افسردگی
سلام
من 30ساله و همسرم 26ساله هست و یکونیم ساله ازدواج کردیم
چند وقتیه که همسرم شدیدا از دنیا سیر شده . هر چند روز یا چند هفته یک بار به مدت یک یا چند روز میگه ” زندگی کردن یعنی چی؟ برا چی زندگی میکنیم؟ ای کاش به دنیا نیومده بودم. ایکاش بمیرم. از دنیا سیر شدم ” و …
بچه خیلی دوست داره ولی بدلایل زیر بچه دار نمیشیم
1)دچار مثل نازایی زودرس شده . دوا درمون کردیم . یکی از قرص هارو که مصرف میکرد دچار تنگی نفس و استرس و افسردگی و گریه و … میشد که دیگه درمان رو قطع کردیم چون واقعا نتونست اون حالت هارو تحمل کنه
2)خونمون خیلی خیلی کوچیک(35متر) هست و مال خودمون نیست و قدرت رفتن به خونه بزرگ تر رو نداریم
3)هزینه و بدهی هارو بزور از پسشون برمیاییم و اگه بچه بیاد هزینه بیشترم میشه
حالا همسرم روز بروز افسرده تر میشه و فاصله روزهایی که گریه میکه و احساس سیری از دنیا میکنه کم تر و کمتر میشه
هر موقع اینطوری میشه باهاش صحبت میکنم و آرومش میکنم . یکم حالش بهتر میشه ولی دوباره …
رفته رفته فاصله بد شدن حالش کمتر و کمتر میشه
موندم چیکار کنم
همدیگه رو عاشقونه دوست داریم
لطفا یه راه حل جلوم قرار بدین
بهتون توصیه مشاوره میکنم … کوچیکی خونه مهم نیست مهم صفایی هست که باید داشته باشه … در ضمن با نظر مشاوره اقدام کنید … شما میتونید به مراکز نگهدای از کودکان بی سرپرست مراجعه کنید … اجازه بدید ارتباط برقرار کنه …
باید مشکلات رو لمس کنه تا از این حالت بی انگیزگی بیرون بیاد .. در کنار بچه ها بودن هم میتونه حس و حالش رو تغییر بده
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام من ۲۶ سالمه ۳/۵ ازدواج کردم و یه بچه ۲/۵ ساله دارم شوهرم هر چند وقتی افسرده میشه میگه ای کاش میمردم به منم میگه طلاقتو بگیر برو هر چی هم دارم میزنم بنامت،خیلی خسته شدم نمیدونم چیکار کنم با این کاراشم از دلم رفته فقط بخاطر دخترم تحمل میکتم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنم
پس در این مورد باید کاری کنید از بزرگان و ریش سفیدان فامیل کمک بگیرد و حتما” در این مورد با مشاوری مجرب مشورت کنید
تا بتونید ایشون رو مجاب کنید تا به مشاور مراجعه کنه و یا شما در برخورد با ایشون راهکاری مناسب به کار بگیرید
در این مورد این رفتارش رو جدی بگیرید و اقدام کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
من همسرم تحت نظر دکتر اعصاب هست ولی من دیگه دوستش ندارم چیکار کنم
من به خاطر خيلي مشكلات تو ٧ ماه نامزدي از شوهرم متنفرم يه ماه ديگه عروسيمه و ارزو ميكنم يكي بميره تا اين عروسي به هم بخوره .. حتي به انواع خودكشي فكر كردم… دچار قلب درد تنگي نفس انواع سردرد شدم فقط ٢٦ سالمه. ماها از دو فرهنگ متفاوتيم و الان با انگيزه اين كه پول جمع كنم و بعد از ٥ ٦ ماه ازش جدا بشم ميرم
با سلام من دختری ۱۶ ساله ام که تازگی ها از همه چیز متنفرم و زیاد گریه میکنم نمیدونم چیکارکنم حتی وقتی کم کم بزرگ میشم چیزای زیادی میفهمم که از مادرم متنفر میشم خیلی حساسم و زیاد جیغ وداد میکشم ازتون میخوام راهنماییم کنید فقط از شما میخوام چون توان رفتن به روانپزشک را نداریم
نفرت یکی از هیجانات و احساسات است که همه انسانها کمابیش آن را تجربه میکنند.
وقتی انسان در مواجهه با مکان، شیء یا شخصی دچار احساس ناخوشایند میشود و این احساس موجب دوری او از آن موقعیت میشود، به آن نفرت میگویند.
در مورد ریشه نفرت بین روانشناسان تربیتی و سایر روانشناسان و روانپزشکان اختلاف نظر وجود دارد اما اکثر آنها نفرت را هیجانی میدانند که مقابل عشق است.
اگر در دوران کودکی به ویژه ۲ تا ۳ سالگی عشق و محبت بین مادر و فرزند برقرار نشود، میتواند نقطه مقابل آن یعنی نفرت شکل بگیرد.
مادر موضوع اساسی علاقه کودک است و این علاقه بعد از او نسبت به سایر اعضای خانواده و همسر تا پایان عمر ادامه پیدا میکند.
تصویربرداریهای پیشرفته حاکی از تحریک بیش از حد نقاط خاصی از مغز به ویژه هیپوتالاموس و قسمتهایی از لب و پیشانی در انسانهایی است که دچار نفرت میشوند.
مطالعات بر روی حیوانات نیز این یافته را تأیید میکند چرا که تحریک نقاط یاد شده در مغز آن ها موجب احساس نفرت شده است.
هرچند برخی معقتدند که نفرت همان اجتناب است اما باید گفت تفاوتی میان نفرت و اجتناب وجود دارد.
عمدهترین تفاوت آنها این است که در اجتناب فرد عمداً و با اراده خود از موقعیت خاصی که قبلاً برایش ناخوشایند بوده دوری میکند. بنابراین نقش اراده فرد پیش از مواجهه با موقعیت مورد نظر وجود دارد، اما در نفرت زمانی که فرد با موقعیت نفرتانگیز مواجه شود دچار علائم خاصی میشود.
این علائم به لحاظ روحی، احساس ترس، عصبانیت، خجالت و فرار از آن موقعیت خاص به شکل ناخودآگاه است.
همچنین برخی علائم فیزیولوژیکی در سیستم قلب مانند تپش قلب، افزایش ضربان قلب و فشار خون وجود دارد. در مورد نفرت همچنین با علائمی در سیستم تنفسی همراه است. در این حالت فرد دچار احساس تنگی نفس،افزایش تعداد تنفس و احساس خستگی مفرط میشود.
به لحاظ گوارشی نیز تهوع، اسهال، دلپیچش، خشکی دهان، لرزش ، تعریق و استفراغ به ویژه در کودکان از علائم شایع نفرت است.
اگر نگوییم علل روانشناسی تنها عامل نفرت است باید بگویم بیشترین نقش را در این هیجان ایجاد میکند. اگر انسان همزمان با پدیده خاصی دچار حالت اضطراب و ترس شدید و در پی آن نفرت شود، بر اثر شرطی شدن، در مواجهه مجدد با همان موقعیت دچار اضطراب میشود.
موجود زنده در مواجهه با ترس، به یکی از دو راه جنگ و فرار میپردازد. چنانچه استرس بسیار شدید باشد و فرد نتواند از آن فرار کند یا با آن بجنگد، در او احساس تنفر شکل میگیرد.
تنفر در انسانهایی ایجاد میشود که به لحاظ شخصیتی منفعل،ترسو و درونگرا هستند. مثلاً کودکی که تنهایی را ترجیح میدهد، در موقعیتهای مختلف سریع میترسد. این کودکان معمولاً وابستگی افراطی به یکی از افراد خانواده به ویژه مادر دارند.
این کودکان حتی وقتی در موقعیتهایی که به لحاظ استرس متوسط هستند قرار میگیرند دچار نفرت میشوند.
برخی مسائل از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز موجب احساس نفرت در افراد جامعه می شود. همچنین از نظر اجتماعی ممکن است دیدن یک سوسک توسط خانمی موجب ایجاد نفرت در او شود.
گاهی نفرت در زندگی لازم است اما اگر تا حدی باشد که فرد قادر به کنترل آن نباشد آن وقت مشکلزا میشود.
انسان طبیعی باید بتواند با روشهای مقابلهای بر اضطرابش غلبه کند. نفرت در موارد غیر عادی که بر جسم، روابط اجتماعی بین فردی و ذهن فرد تأثیر میگذارد.
نفرتهایی که گاهی بین همسران و همچنین والدین و فرزندان ایجاد میشود ناشی از سوءتفاهمات است که باید توسط فرد شناسایی شده و سپس با کمک سایر اعضای خانواده و بعد مشاور و روانپزشک برطرف شود.
بهترین راه درمان این گونه سوءتفاهمات داشتن جلسات متوالی و طولانی برای حل مشکلات است.
اختلاف بین عروس و خانواده همسر نمونهای از این سوءتفاهمات است که موجب حسادت می شود. دلیل این حسادت عدم دانستن جایگاه افراد است. مثلاً عروس انتظار دارد همسرش همه محبت خود را متوجه او کند. البته نمیتوان گفت که همه این حالات موجب نفرت میشود اما در صورتی که علائم ذکر شده را داشته باشد نفرت است.
برخی روانشناسان از نفرت به عنوان درمانی برای برخی اختلالات روانشناختی مانند سوءمصرف مواد و الکل استفاده میکنند. در این حالت با تزریق آمپول به فردی که مواد مصرف کرده موجب نفرت او نسبت به مواد مخدر میشوند.
نفرت گاهی به عنوان یک علامت است. مثلاً در افسردگی فرد از خودش نفرت پیدا میکند و این موضوع میتواند موجب خودکشی او شود.
در برخی اختلالات روانی مانند جنون جوانی، فرد دچار سوءظن نسبت به اطرافیانش میشود که این موضوع می تواند نفرت و صدمه زدن به آنها را در پی داشته باشد.
اگر نفرت شدید و با سایر علائم اختلالات روانپزشکی همراه باشد، باید فرد را به روانپزشک ارجاع داد تا تحت درمان قرار گیرد.
نفرت هیجانی است که باید آن را شناسایی کرده، نسبت به رفع آن اقدام کنیم. آموزش روشهای تطابق یکی از راهکارهای درمان نفرت است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
از راهنمایی هایتان بسیار ممنونم ولی من علاوه بر نفرت گریه های مداوم یا جیغ وفریاد های زیادی در خودم مشاهده میکنم که ازاین بابت ناراحتم از پاسخ به سوالم از شما تشکر میکنم
من۲سال نامزد کردم منتها از اروز اول مشکل داشتیم ولی خب پیش کسی نمیگفتم به همه چیز مشکوکه نمیزاره بیرون برم خودشم نمیبره. هر روزم شده از صبح تاشب خونه موندن نه باکسی میزاره رفت و امدکنم نه کلاسی برم. خسته شدم تو این۲سال هیچ کاری واسه من نکرده که دلم خوش باشه تا ب هرچیزی عتراض میکنم میگه خوب میکنم یا همینی ک هسته. میگه اولویت اولم خانوادمه بعد کارم بعد تو هرکاری بگید کردم واسش ولی درست نمیشه. از یه طرفم برادرشو مادرش خیلی دخالت میکنن خودش خونه داره ولی نمیزارن بریم اونجا میگن نه باید یجا زندگی کنیم اخه خونشونم خیلی بدرد نخوره واقعا روم نمیشه جهیزیمو ببرم اونجا جرعت این ک لهش بگمم ندارم. البته من دانشجو بودم ک دیگه نزاشت برم واقعا گاهی به خودکشی فکرمیکنم جونم به لبم رسیده هیچ کسی پشتم نیست. ۲۱سالمه
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴