3
افسردگی
مردی 35 ساله و کارمند هستم …سلام من حدود 2الی 3 سالی است که احساس پوچی و بی فایده بودن دارم…احساس میکنم خیلی وقت است واقعا شاد بودن را احساس نکردم از زندگیم لذتی نمیبرم و از طرفی اراده ای برای انجام کار هایم را ندارم وقتی به کاری دست میزنم یه لحظه احساسی به سراغم می اید که از انجامش بدم می اید ممنون میشم که راهنماییم کنید که چگونه میتوانم مشکلاتم را حل کنم
خب خستگی و روزمرگی شما رو به این حالت کشونده … بهتره برای شروع کار برنامه مسافرتی رو برای خودتون ترتیب بدید تا بتونید از این فضا خارج بشید … وگرنه ماندن و استرس و نگرانی رو به خود راه دادن کاری رو از پیش نمیبره
سلام من ۶سال پیش با یه آقایی دوست بودم از کارم پشیمون شدم و توبه کردم دیگه سمتش نرفتم، دختر خالم هم خبر داشت الان با همون پسر دوست شده ی بار تهدیدم کرده ک میگه ، چند ماهه که ازدواج کردم زندگیمم خیلی دوست دارم همش میترسم زندگیمو خراب کنه هروز تو فکرم کاری نکنه ک باعث طلاقم بشه واقعا نمیدونم باید چکار کنم محل کار شوهرمم پیدا کرده انقد ک فکر میکنم دارم ب مرز افسردگی میرسم نمیخوام زندگیم خراب بشه من عاشق شوهرمم اگه بفهمه هیچوقت نمیبخشم شما بگین من چکار کنم؟ خسته شدم از فکر کردن کار هروزم شده گریه کردن
دوست عزیز رابطه خودتون رو با همسرتون افزایش بدید و آرامش خودتون رو با این تهدیدها به هم نزنید … ایشون مطمئن باشید اگر قرار به این کارو داشت تا به امروز کارش رو انجام داده بود پس بیخودی نگران نباشید