سلام وقتتون بخیر
من چند وقتیه ک یه اشتباه خیلی بزرگی رو مرتکب شدم و واقعا الان نمیدونم باید چیکاد کنم لطفا کمکم کنید، داستان از اونجایی شروع میشه ک من ی دوست قدیمی داشتم ک از دوران نوجوانی باهم دوست بودیم(الان ۲۱ سالمه) خانوادش از لحاظ مالی از خانواده ی من بالاتر بودن و من خیلی وقتا ب اصرار خودش میرفتم خونشون و با خانوادش خیلی راحت بودم در حدی ک پدر و مادرش منو مثل پسر خودشون دوست داشتن و منم واقعا دوسشون داشتم و از اونجایی ک همه میدونن دوست داشتن و عاشق شدن دست خود ادم نیستش من به خواهر دوستم علاقه مند شدم ولی چون سن هامون پایین بود تصمیم گرفتم ک صبر کنم تا چند وقت پیش، من با نامزد دوستم خیلی راحت بودم در حدی ک اون ب من میگفت داداش و منم مثل داداش بودم براش همه جوره حواشو داشتم و راز دلم رو بهش گفتم اونم گفت ک کمکم میکنه ولی نمیدونم از روی ندونستن یا دشمنی بود ک راز منو ب تمام دوستای مشترکمون گفته بود و منم نمیخواستم دوستم بفهمه تا شرایتم اوکی شه بعد بتونم با خانوادم پیش برم ولی از اونجایی ک همه فهمیده بودن ترسیدم ک یکیشون بره ب رفیقم بگه ک اگه اینطوری میشد اتفاقای خیلی بدتری میفتاد و تصمیم گرفتم خودم بهش بگم حداقل از اینکه یه نفر دیگه بهش بگه بهتره تو همون اوضاع هم با خواهر رفیقم تونستم حرف بزنم و اون میگفت ک زوده و ی خورده نگران اوضاع مالی بود منم مطمئن بودم ک میتونم شرایط مالیمو اوکی کنم پس تقریبا خیالم از اون بابت راحت بود، یک شب ک باهم بیرون بودیم دوستم تعارف زد ک بیا باهم یکم مش**ب بخوریم منم قبول کردم و دوستامونم بودن همه و بعد از گذشت چند ساعت همون دوستام شروع کردن به تیکه انداختن و این حرفا ک دوستم داشت میفهمید ک مجبور شدم ببرمش بیرون و خودم بهش بگم چون اگه نمیگفتم و از ی نفر دیگه میشنید یه برداشت دیگه میکرد و بدتر میشد… خلاصه ک تو اون حال من بهش گفتم خیلی ناراحت شد و قاطی کرد و گفت دیگه نمیخوام ببینمت و از این حرفا کلا بلاکم کرده تو اینستا و تلگرام حاضر نیست دیگه منو ببینه.. قبل این داستان ی رفاقت دونفره خیلی سالم داشتیم در حدی ک همه حسودیشون میشد و خیلی واسم خوب بودیم خیلی. بعداز این داستان فهمیدم ک دوستای مشترکمون و نامزدش ک بهم قول داده بود کمکم کنه پشتمو خالی کردن و کلی هم حرف گذاشتن دهن من ک اصلا من نزده بودم خلاصه ک کلا تخریبم کردن. خانواده ی دوستم هنوز نفهمیدن و از نامزد رفیقم اصلا راضی نیستن و میخوان ک بهم بزنه رفیقم و من تا ی جاهایی باهاشون صحبت کردم و راضی شدن. چند وقت بعد چند تا از دوستام واسطه شدن ک فایده ای نداشت منم مجبور شدم ب خواهرم گفتم ک با دوستم حرف بزنه چون خداییش من نیت بدی نداشتم اصلا اون جور ادمی نیستم همه دوستام منو میشناسن ولی رفیقم ب خواهرم ی حرفایی زده بود احساس میکنم حرف خودش نبود بحث مالی و این حرفا کلا ک نباید همچین کاری میکرد و چشمش دنبال پول ما بوده در صورتی ک اصلا خداییش اینطوری نبوده ….. من رفیقمو خیلی دوستش دارم نمیخواستم از دستش بدم ک این کار احمقانه ام باعث شد از دست بدمش حالا از شما خواهشم اینکه راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم؟؟!! ممنون ک وقتتون رو میزارید ببخشید ک متن طولانی شد.ممنووون