سلام من دو هفتست ازدواج کردم ‘با پسر عموم که 10سال از من بزرگتره ‘قبل از ازدواج یک حرفای زننده ای در حورد مادر و پدر من میزد من ازش متنفر میشدم تا اینکه ما باهم ازدواج کردیم ما در مسائل مختلف با هم درگیریم مثلا بچه اون چون سنش زیاده بچه میخواد ولی من از بچه متنفرم همین باعث شده منو دلسرد کنه چون من دانشجو هستم احساس میکنم میخواد منو خونه نشین کنه ‘الان تو این دو هفته با فاصله زندگی میکنیم خیلی با فاصله البته این جوری راحت ترم ‘ ‘الان مشاهد رفتار مشکوک ازش شدم همش غیبش میزنه بعدش که میاد بوی گند سیگار خفم میکنه شدم مرده متحرک کمکم کنید””””راستش پشیمونم تو خونه کاری به کار هم نداریم فقط داریم روزا رو میگذرونیم’ممنون