با سلام
من به همراه خانواده ام زندگی میکنم.دختری 36 ساله ام که برادری 35 ساله دارم.
هر دو مجرد هستیم.برادر من دو سال با دختری دوست بود و ما خبر نداشتیم.بعد که متوجه شدیم،و دختر رو دیدم ،اونو میشناختم.به نظر دختر مناسبی برای خانواده ی ما نبود.شناخت داشتم ازش و به برادرم گفتم به نظر من این دختر اصلا وصله ی ما نیست.بارها با پسرای دیگه دیده بودمش و یک بار هم با پسری بودن که خودشون و زن و شوهر اعلام کردن.فردای اون روز برادرم دوستیش و به هم زد.
بدون اینکه چیزی به ما بگه این کار و کرد.و از اون روز کلا شد یه آدم دیگه.اون برادری که مدام محبت میکرد و میگفت و میخندید شده آدمی که مدام ساکت یه گوشه نشسته و یا خوابه.
ما همون موقع گفتیم که ما از جزییات رابطه تون خبر نداریم.اگر فکر میکنی همین آدم و میخوای برو دوباره رابطه ات و شروع کن.اما قبول نکرد.
ما اول گفتیم شاید واقعا چیزهایی بوده که این قضیه بهانه شده که برادرم رابطه اش رو به هم بزنه.و شاید خیلی به اون دختر علاقه نداشته.
اما حالا که مدتی طولانی گذشته از قضیه و برادرم از روز اول هم افسرده تر شده موندیم که چرا این کار و کرد.
در ضمن برادرم از دوستی اون دختر با یکی از پسرا مطلع بود.
و اینکه میگه تا تو ازدواج نکنی من ازدواج نمیکنم.
میترسم از لجش این کار و کرده باشه و تا آخر عمر نخواد ازدواج کنه.