3
افسردگی، عدم اعتماد به نفس
با سلام
من 20 سالمه از بچگی کم حرفم و افسردگی دارم!!!به غیر از کلاس جای دیگه نمیرم مگه این که کار پیش بیاد برم بیرون!!!!دوست کم دارم!!!اعتماد به نفس پایینی هم دارم!!!میخوام جایی حرف بزنم استرس میگرم و با لرز و دست پا شکسته حرف میزنم!!!نمیدونم دیگه چکار کنم؟؟؟نمیدونم از کجا باید شروع کنم واس درمان!!!
آیا این جمله معروف را شنیده اید که ۸۰ درصد ثروت و فراوانی جهانی که در آن زندگی می کنیم تنها در اختیار ۲۰ درصد افراد دنیا قرار گرفته است و مابقی انسان ها گاه حتی شرایط یک زندگی مناسب را هم ندارند؟ نمی خواهیم در مورد تبعیض اجتماعی و مشکلات اقتصادی حرف بزنیم بلکه قصد داریم رازی که در زندگی افراد موفق و مشهور جهان وجود دارد را با یک جمله ساده برای تان شرح دهیم. یک ویژگی مشترک در زندگی همه انسان های موفق وجود دارد و آن داشتن اعتماد به نفس است و در مقابل کسانی هم هستند که با وجود داشتن توانایی و استعدادهای ذاتی حتی نمی توانند دست به کار مورد علاقه شان بزنند. شما نقاش ماهری هستید اما جسارت برگزاری یک نمایشگاه بزرگ نقاشی از آثارتان را ندارید، قلم تان خوب است اما شجاعت نوشتن یک کتاب را به خودتان نمی دهید و در همان مرحله نوشتن نامه های اداری برای دوستان و همکاران مانده اید، یک مدرک معتبر از یک دانشگاه بین المللی دارید اما هنوز برای یک مصاحبه کاری ساده دست و پای تان را گم می کنید و این طور است که جهان توسط آدم های متوسطی که تنها اعتماد به نفس دارند اداره می شود و انسان های با استعدادی مانند شما هنوز در کشمکش پذیرفتن خودشان و توانایی های شان هستند و عقب می مانند اما واقعا علت این موضوع چیست؟ بهتر است برای شروع به دنبال دلایلی برویم که روان شناسان آنها را عوامل اصلی نداشتن اعتماد به نفس می دانند.
● ترس پنهانی
حتما شما هم پای صحبت افرادی نشسته اید که مدام از آرزوها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، حرف می زنند اما وقتی از آنها می پرسید چرا به دنبال کار مورد علاقه شان نمی روند در جواب تان طومار بلند بالایی از موانع و مشکلات را برای تان فهرست بندی می کنند تا نشان دهند تنها عوامل بیرونی که در کنترل آنها نیست دلیل عقب ماندگی آنهاست اما یکی از دلایل عقب نشینی وجود ترس پنهانی است که در این افراد وجود دارد.
● احساس گناه
دلیل شایع دوم برای نداشتن اعتماد به نفس، احساس گناه است. بعضی از افراد بابت هر موضوعی خودشان را سرزنش می کنند و این سرزنش های همیشگی قاتل اعتماد به نفس آن هاست. اگر در حق کسی بدی کرده اید می توانید از او عذرخواهی کنید و مطمئن باشید او شما را خواهد بخشید اما اگر او این بخشش را برای تان قائل نشد، دیگر فکرتان را درگیر این موضوع نکنید چون شما آن بخشی که مربوط به خودتان بوده است را انجام داده اید.
● انتظارات غیر واقعی
سومین دلیل شایع نداشتن اعتماد به نفس، انتظارات غیرواقعی است. اگر از خودتان بیش از توانایی ها و فرصت هایی که در اختیارتان است انتظار داشته باشید باید بگوییم با این کار ضربه بزرگی به اعتمادبه نفس تان می زنید. ممکن است شما انتظار داشته باشید کاری را در یک دوره زمانی خاص که برایش برنامه ریزی کرده اید به اتمام برسانید اما به دلیل شرایطی غیرقابل پیش بینی آن کار انجام نشد. در این شرایط نباید خودتان را سرزنش کنید که چرا نتوانستید این کار را به پایان برسانید.
● همیشه داوطلب باشید
حال که ۳ عامل مهم نداشتن اعتماد به نفس را فهمیدید بهتر است به این موضوع بپردازیم که چطور می شود اعتماد به نفس مان را بیشتر کنیم. سعی کنید برای انجام هر کاری شما نخستین نفری باشید که برای آن کار داوطلب شده اید. این کار به شما فرصتی می دهد که خودتان را ثابت کنید. اجازه ندهید کسی شما را نادیده بگیرد. این جمله را فراموش نکنید که همیشه آدم هایی موفق شده اند که از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گرفته اند.
● مهارت جدید بیاموزید
این روزها اینترنت کار را برای همه آسان کرده و هر کسی در خانه با یک کلیک می تواند به دنیایی از اطلاعات دست پیدا کند. سعی کنید مهارت های جدیدی را بیاموزید و اطلاعات عمومی تان را افزایش دهید و مطمئن باشید این کار به شما حس خوبی را خواهد داد. علاوه بر آن سعی کنید روابط اجتماعی تان را هم مانند اطلاعات تان بیشتر کنید. افرادی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را از دیگران پنهان می کنند. هرچقدر بیشتر با دیگران تعامل داشته باشید حس اعتماد به نفس تان قوی تر خواهد شد.
● مسئولیت پذیر باشید
همه انسان ها اشتباه می کنند حتی رئیس شرکت و اداره ای که در آن کار می کنید هم ممکن است اشتباه کند. به جای این که از اشتباهات تان بترسید و اعتماد به نفس تان را تضعیف کنید سعی کنید که مسئولیت آن را به عهده بگیرید، چون هیچ کس نادیده گرفتن اشتباهات را دوست ندارد اما بیشتر افراد برای کسی که مسئولیت اشتباهش را به عهده می گیرد احترام قائل هستند. داشتن اعتماد به نفس کار سختی نیست. یک ضرب المثل چینی می گوید: «کسی که قله کوه را فتح کرد همانی بود که ابتدا سنگ ریزه های جلوی پایش را برداشت.»
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام و خسته نباشید
۳۳سالمه با اینکه از نظر دیگران تا حدی موفق به نظر میام ولی خودم اصلا از خودم راضی نیستم واعتماد به نفس ندارم ۲ تا بچه دارم وسومی رو ناخواسته باردارم ،هرچه سعی میکنم نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم خیلی داغونم.
داشتم سعی میکردم حالا که این دو تا بچه ام یه کم بزرگ شدن یه کاری برا خودم دست و پا کنم و یه جورایی خودم رو مثبت احساس کنم که یهو فهمیدم باردارم اصلا نمیتونم با این موضوع کنار بیام اگه از خدا نمیترسیدم حتما سقطش میکردم چون فکر نمیکنم بتونم براش مادر خوبی باشم….لطفا راهنماییم کنید این بچه که گناهی نداره نمیدونم چه طور فکرم رو راحت کنم
به افکار و رفتار های خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است. در جامعه امروزی به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود.
به هرحال مطالعات اخیر نشان می دهند نگرش کمال گرایانه موجب اخلال در موفقیت می شود. آرزوی کامل بودن ، هم احساس رضایت از خودمان را از ما می گیرد و هم ما را به اندازه سایر مردم ( کسانی که اهداف واقع گرایانه دارند ) ، در معرض ناکامی قرار می دهد.
● علل کمال گرایی
اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم ( فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم ) ، بنا بر این عزت نفس ما ، بر اساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است . این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از اینگونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم . بعضی از احساسات ، افکار و باورهای منفی ذیل ،احتمالا با کمال گرایی مرتبط هستند:
● ترس از بازنده بودن:
افراد کمال گرا ،غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
● ترس از اشتباه کردن :
افراد کمال گرا ،غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند . موضع آنها در زندگی ،حول و حوش اجتناب از اشتباه است . کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.
● ترس از نارضایتی :
افراد کمال گرا ، در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند ، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی می باشد.
● همه یا هیچ پنداری :
افراد کمال گرا، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال ، دانش آموزی که همیشه نمره (A) داشته ، در صورت گرفتن نمره ( B ) بر این باور است که – که من یک بازنده کامل هستم-
● تاکید بسیار بر روی بایدها :
زندگی کمال گرا غالبا بر اساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود . افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی باید ها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.
اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند:
افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند . در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان نا پذیر و ناکافی تلقی می کنند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه