ازدواج
سلام
من دختری 29 ساله هستم الان 2 ساله با یه پسری که بهم پیشنهاد ازدواج داده رابطه دارم حتی خانواده هامونم میدونن همدیگرو میخوایم اما ما با هم رابطه داشتیم و حتی باردارم شدم اما سقط کردم بعدش باید میرفتم کورتاژ کنم اما از ترسم نرفتم هزینشم نداشتم الان تازه فهمیدم که طرف مقابلم خیلی مشکل داره افسردگی شدید داره و خیلی عصبی و بد دهنه به ترامادول و سیگار اعتیاد داشت اما الان ترک کرده مادرش میگه همش به خاطر علاقش به تو هستش. به خاطر بیماریش نمیتونه سرکار بره همش بهونه میاره همش مریضه روزای اول همه چیز فرق داشت اما حالا… نمیدونم باید چیکار کنم خودشم خیلی عذاب میکشه که منو وارد زندگیش کرده اما تلاشی نمیکنه که مشکلاتمون حل بشه میگه فقط وقتی تو کنارم باشی از پس همه چیز برمیام منم نمیتونم کاری کنم خسته شدم دارم دچار افسردگی شدید میشم چیکار کنم؟؟؟
با توجه به اطلاعات داده شده پیشنهاد می کنم در ادامه این رابطه تجدید نظر کنید. انسانها دارای « خودهای » زیاد مثبت و منفی هستند که به مرور زمان آشکار می شوند. همانطور که گفتید روزهای اول وضعیت خوب بوده اما با گذشت زمان صفتهای منفی این فرد برای شما نمایان شد. افسردگی و اعتیاد دو مسئله مهم اند که هر کسی باید قبل از آغاز زندگی مشترک به حل آن بپردازد. ضمن اینکه به نظر میرسه وابستگی شدیدی به شما داره و حضور شما ممکنه کمی موجب تسکین روحیه ایشان شود. بدانید که انسانها زمانی بهترین شرایط را برای پیوند و زندگی مشترک دارند که در سلامت روحی و روانی کامل باشند.
به هر حال پیشنهاد می کنم که کمی عاقلانه تر و واقع بینانه تر تصمیم بگیرید. برای بهبود این فرد تلاش کنید، به نظرم ابتدا با یک روان شناس بالینی مشورت کنید و تمام مشکلات را مطرح نمایید، به هرحال برای افسردگی و اعتیاد درمانهای خاصی وجود دارد. تأکید می کنم که با این شرایط زیر یک سقف نروید.
موفق باشید
ممنون از راهنماییتون اما ۲ تا مشکل هست اولا من خودمبه شدت بهش علاقه دارم و این وابستگی بیشتر به خاطر رابطه ای هستش که با هم داشتیم و همیشه مثل زن و شوهر رفتار کردیمالان جدایی برام خیلی سخته و دوم اینکه من الان دیگه شرایط ازدواج با کس دیگه ای رو ندارم چون دیگه دختر نیستم و مجبورم باهاش بمونم چون الان خواستگار دارم و دلیل قانع کننده ای برای رد کردنش ندارم مجبورم اونو بهونه کنم و باهاش بمونم
پس تمام راه هارو به روی خودتون بستید … پس اگر نمیتونید به کسی دیگه فکر کنید بهتره با ایشون ازدواج کنید و از تمام این فشارها و سختی ها رها بشید … البته تمام عواقب برعهده خود شماست ..امیدوارم بتونید زندگی مشترکی رو با تفاهم اغاز کنید
به هر حال امیدوارم برای بهبود وضعیت ایشان و نیز خودتان قدمی بردارید. هم اعتیاد و هم افسردگی قابل درمان می باشد. شروع کنید، تغییر خود می آید.
پیشنهاد می کنم که حتما از مشاور حرفه ای کمک بگیرید.