یا با چشم حقارت خواهد بود
شماره ۸
به افراد به دید ابزارهای جنسی ننگرید هنگامی که با یک فرد صحبت میکنید به وی به چشم یک نشـان پـیـروزی جـنـسی نگاه نکنید بلکه به عنوان یک انسان همانند خودتان وی را تصور کنید. در نـظـر گرفتن مـحـض مسائل جنسی در نزدیک شدنتان نمایان خواهد گشت و خانم ها قادر هستند آقـایانی را که تنها با انگیزه جنسی قدم برمیدارند را تشخصی دهند.
شماره ۹
مراحل را آهسته طی کنید انتخاب همسر را همچون برنامه ای ۱۲مـرحله ای در نظر بگیرید. بـا یـک لـبـخـنـد شـروع کنید، به تمام افراد نشان دهید (نه تنها به دختران جذاب و زیـبا) که شـمـا صـمیـمـی و قابل نزدیک شدن می باشید. در روزهای بعد با گفتن سلام جلو بروید. چـنـد روز بـعـد از آن در گـفـتـگویی کوتاه شرکت کنید. به کار خود ادامه دهید تا بتدریج با دیگران صمیمی گردید و خواهـیـد دیـد که بـه آن دشـواری کـه میـاندیـشـید نیست. هرگاه اشتباه بزرگی مرتکب شدید آن را فراموش کنید. اغـلب افـراد بخشنده تر از آن چه شما تصور میـکنـیـد هستند.
اگر شخص موردعلاقه شما زیبا است و این باعث وحشت و دست پاچگی شما میشود مراحل “میزان زیبایی” را بتدریج طی کنید: با نزدیک شدن به فردی با زیبایی معمولی و متوسط که نسبت به آنها اعتماد بنـفس دارید شروع کنید. هنگامی که با آنها احساس راحتی کردید بسراغ فرد زیبا تری بروید و به همین منوال ادامه دهید.توجه داشته باشید که نزدیک شدن بفردی لزوما” نباید جنبه عاطفی داشته باشد مثلا”میتوانید در مباحثات علمی و یا موضوعات کاری با او شریک شوید.
شماره ۱۰
با دوستان خود تمرین کنید عامل اصلی در کمرویی، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) اسـت. ایـن عـامـل را تـوسط نزدیک شدن و برگزیدن فردی بـرای دوسـت و یـا بـرادر خـود از میان بردارید. از آنجایی که غرور خودتان در معرض خطر نمی بـاشـد کـمتـر از نـزدیک شـدن حـذر خواهید کرد. شما خـواهید دید که مسئله شاقی نیست و خواهید خواست در فرصـت بـعد بـرای خـودتـان نامزدی را انتخاب کنید.
بخش دوم نظرتون بسیار عالی بود اما در مورد بخش اول باید بدونید که دو بار دست دادن و یه پیامک که دوستی به حساب نمی یاد ، شما ممکنه این روابط رو با خیلی از افراد عادی هم داشته باشید
سلام می خواستم یه کمکی ازتون بگیرم با توجه به اینکه سال تحصیلی شروع شده، دانش آموزان دوست دارن که یه دوست صمیمی داشته باشن؛ خب منم یه دانش آموزم …سال پیش با یه نفر که عقایدش، رفتارش، اخلاقش، دینش و … کپ خودمه،باهاش رفیق شدم و خیلی خیلیم دوسش داشتم و دارم! و ما هم تقریبا صمیمی شده بودیم که یه … ای اومد اونو ازم دزدید. ینی اینکه اون چشم دیدن دوستی مارو نداشت و … خیلی بابت این موضوع ناراحتم چون واقعا بهش وابسته بودم، وابسته که نه…خب به هر حال دوسش داشتم.اما… چی کار کنم؟و به خودم هم قول دادم که دیگه بهش فکر نکنم اما نمیشه هرچی می خوام با خودم کنار بیام نمیشه که نمیشه…
و من دوس دارم یه رفیق جدید پیدا کنم و یا اینکه اصلا با کسی دوست صمیمی نشم !چون هر سال که با یکی دوست صمیمی شدم حسابی سرم کلاه رفت و هیچی از دروسم نمی فهمیدم دقیقا من از کلاس چهارم پنجم بود که این طور شدم و تا همین الآن هم که هفتمم همینطورم… خب باس چی کار کنم…؟؟؟
(ببخشید خیلی طولانی شد😉(
و به کسی وابستگی عاطفی پیدا نکنید چون هر دوستی میتونه تازگی خاصی رو در روابط شما ایجاد کنه
برای پیداکردن دوست خوب مراحل زیرو در نظر بگیرید
قدم اول :
به این فکر کنید که یک دوست واقعی چه مفهومی برای شما دارد. به آن مشخصی و واضحی که فکر میکنید هم نیست. ممکن است شما به کسی احتیاج داشته باشید که خلاق و هنری باشد، درحالیکه برای یک نفر دیگر، دوستی خوب است که سرزنده و فعال باشد.
قدم دوم :
وقتی با کسی هستید، به میزان راحتی خود با او دقت کنید. یک دوست واقعی باعث میشود که شما با او احساس راحتی کنید. کسی که شما را با نظرات منفی خود بمباران میکند و به جای تشویق کردن شما نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید، فقط از شما انتقاد میکند، هیچوقت یک دوست خوب و واقعی برایتان نخواهد بود.
قدم سوم :
تفاوتهای عقیدتی خود را شناسایی کنید. بحث دوستی را سالم میکند، چون شما را مجبور میکند در مورد همه چیز متفاوت فکر کنید. اما همه ما حد و ظرفیتی داریم. اگر کسی به خود جرأت میدهد به خاطر پشتوانه قومی و نژادی خود، در مورد چیزهایی که برای شما مهم هستند، بدگویی کند، احتمالاً بهتر است جای دیگری دنبال دوستی باشید.
قدم چهارم :
ببینید طرف مقابلتان برای سلامتی شما نگران میشود؟ وقتی در مورد مشکلاتتان با او صحبت میکنید، ببینید که خوب و به دقت به حرفهایتان گوش میدهد یا نه؟ دوستان واقعی، کسانی هستند که همیشه برای درددلهای دوستشان، حی و حاضرند.
قدم پنجم :
در مورد اینکه آیا فرد مقابلتان میتواند دوست خوبی برایتان باشد یا نه، صادق باشید. یک دوست واقعی کسی است که میتواند شما را در راه رشد و پیشرفت فردی همراهی کند. کسی که فقط هرچه شما میگویید را تصدیق میکند، یا باعث میشود احساس کمبود کنید، یا قادر نیست به شما برای رسیدن به اوج تواناییهایتان کمک کند.