سلام من خانمی 36 ساله هستم قبلا ازدواج کردم و یه دختر دارم که با پدرش زندگی می کنه الان حدود 3 سال هست که جدا شدم . یکسالی می شود که با پسری آشنا شدم که 10 سال از من کوچیکتر است از ابتدا با این رابطه به شدت مخالف بودم ولی ایشان با ابراز عشق ومحبت شدید راضی به شروع این رابطه شدم از اول هم موضوع ازدواج رو مطرح کردن وبه شدت مصر بودند و هردلیلی که می آوردم توجیح میکردن بعد از شناخت کامل از ایشون و وقتی موضوع با خانوادشون مطرح کردن خانواده به شدت مخالفت کردن و اونم تمام حرفهاش رو تغییر داد و میگه که نمیتونم ازدواج کنم فوق العاده پسر صادق ووفادار وبامحبت وخوبی هست ولی می گوید که نمیتوانم باهات ازدواج کنم و همیشه همین جوری باهم باشیم ومن نیز ازدواج نمیکنم ازطرفی خانواده بنده شدیدا اصرار دارن که من ازدواج کنم و برای اینده ام تصمیمی بگیرم . من خیلی به این اقا وابسته عاطفی شدم وجدایی ازش برام خیلی سخت شده واز طرفی نگران اینده خودم وازدواج ایشون هستم و به حرفهاش اعتمادی ندارم که همیشه همین جوری کنارم بمونه .. از طرفی این اقا به بنده خیلی بدبین هست بخاطر گذشته من . لطفا منو راهنمایی کنید که چجوری تصمیم درستی بگیرم و درصورت جدایی از ایشون شکست عاطفی کنار بیام چون به شدت شخص عاطفی هستم.از طرفی خودم هم نسبت به ازدواج مجددم مردد هستم و با خانواده مخالفت میکنم که ایا درست که باز ازدواج کنم یاخیر…