4
اعتیاد شوهر
زنی 24 ساله ام که حدود 4ساله ازدواج کردم ودر این دوران چندبار به شوهرم شک کرده بودم که سیگار مصرف میکنه چندباری به خودش گفتم و اون انکار کرد ومن بیخیال شدم تا اینکه صاحب فرزند شدیم و بعد از9ماه دوباره شک تااینکه متوجه شدم تریاک مصرف میکنه یعنی وقتی داشت میکشید دیدم بادعوا و داد و بیدادگفت که حدودا 10یا11ماهه تفننی میندازه و نمیکشه و نخواستیم خانواده ها چیزی بفهمن و من بهش فرصت دادم که ترک کنه والان حدود1ماهه میگه سمتش نرفته و من شک دارم و باور نمیکنم کمکم کنید چیکار کنم بچه دارم دوست ندارم زندگیمو ازدست بدم راهنمایی کنید
خب چرا اینقدر به خودتون سخت میگیرید بهتره برای اثبات درستی حرفشون ازش تست اعتیاد گرفته بشه تا بتونید به درستی و صحت گفته هاش اعتماد کنید … البته باید این ازمایش بصورت اتفاقی باشه که دیگه جای هیچ شکی رو برای شما باقی نذاره
سلام خسته نباشین. ۴ساله ازدواج کردم و دحتر۱۱ماهه ای دارم ششوهرم از زمانیکه حامله بودم وحتی قبل اون با برادرش میرفت و مواد مصرف میکرد ک البته برادرش معتاده واونو ب این سمت کشونده هروقت ب شهری ک برادرش زندگی میکنه میریم میدونم ک باهاش بیرون میره و مواد مصرف میکنه چون وقتی میاد لباساش و خودش بوی گند میدن خودش ک انکارمیکنه و چندبارتوی خونه ی پدریش سراین موضوع بحث و دعواکردیم حتی ب کتک خوردن من هم ختم شد اوناهم ترس ازینکه پسرشون کار بدتری انجام نده طرفشو گرفتنو گفتن از جیب خودش خرج کرده و دزدی نکرده. خیلی باشوهرم حرف زدم ک دست ازینکارا برداره بخاطربچمون اون کلا انکارمیکنه وقتی حالش خوب بود قسمش دادم ک سراغ مواد نره ولی امروز وقتی از شهرپدریش برگشت دیدم بو میده الان اینقد ناراحت هستم ک قلبم میخاد از سینه کنده بشه این و نمیتونم ب خانوادم بگم فقط ب خاطر دخترم اون خ کوچیکه…چندبار ب شوهرم گفتم بابرادرشو دوستاش رفتو امد نکنه به دروغ میگ رفنوامدی نداره ولی من خ زکد متوجه تغییررفتارو حرکاتش بعد مصرف مواد میشم دارم دیوونه میشم تو رو خدا راهنماییم کنین چکارکنم….
در این مورد نظر شما کاملا” روشن و قاطعه و اگر تاثیری در ایشون نداشت بهتره از طریق بزرگان فامیل این موضوع رو حل و فصل کنید
و تا ایشون اراده ای برای ترک کردن نداشته باشه تلاش شما بی نتیجه است …
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
خیلی ممنون از توجه و پاسخ شما.برادر شوهرم اونو وسوسه میکنه ولی نمیدونم چراشوهرم باوجوداینکه خودش اوضاعشومیبینه وباهاش همراه میشه.باگفتن این ماجرا ب بزرگاهیچ تاثیری فک نکنم روی رفتارش ایجاد بشه چون کلا کتمان میکنه و عصبانی میشه واز کوره درمیره و کارای خطرناک میکنه حتی ممکنه بدترهم بشه.بنظرتون بابرادر شوهرم حرف بزنم یانه؟هرچندمیدونم کف دست شوهرم میذاره.یااینکه برم خونه پدرم و ب اوناماجراروبگم بالخره باید یه اقدامی بکنم ولی با شناختی ک ازشوهرم دارم میترسم