سلام. من یه دختر 25 ساله هستم که تو یه شهرستان خیلی کوچک زندگی می کنم.خانواده ی غیر مذهی و روشنفکر اما متعصب و آبرومندی دارم و یک برادر خیلی غیرتی. مدتی خارج از ایران زندکی می کردم و دوم دبیرستان به ایران برگشتم با پسری 16 ساله دوست شدم.رابطه در حد تلفن به مدت 1 سال(کاملا سالم) داشتم که برادرم فهمید و گفت باید جداشین. ما به صورت مخفیانه چند سال رابطه ی تلفنی داشتیم و حتی 2 سال طول کشید تا من اطمینان کنم و یه عکس(با حجاب) بهش بدم. بعد هم رفتیم دانشگاه و من کم کم متوجه اختلاف سطحمون شدم، که این رو تو بچگی نمی فهمیدم و شاید رویایی فکر می کردم. رابطه که به 4-5 سال کشید ایشون هربار سر مسائل کوچک جنگ راه می انداخت و هربار که من می خواستم رابطه رو تموم کنم تهدیدم می کرد که به برادرت مب گم.باد تاوان پس بدی. این هم بگم که هیچ گونه رابطه جنسی نداشتیم و حتی یکبار تنها تو یه فضای بسته باهم نبودیم اما رابطه ی صمیمانه ای بود که توش عکس بینمون زیاد ردوبدل میشد. بالاخرا بعد از دو سال جنگ و تهدید زمانی که رابطه 7 سال شد ( هرشب الکل مصرف می کرد و رفتارهایی داشت که اصلا در حد و شئن من و خونوادم نبود) گفتم که باید جداشیم.بعد که تهدید کرد گفتم هرکاری که می خوای بکن. بعد از یک سال من از ایران رفتم و قبلش راضی نشدم ببینمش چون می ترسیدم من و اذیت بکنه. این آدم ادعای عاشقی شدید داره و همش مسیج میده که تو در حق من نامردیکردی و من و رها کردی و الان که بعد از 3 سال برگشتم تا مدتی کنار خانوادم باشم دست به کار عجیبی زد. چون دید من جوابشو ندادم اومد در خونمون و با ماشین بوق میزد.برادرم شب سوم رفت دنبالش و اون فرار کرد. من از پدرم خواستم با پدرش صحبت کنه و پدرش که آدم آبرومندی هست قول داد تکرار نشه. الان 4 روزه که خبری ازش نیست. من می ترسم آرامش زندگیمو(که تازه 3 ساله بدست آوردم) ازم بگیره. این چندروز همش فکر و خیال های بد می کنم. به نظر شما چه رفتاری با این آدمباید داشته باسم؟