سلام
من دختری 29 ساله هستم الان 2 ساله با یه پسری که بهم پیشنهاد ازدواج داده رابطه دارم حتی خانواده هامونم میدونن همدیگرو میخوایم اما ما با هم رابطه داشتیم و حتی باردارم شدم اما سقط کردم بعدش باید میرفتم کورتاژ کنم اما از ترسم نرفتم هزینشم نداشتم الان تازه فهمیدم که طرف مقابلم خیلی مشکل داره افسردگی شدید داره و خیلی عصبی و بد دهنه به ترامادول و سیگار اعتیاد داشت اما الان ترک کرده مادرش میگه همش به خاطر علاقش به تو هستش. به خاطر بیماریش نمیتونه سرکار بره همش بهونه میاره همش مریضه روزای اول همه چیز فرق داشت اما حالا… نمیدونم باید چیکار کنم خودشم خیلی عذاب میکشه که منو وارد زندگیش کرده اما تلاشی نمیکنه که مشکلاتمون حل بشه میگه فقط وقتی تو کنارم باشی از پس همه چیز برمیام منم نمیتونم کاری کنم خسته شدم دارم دچار افسردگی شدید میشم چیکار کنم؟؟؟