6
ازمادرشوهرگری تاطلاق ما.
سلام.خانواده همسرم همیشه درزندگی مابافتنه گری وموزی بازی اختلاف انداخته وشوهرم رابرعلیه من تحریک میکنندطوری که لان یک ماه همسرم راندیدم ومادروخواهرانش میگویندجداشیدعروس بزرگترهم این گونه طلاق دادندولی من شوهرم رادوست دارم اوهم مرادوستدارم ولی هرکاری کنم انهاهربارازمن ایرادگرفته وپشت من شوهرم راتحریک میکنندطوری که شوهرم جلوی اونهاحتی جواب من رانمیدهدمن ازانهامتنفرم.چی کارکنم چه طوراوراازفتنه هاواخواهرشوهربازی ومادرشوهربازیشان اگاه کنم اومیگویدتوبدبینی وزیرش میزندوهمش ازانهاحمایت میکندهرچه انهامیگویندتوزندگی برای من دیکته میکندایامیشوداوراقانع کردیانه چی کارکنم یعنی بزارم زندگیموخراب کنندخواهش میکنم هرکس هرنظری داردبدهد.
خب دوست عزیز نمیشه به طور قاطع در مورد نظر شما جواب داد لازمه صحبت های همسرتون هم در این مورد شنید …بهتره در این خصوص اگر عشق و عاطفه ای بین شما هست با همسرتون با اتفاق هم مراجعه ای حضوری به مشاوری مجرب داشته باشید
لازمه مشکل شما اساسی مورد بررسی قرار بگیره و گرنه صرف گفته های شما نمیشه چیزی رو متوجه شد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
من چگونه مشکلم را بیان کنم؟
همینطوری که نوشتید و یا با روش زیر
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
سلام.اون پیش مشاورنمیاددیگه باهم ارتباطی نداریم اونکه فقط حق به خودش میده زن نمیخوادیک برده برای خانوادش میخوادهمه ی خاطرات تلخمان برمیگرددبه حضورانهامانده ام اگه امدعلکی بگم حق باتوست باخانواده اش باسیاست خراب خودشان رفتارکنم یابگم دیگه بااوناقطع رابطه میکنم تاازشرحرف وحدیثشان راحت شم.
با سلام
در مورد مشکل دوستمون، عرض کنم که اینکه عادت کردن به غریبه ها کمی برای همه ما ادمها سخته بخصوص خانمها…
شما وقتی ازدواج میکنید خصوصی ترین چیزهاتون رو در اختیار شوهرتون میزارید وبالعکس بنابراین شوهر هم با اینکه غریبه ست ولی زود بهش عادت میکنید و سعی میکنید با کمبودها و رفتارها کنار بیایید.
مشکل مادرشوهر و خواهر شوهر از اونجا نشأت میگیره که سعی در نشون دادن محبت های بیمورد و غلط خودشون به عروس یا خانواده عروس دارن…
یعنی اگه به نیتشون آگاه بشید میبینید نیت خیر دارن ولی نحوه مطرح کردنش رو بلد نیستن!! بنابراین هزار و یک مشکل پیش میاد.
بعنوان مثال: شوهر شما میره خونه خواهرش یه سر بزنه، خواهره بزور ناهار نگهش میداره و این برای عروس اینگونه برداشت میشه که “یعنی منظورش اینه که من شوهرمو گشنگی میدم؟” یا “غذا درست کردن بلد نیستم؟؟” و از این دست مسایل
مادرشوهر همیشه این رویا رو با خودش داره که عروس که میاد تو خونه قراره حسابی تحویلش بگیره براش کار کنه، بگو بخند داشته باشه خلاصه مثل دختر خانواده باشه… اما غافل از اینه که عروس خودش رو یک مهمان میدونه نه کلفت یا دختر خونه..
واسه همین قیافه هاشون درهم میره و باعث کدورت میشه..
اما راه حل:
اول اینکه شما باید بتونید قدم به قدم و خیلی خیلی منطقی و با انواع و اقسام مثالها شوهرتون رو قانع کنین که ما باید قوانین زندگی خودمون رو داشته باشیم.. باید بهش بفهمونید که اقاجان هرکسی رفتارش و اخلاقش فرق داره شما نمیتونید لباس یه نوزاد رو به بچه ۹ ساله بپوشونید…
دوم اینکه سعی نکنید هر مساله ای رو با تنش و داد و هوار حل کنید… بهترین راه برای ارسال و دریافت امواج مغزی و ایده ها فقط فقط با زبان آرامش هست و موقع خواب… هرگز صبح کله سحر یا ظهر که شکمها گرسنه ست این مسایل رو بیان نکنید.
سوم اینکه دور شدن از خانواده پدری و مادری بسیار بسیار توصیه میشه. مثلا اگر مقدور باشه شهر دیگه ای رو برای کار و زندگی انتخاب کنید..
پی نوشت: دقیقاً همین مسایلی که عرض کردم در زندگی خودم هم درحال وقوع هست البته بیشتر فکر میکنم به خاطر حساسیت بیش از حد همسرم والبته بیکار موندن تو خونه ست که دایما در حال تجزیه و تحلیل این مسایله، بنابراین تصمیم گرفتیم برای زندگی به خارج از کشور بریم.
انشالله که مشکل همه حل بشه و جز لبخند و رضایت بر لب کسی نبینیم
جواب دوست عزیزم. منم مثل شما هستم مادر شوهرم با من خیلی بده و یکبار باعث شد تو عقد با همسرم به پای طلاق هم بریم چون اون طلاق میخواست نه من و شوهرم و اما حالا ۴ماهه رفتیم خونه خودمون و همچنان داره به زندگیم آسیب میزنه ولی من یاد کرفتم صبر داشته باشم و از زندگیم تکون نخورم تا اون خوشحال بشه. هر جقدر هم افکارت رو مثبت کنی ازت سو استفاده میکنن و با دیدن کوتاه اومدن تو مادر شوهرت خپدش رو بیشتر جا میکنه تو دل شوهرت چون اون بیشتر روش تاثیر داره تا شما.اون رو حرف مامانش هیجوقت حرف نمیزنه همین باعث میشه که مادر شوهر اجازه دخالت بده ولی این به تو بستگی داره که کوتاه نیای تو هرجور شده تلاش خودت رو بکن تا زندگیتو نگه داری مطمئن باش اینحوری بعدا عذاب وجدان نمگیری.امیدوارم موقف باشی و اول از همه رو خودت کار کن تا کارهای اونا ناراحتت نکنه و توجه نکن اینجوری تو پیروزی و صلوات یادت نره خیلی راهرگشاس صبری بهت میده که تاحالا تجربه نکردی،امیدوارم موفق باشی تا پای جون بجنگ برای زندگیت