28
ازدواج در سن پايين
سلام من پسري 24 ساله هستم كه ميخوام ازدواج كنم.تازه دانشگام تموم شده و قرار برم دنبال كار.از سربازي هم معافم. هم خانواده من راضي هستن و هم خانواده دختره.آيا ازدواج در اين سن كار درستيه؟؟؟؟
سلام من پسري 24 ساله هستم كه ميخوام ازدواج كنم.تازه دانشگام تموم شده و قرار برم دنبال كار.از سربازي هم معافم. هم خانواده من راضي هستن و هم خانواده دختره.آيا ازدواج در اين سن كار درستيه؟؟؟؟
خب اگه بتونید کاری مناسب و با ثبات پیدا کنید مسلما” میتونید زندگی خوبی رو شروع کنید با توجه به اینکه خانواده شما و ایشون راضی هستند مشکلی ندارید و اول باید استقلال مالی خودتون رو تعریف کنید
مشاور ما بابام ماهی دو میلیون میگیره داشم داره دیوونه میشه بابام میگه اون دختر بدرد تو نمی خوره داداشم می گه من دختره رو می خوام هروز توی خونمون دعواست مشاور موندم چی کار کنم تورو به خدا یه راهی بهم بگو
برو اول معافيتت رو بگير بعد براي ازدواج اقدام كن چون شنيدم گرفتن معافيت دردسر داره
به نظر من اگه حمايت خانواده باشه و خودت هم شرايط لازم رو داشته باشي موردي نيست.ولي چون كاري نداري فكر كنم بهتره اول كار پيدا كني چون اين مسئله بزرگيه
به نظر من مهم ترين معيار از شرايط ازدواج براي پسر داشتن شغل مناسبه
سلام من الان یک برادر دارم ۲۰ساله عاشق یک دختر ۱۸ساله شده اشکال داره ازدواج کنه
خب اگر شرایط رو داره و توان اداره زندگی رو داره و درامدی مستقل هم داره ، میتونید در مورد ازدواجش صحبت کنید
سلام مشاور جون برادرم نه خونه نه درامد درست نداره دختره هم باباش پول داره برادرم هم هیچیز نداره دوباره میتونه ازدواج کنه
نه
براش زوده
سلام من ۲۰سال سن دارم
سلام سن شما برای ازدواج خوبه من هم ازنظر شرعی هیچ جایی ندیدم که کار نداشته باشی نباید ازدواج کنی شما هم دنبال کار میگردین خدا هم هوای ادم روداره ازدواج کن. کارکن باشی کار هم ردیف میشه تو ازدواج کارکن بودن مهمه نه کارداشتن.
بله همیشه گفته ان که از شما حرکت از خدا برکت … و اینکه خداوند خرج عروسی رو میرسونه ولی برجش رو باید خود زن و مرد تامین کنن … پس باید کار و درامدی مطمئن داشته باشند تا خرج یومیه خودشون رو بدون نگرانی در بیارن
مشاورعزیزکارمناسب وباثبات یعنی چی!خیلی از مردم ما کارثابت ندادن باوضیعت موجود اشتغال هم چند درصد مردم کارثابت وبا ثبات دارن پس اعلام کنین ازحالابه بد.بازاریاب ها.بقال ها .مشاغل ازادو… ازدواج نکنن دیگه
منظور از کار با ثبات کاریه که دوام داره و میتونید روی درامدش حساب کنید … به هرحال شما چه خوشتون بیاد و چه نیاد برای اینکه یک زندگی دوام داشته باشه پشتوانه های مالی و اقتصادی برای اون بسیار لازمه …چون اگر چرخی در جامعه بزنید تمام مشکلات زندگی مشترک در بیشتر موارد به مشکل اقتصادی برمیگرده
با توجه به وضع کنونی اشتغال در جامعه که همه جوونا بیکارن پس باید هیچ کدومشون ازدواج نکنن ؟ این طور که نسلمون منقرض میشه ؟
سلام مشاور من ۱۷سالمه و شوهرم ۳۳سالشه خیلیم هم دیگرو دوست داریم ۵ماه ک ازدواج کردیم هیج مشکلی باهم نداریم اما همه فامیلای میگن ک بعدا دچار مشکل میشم میخاستم کمکم کنید
دوست عزیز در حال حاضر که زندگی خوبی دارید پس نیازی به نگرانی وجود نداره … و هیچ کسی نباید قبل از اینکه اتفاقی بیفته در موردش قضاوت کنه … به هر حال افراد یا از سر حسادت و یا از تجربه حرفهایی میزنن که در مورد شما ممکنه صادق نباشه … پس نگرانی شما کاملا” بی مورده
ممنونم از راهنمایتون
محض اطلاع به ایه قران اعتماد کنیم یا به حرف شماماهم تو این جامعه زندگی میکنیم.اگه توجه کنی معلوم نیست فردا باشی یانه چه برسه به کار با ثبات تازه یه کمی اقتصاد هم مطالعه کنی بد نیست راستی یه نگاه هم به امارمردم ایران بابت کار باثبات بندازی بد نمیشه.
در هیچ جای دین از فقر حمایت نشده … ما هم با ازدواج و برکت خداوند مخالف نیستیم ولی راه رو باید نشون بدیم و از خطرات اگاه کنیم شاید به مزاج شما خوش نباشه ولی اگر سری به دادگاه بزنید افرادی رو میبنید که با عشق ازدواج کرده ان ولی بخاطر مشکلات اقتصادی زندگی به بن بست رسیده و در این بین بچه ای هم اواره شده … به هرحال کار با ثبات منظور کار ایده ال شما نیست کاریه که بتونن زندگی رو امرار معاش کنن … انصافا” خود شما چند نفر رو میشناسید که بتونه با حداقل درامد زندگی کنه و از زرق وبرق و سطح توقعاتش کاسته باشه … ما اینجا در مورد ایده ال ها حرف نمیزنیم در مورد واقعیت ها میگیم هر کسی هم میتونه به فراخور حالش در این مورد تحقیق کنه چون هیچ اجباری نیست
برای اینکه یک زندگی دوام داشته باشه پشتوانه های مالی و اقتصادی برای اون لازمه. مشاورجان ما کی گفتیم برای ادامه زندگی کارنباید باشه پس چرا گفتیم پسر کار کن باشه بقیش درست میشه.صرفا جهت اطلاع دقت کن زندگی مردمه شوخی نیست
bebakhshid yeki b man bege chejori soalamo matrah konam>???
سلام
من ۱۴ سالگی ازدواج کردم به زور پدر ومادرم و اصرار همسرم که ۲۷ سالش بودالان دوسال گذشته شدم ۱۶ اونم ۲۹ اصلا درکم نمیکنه من تو عالم بچگی شادی و شلوغی ولی اون حرف خانوادشه اونا رو دوست داره منم دوس داره ولی هم خدا رو میخاد هر خرما رو منم میگم الان که زمان شیطونی منه به من توجه کن فقط هر چی من میگم گوش کن نمیکنه منم یواش یواش خداناخاسته بهش خیانت میکنم با پسرای دیگه رابطه دارم بنظرتون من چیکار کنم .ممنون میشم راهنماییم کنین
اینکه دنبال دلیل برای خیانت هستید کار بسیار اشتباهیه
به هر حال شما از دو نسل مختلف هستید و همین اختلاف سن دلیل اصلی این رفتارهاست و این خواست شما و خانواده بوده که چنین اتفاقی بیفته
اگرچه نمي توان درباره عدد دقيق فاصله سني زوجين و نقش آن در موفقيت و شکست زندگي زناشويي قانون يکساني براي همه افراد صادر کرد اما يقينا تناسب سني از جمله موازين زيربنايي و اساسي در ازدواج است که بي توجهي به آن، زمينه ساز بسياري از کج خلقي ها و ناسازگاري ها در زندگي زناشويي خواهد شد.
در واقع تفاوت سني عاملي است که در کنار تفاوت هاي اخلاقي، شخصيتي و ظاهري اختلافات زناشويي را تشديد مي کند. آنچه در اين ميان اهميت دارد اين است که اختلاف سني زن و مرد نبايد آنقدر زياد باشد که در مسائل اساسي زندگي شان نظير عقايد و ارزش ها، ارتباط با اقوام و دوستان، تفريحات و سرگرمي ها شکاف زيادي را ايجاد کند چرا که تفاوت فاحش نگرش در اين حوزه ها باعث بروز اختلافات و يا دلسردي هايي در زندگي زناشويي مي شود.
در ادامه نقل قول هايي از زوجين مراجعه کننده به مرکز مشاوره را که اختلاف سني زياد با همسرشان برايشان مشکلاتي ايجاد کرده است. مي خوانيد:
تبيين روانشناسانه «کبوتر با کبوتر/ باز با باز» از زبان مراجعين
* وارد اتاقم شد. احساس مي کند دنياي شان، باورهاي شان و احساسات شان به اندازه يک قاره از هم فاصله دارد، از خاطرات تلخ و شيرين ازدواج شان حرف مي زند و مي گويد: «روزهاي اول ازدواج مان با شوهرم براي خريد چند دست لباس عيد وارد مغازه اي شدم.
بعد از پايان خريد همسرم کارت بانکي خود را به من تحويل داد و به سمت خودرواش رفت تا لباس هايي که خريده ام داخل آن بگذارد، خريد گران قيمت ما از يک طرف و ديدن خودروي مدل بالاي همسرم که روبه روي مغازه پارک شده بود از طرف ديگر، باعث شد فروشنده خانم واکنش نشان دهد ؛ با حسرت تمام نگاهي به من انداخت و گفت: کاش پدر من هم مثل پدر شما بود! هم ثروتمند، هم با سليقه در خريد…». بعد از تعريف اين خاطره لبخند تلخي زد و در سکوتي سنگين محصور شد. سکوتي سرشار از ناگفته ها …
* جنس نگراني هاي امير حسين متفاوت است او ۱۶ سال از همسرش مريم که ۳۰سال دارد. بزرگ تر است. اميرحسين مي گويد:
« تقريبا در ۲ سال اول زندگي مان همه چيز رو به راه بود. مسافرت هاي مان خاطره انگيزترين لحظات عمرم بود و در کنار مريم خوشبختي را احساس مي کردم.اما اکنون که ۱۰سال از زندگي مشترک مان مي گذرد ديگر خبري از آن شور و نشاط نيست.
احساس مي کنم علايق ما خيلي از هم فاصله گرفته است. علاوه بر اين حالا که رفته رفته گرد پيري به سروصورت من نشسته است فکر مي کنم همسرم از اين که بخواهد در کنار من در شهر قدم بزند خجالت مي کشد.
آسيب هايي که بايد جدي گرفت
مسلما تفاوت سني که در برخي مواقع حالت «شکاف سني» به خود مي گيرد براي زوجيني که بيش از يک دهه با يکديگر فاصله سني دارند مخاطرات زيادي را به همراه دارد. پختگي زياد يکي از طرفين در مقابل ناپختگي و بي تجربگي هاي طرف مقابل، مهم ترين عاملي است که کفه ترازوي ارتباط را در بيشتر ابعاد زندگي زناشويي نامتوازن مي سازد.
ترس از دست دادن همسر، وابستگي به او، احساس برتري و کامل بودن، موظف دانستن خود واحساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهاي فرد کوچک تر، زير سوال بردن تعدادي از رفتارهاي او، کهولت سن و زوال جسمي و … همه و همه از جمله نگراني هايي است که در اين نوع روابط گريبان گير همسر «مسن تر» مي شود.
فرد «کوچک تر» نيز با نگراني هايي نظير دلزدگي و سردشدن نسبت به رابطه زناشويي، احساس بي حوصلگي و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگي از حضور در جمع و معرفي همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيماني و …، دست و پنجه نرم مي کند.
فاصله سني زياد در کدام سنين مخاطره بيشتري ايجاد مي کند؟
بسته به اين که زن و مرد در کدام دهه از زندگي شان به ازدواجي با فاصله سني زياد «بله» مي گويند، ميزان مخاطراتي که شکاف سني ايجاد مي کند، کم يا زياد مي شود. به طور کلي ازدواج در دوره نوجواني و اوايل جواني به دليل اتخاذ تصميم هاي هيجاني و عاطفي طرفين و احساسي عمل کردن آن ها در امر انتخاب همسر، چه براي دختران و چه براي پسران جداي از اهميت مبحث فاصله سني، توصيه نمي شود.
به عبارت ديگر شرايط و نکات حائز اهميت در ازدواج دختري ۱۳ساله که ۱۱سال با همسرش اختلاف سني دارد، کاملاً متفاوت از شرايط ازدواج دختري ۲۷ساله با مردي ۳۸ساله است. يقينا تفاوت سني زياد در ازدواج هايي که طرفين خصوصا دختر از نظر سني به نوعي ثبات و پختگي عاطفي، هيجاني، شخصيتي، اخلاقي و جسمي رسيده باشد و بتواند روي خط ثابتي از مديريت هيجاني حرکت کند به مراتب خطرات کمتري را در پي دارد.
راهکارها
با درنظرگرفتن اين موضوع در ادامه راهکارهايي براي زوجين که مرد اختلاف سني زيادي با همسرش دارد، ارائه مي شود:
۱ – مراقب باشيد به همسري کنترل گر تبديل نشويد: از آنجا که تفاوت سني ميان زوجين خصوصا زماني که مرد بزرگ تر است و دختر هم در سنين بسيار پايين به سر مي برد مي تواند زمينه ناهمساني در انديشه و افکار فردي و اجتماعي را ميان همسران فراهم آورد، اين احتمال وجود دارد که چنين ازدواج هايي در دام ارتباط والد – کودکي بيفتد در اين دسته از ازدواج ها فرد کوچک تر هنوز در دوران نوجواني به سر مي برد و فرد بزرگتر مرحله جواني خود را سپري مي کند، با تجربه تر است و خود را در قبال ناپختگي ها، ناآگاهي ها و خودسري هاي فرد کوچک تر مسئول مي داند؛ مسئوليتي از جنس مسئوليت پدرانه.
در واقع بسياري از افراد بزرگ تر در ازدواج هاي بافاصله سني زياد معتقدند مسئوليت «تربيت» همسر نوجوان شان به عهده آنها واگذار شده است در نتيجه ممکن است ناخواسته در مقام يک والد شروع به سخت گيري و کنترل خارج از عرف همسر نوجوان شان کنند.
۲ – در کنارش باشيد نه در مقابلش: مسلما در ازدواج هايي با شکاف سني بالا خصوصا زماني که زوجين کم سن و سال هستند، فرد کوچک تر ممکن است به تفريحات، سرگرمي ها و رفتارهايي علاقه مند باشد که شاد و پرهيجان است اما از نگاه فرد بزرگ تر چندان پسنديده و مقتضي مقام و شان فرد متاهل نيست.
در چنين ازدواج هايي حتي ممکن است «خنده هاي کودکانه» همسر زمينه ايجاد ناراحتي و کج خلقي زوج بزرگ تر را فراهم کند! حال چنانچه فرد بزرگ تر همسرش را به گونه اي «منطقي» همراهي نکند بلکه مشغول سرزنش کردن و ايرادگيري از رفتارهاي ناپخته او باشد و نحوه برخورد همسرش را مايه شرمساري و خجالت خود ببيند و يا کلا تصميم بگيرد او را به حال خود بگذارد و در هيچ کدام از علايق همسرش مشارکت نکند، رفته رفته دلسردي و پشيماني بر زندگي هر دو طرف سايه مي گستراند و آن ها را به سمت فاصله گرفتن از يکديگر و پناه بردن به عالم تنهايي يا جايگزين کردن جمع دوستان و اقوام به جاي همسر سوق مي دهد.
۳ – با خطاهاي همسرتان منطقي برخورد کنيد: بسياري از خانم هايي که در سنين پايين و در اوج نوجواني زندگي مشترک را آغاز کرده اند ممکن است بعد از گذشت سال ها از زندگي شان به دنبال شکوفايي استعدادهايشان باشند.
در چنين شرايطي مرد ممکن است شاهد آزمون و خطاهاي زن براي به دست آوردن شغل، جايگاه اجتماعي، حل مشکلات شخصي و ارتباطي اش باشد. در واقع فرد کوچک تر با حرکت به سمت سنين رشد و پختگي، رفتارهايي را نشان مي دهد که در واقع مقتضي سن اوست و بخشي از فرآيند طبيعي رشد محسوب مي شود.
در چنين شرايطي شوهر (همسر بزرگ تر) که تاکنون همسرش را فردي صرفاً «تابع» مي شناخته، ممکن است با ايجاد چنين تغييراتي به اشتباه بينديشد که او مشغول سرکشي و طغيان است و بايد در مقابل چنين تغييراتي ايستادگي کرد. در شرايط مذکور چنانچه زوجين از قدرت گفت وگوي منطقي و انعطاف بر سر تغييرات به وجود آمده برخوردار نباشند دير يا زود شاهد جدايي عاطفي و روحي از يکديگر خواهند بود.]
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام خسته نباشید
من دختری ۱۵ ساله هستم که خیلی خواستگارای خوبی دارم البته اکثرا سنشون بالاس ولی موقعیت شغلی و خانوادگی خوبی دارن
با اینکه بیشتر همسن و سالام ازدواج کردن ولی من دلم نمیخواد تو این سن ازدواج کنم چون میدونم الان سنم مناسب نیست و از خیلی مسائل سر در نمیارم و خوبیشم اینه که خانوادم هم با من هم راین (اکثر دخترا بخاطر حرف خانوادشون تو این سن ازدواج کردن)
ولی تنها دغدغه ای که از این موضوع دارم اینه که الان خیلی خواستگار دارم اما ممکنه در آینده اینقدر خواستگار نداشته باشم شایدم اصلا
چون نظرات بعضی از دخترا رو میخونم میبینم با اینکه ۲۵سالشه و سنش مناسب ازدواجه خواستگار نداره اما وقتی سن من بوده خیلی داشته
منم از این بابت خیلی نگرانم
ممنون میشم کمکم کنید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که شما در سن نوجوانی قرار دارید و تا پایان بلغ یک سری رشد های دذیگر از جمله رشد عقلی، اجتماعی، جنسی، فرهنگی… در شما ایجاد می شود که بر مبنای این رشد می توانید تصمیم گیری بهتری برای زندگی مشترک داشته باشید .
در این سن انتخابها بیشتر بر پایه هیجان می باشد که امکان تغییر عقیده در آینده وجود دارد.
۱٫ چه دلیلی باعث می شود که شما فکر کنید در آینده موقعیت دیگری برای ازدواج نخواهید داشت؟
۲٫ تفات سنی این افراد با شما چقدر می باشد؟
۳٫ چه اهداف دیگری جز ازدواج دارید؟
۴٫ دیدگاه شما در زمان فعلی به رابطه و زندگی مشترک چگونه است؟
۱٫ من اول به چنین چیزی فکر نمیکردم اما وقتی گذشته اطرافیانم رو میبینم ناخودآگاه همین فکر میاد سراغم به حدی که خانوادم هم نگران شدن چون من الان خیلی خواستگار دارم همونطور که قبلا گفتم اما میترسم مثل بعضی از اطرافیانم در آینده کسی خواستار من نباشه در کل در جواب سوالتون باید بگم تجربه اطرافیانم باعث شده اینجوری فکر کنم
۲٫ همشون بالای ۲۵ سال سن دارن و پیر ترین خواستگارم ۳۶ سالش بود ( البته اینم بگم که من چون قیافم به افراد ۲۰ سال و یا بالاتر میخوره خواستگارایی به این سن دارم )
۳٫ خوب درس بخونم و یه خانم مستقل بشم و به شغل مورد علاقم دست پیدا کنم
۴٫ اینکه زن و شوهر همون جوری که هستن باید همدیگرو قبول کنن و نباید به این موضوع فکر کنن که میتونم تغییرش بدم مشکلی نیس ،این فکر از نظر من خیلی اشتباهه و باید قبل از ازدواج چشم و گوشمو باز کنم تا ببینم با کی میخوام ازدواج کنم و زندگی ابدیمو باهاش بسازم و بعد از ازدواج چشم و گوشمو روی بدی های همسرم ببندم
و اینکه هدف زندگی مشترک از نظر من اینه که زن و شوهر در کنار هم به آرامش برسن و همدیگرو حمایت کنن و حتی زمانی که بچه داشتن و خدایی نکرده دعوا بینشون رخ داد نباید اجازه بدن که بچه هاشون پشت سر اون فرد حالا چه پدر چه مادر بد گویی کنن یعنی زن باید شوهرشو بیشتر از بچه هاش دوست داشته باشه و مرد هم بالعکس
و اوقاتی که من احساس تنهایی میکنم اصلا به مسئله ازدواج فکر نمیکنم چون روانشناسا گفتن ازدواج کردن تو موقعی که احساس تنهایی میکنی اشتباه محضه
و خیلی چیزای دیگه حالا نمیدونم تجربیاتی که از دیگران کسب کردم خوبه یا نه یا حتی برای من کافیه