8
ازدواج
با سلام
2سالی هست با یه دختری آشنا شدم اوایل بم خیلی دروغ میگفت که قول داد دروغ نگه ولی الانم که الانه بعضی وقت ها بهم دروغ میگه بعدشم بعد چند مدت فهمیدم که قبلا با یکی بوده و حتی رابطه جنسی داشته باهاش خودش که گفت از پشت بوده ولی من شک دارم و فک میکنم از جلو هم داشته و شایدم باکره نیست!!!با همه اینا من بازم دوسش دارم ولی از طرفی خانوادم بهم میگن برای ازدواج دختر داییم بهترین گزینس!!بنظر شما چه کنم؟
البته خیلی فکر کردم و به این نتیجه هم رسیدم که ازدواج با دختری ک قبلا رابطه داشته و دروغ میگه و اینا کار درستی نیست ولی چطوری بهش بفهمونم که نیتونیم ازدواج کنیم؟خواهشا راهنمایی کنین
راستی من ۲۱ سالمه و اون ۲۶ سال.لطفا راهنماییم کنین
سلام
من قصدازدواج با کسی که دوسش دارم رو دارم کسی که اخلاق وروحیاتش مثل خودمه ومنو درک میکنه وشرایطمو پذیرفته وواقعابرام ایده آله.واقعا هم پاکه آدم پاک خیلی کم پیدا میشه این روزا .اما خانوادم به دلایل مسخره ای مثل پایین تربودن سطح مالی او و پرجمعیت تربودن خانوادش ومتفاوت بودن رشته وشغل آیندش(من تجربی بودم او ریاضی بوده.) با من مخالفت میکنن .علاوه براینکه مخالفت میکنن حتی خانوادم منو تهدید میکنن که به خاطر این علاقه وخواستگاریش ازش شکایت میکنن که چرا منو دوست داشته!!!هرروزوهرشب تهدیدم میکنن که میریم درخونش ، بهم سرکوفت میزنن و همش نفرینش میکنن حتی کوچیکترین اتفاقی اگه براشون بیفته به اوربطش میدن مثلا کافیه من بلند حرف بزنم باهاشون اونوقت میگن اون یادت داده بوده باما اینطورحرف بزنی .درصورتیکه من همیشه حتی ازوقتی بچه بودم باخانوادم خیلی اختلاف داشتم سرمسائل مختلف و موقع عصبانیت باهاشون بلندحرف میزدم .حتی اخیرا به تکیه کلامای منم گیرمیدن میگن او یادت داده بوده .مامانم خانوادگی زمینه ی دیابت داره اما میگه ازوقتی او زنگ زدوتلفنی تورو خواستگاری کرد دیابت گرفتم!!!میدونم اگه تمام مشاوران دنیا جمع بشن نمیتونن اخلاق وافکارمسخره وعقب مونده ی مادرمو عوض کنن براهمین ترجیح میدم خودم یه کاری برا خودم بکنم.من تو خونمون اصلا آرامش ندارم .شبا هم کابوس میبینم هرشب یه کابوس اصلامیترسم دیگه بخوابم.خیلی زندگیم زجراورشده .برای اروم شدنم هرروزوهرشب گریه میکنم ناخوداگاه .واقعا نمیدونم چیکارکنم لطفا راهنماییم کنین
دوست عزیز شما هر تفکری داشته باشید ، و هر تصمیمی در زندگی اتخاذ کرده باشید ، بازهم باید در ازدواج حمایت خانواده رو با خودتون همراه کنید … در این مواقع معمولا” باید از افرادی معتمد و به قول معروف ریش سفید استفاده کرد که روی مادرشما اثرگذار هستند و از این طریق با ایشون وارد صحبت شد … در غیر اینصورت همیشه این حساسیت وجود خواهد داشت …پس به جای گریه کردن صبور باشید و اینو بدونید هر اتفاق و مخالفتی که در زندگی به وجود میاد نباید بعد منفیش رو در نظر بگیرید شاید در پس این اتفاقات خواست خداوند چیز دیگه ای باشه ، پس اینقدر بی تابی و استرس به خودتون راه ندید … بقول معروف خیر در چیزیه که اتفاق میفته
ممنونم از راهنماییتون
متاسفانه هیچکس توی فامیل نداریم که عاقل باشه یعنی پدربزرگ مادربزرگامون رو هم ما نصیحت میکنیم .ازطرفی این مسئله رو مامانم گفته هیچکس نباید بفهمه که من کسی رو دوست داشتم وکسی منومیخواسته .خانواده ی ما مذهببین شایدبهتره بگم کمی هم خرافاتین وخیلی ازمشکلات ازهمین منشامیگیره،همشون هم همه چیو توی پول میبینن.مطمئنم هیچ مشاوری هم نمیتونه مامانمو تحت تاثیربذاره.انگارهیچ چاره ای به جز صبر کردن اشک ریختن وتحمل کردن نیست
الان اینجا جایه جواب دادن به سوال من بود فک کنما
دوست عزیز خودتون درست فکر می کنید ازدواج با آدم دروغ گو معضلات خاص خودش رو داره و این رابطه ای که داشته هم پر از عیب بوده و خلاف اصول اخلاقی جامعه ی ماست
هستم
من ۳۳ سالمه و يك دختر دارم و از شوهرم جدا شدم و ميخوام با مردي ازدواج كنم كه ۵۰ سالشه.نظرتون چيه؟
دوست عزیز شما خیلی کلی گفتید … شاید برای خیلیا قبول چنین شرایطی اسان باشه … ولی برای بعضی از افراد که به مسایلی در زندگی مشترک فکر میکنن و براشون اهمیت داره ؛ مهم باشه … مثل داشتن رابطه جنسی که وقتی شما در اوجش هستید ایشون در مرحله افولش قرار داره و میتونه همین مورد ایجاد مشکلاتی کنه … بهتره در این مورد حضورا” مشاوره روانشناسی انجام بدید تا بتونید با دیدی باز وارد این رابطه بشید
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵