بلاتکلیفی
سلام من 26 سالمه یه مشکلی که دارم تو تصمیم گیری مسائلی که بمن مربوط میشه اطرافیانم با نظراتی که بمن میدن گیجم میکنن و هیچ وقت نمیتونم تصمیم درستی واسه آیندم بگیرم چون از بچگی همشه بقیه واسه من تصمیم گرفتن که درس چی بخونم ؟کجا برم ؟چی بخورم ؟چی نخورم…. ؟ و حتی نمیدونم علایقم چی هست؟ چون همیشه تابع بقیه بودم و به اطراافیانم وابسته بودم مادرم و خواهرم ودوستام ..
همیشه مجبور بودم کاری که دوست ندارم ولی چون بقیه ازم میخوان انجام بدم باید چی کار کنم واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان هم موقعیت کاری برام پیش اومده که شرایطش خوبه ولی من علاقه ندارم و بیام بیرون سرزنشم میکنن و از یه طرفی فکرمیکنم اگه بیام بیرون از کار . شاید حق با بقیه باشه و دیگه کاری با این شرایط برام پیش نیاد
ازطرفی صمیمی ترین دوستم بهم پیشنهاد داده واسه پزشکی بخونیم و اصرار میکنه ولی من نمیتونم بفهمم چی به صلاحمه ؟؟
درس بخونم یااینکه به کاری که علاقه ندارم ادامه بدم چون خانوادم میگن ؟
مهم ترین خصیصه اختلال شخصیت وابسته، نداشتن اطمینان به خود است اظهار داشت: نیاز بیش از حد شخصیت وابسته به حمایت و مراقبت از جانب دیگران سبب تسلط ، اجحاف و بدرفتاری دیگران در حق او می شود.
ترس این افراد از جدایی سبب رفتاری تسلیم جویانه و حقارت آمیز در برابر دیگران می شودو فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته خود را به بدون کمک دیگران بی پناه و ناتوان یافته و درصدد کسب حمایت و مراقبت دیگران با رفتارهای حقیرانه است.
مواجه با مشکل در تصمیم گیری های روزمره بدون توصیه و اطمینان بخشی فراوان دیگران، ترس از عمل اشتباه و انتقاد از سوی دیگران سبب نظر خواهی دائم آنان از اطرافیان می شود.
این حالت به سلطه پذیری، وابستگی و ترس از جدایی می انجامد و افراد وابسته همواره درصدد کسب حمایت و مراقبت از سوی مراجع قدرت مانند والدین همسر یا دوستان خود هستند.
ترس افراد وابسته از عملکرد مستقلانه، احساس ضعف، بی کفایتی و نگرانی از اشتباه و انتقاد سبب سلب مسئولیت وظایف زندگی از خود در جهت رهایی از اضطراب این تصمیمات می شود.
عدم اعتماد کافی به توانایی ها و قضاوت خویش را سبب رویارویی با مشکل در دستیابی به طرح ها و برنامه های خود بدون اتکا به دیگران است و این افراد به باور این که به تنهایی قادر به مراقبت از خود نیستند به شدت احساس ناراحتی و درماندگی می کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته در جهت کسب حمایت و پشتیبانی دیگران به هر عملی اقدام می کنند و مشغولیت ذهنی آنان رفتار به گونه ای است که دیگران را آزرده نساخته و از حمایت و مراقبت او دست نکشند.
برای تشخیص این اختلال وجود حداقل پنج علامت مانند نیاز شدید و بیش از اندازه برای تایید شدن تایید طلبی بیش از حد رفتاری مطیعانه و وابسته ترس از جدایی لازم است.
رفتار حاکی از وابستگی و سلطه پذیری در افراد اختلال شخصیت وابسته را به صورت الگویی نافذ و فراگیر است و افراد مبتلا به این اختلال از تصمیم گیری عاجزند مگر آن که با دیگران به مقدار بسیار زیادی مشورت نمایند.
ترس از نه گفتن و مخالفت با دیگران و عدم جرات و جسارت لازم در افراد اختلال شخصیت وابسته را به دلیل ترس از دست دادن حمایت و همراهی افراد مورد اتکایشان هست و وابستگی افراطی در این افراد سبب ظلم و بدرفتاری دیگران نسبت به آنان می شود.
هنگامی که در جمع موضوعی مطرح می شود افراد دارای اختلال شخصیت وابسته علی رغم برخورداری از معلومات کافی سخن نمی گویند زیرا به عنوان یک اصل پذیرفته اند که دیگران در هر مورد بهتر و فاضل تر از آنان هستند.
افراد وابسته هیچ گاه به موفقیتی در زندگیشان دست نمی یابند و اتکا همیشگی افراد اختلال شخصیت وابسته در جهت حل مشکلات خود به دیگران سبب تداوم وابستگی و عدم آموختن مهارت هایی که لازمه ی یک زندگی مستقل است می شود.
حفظ روابط فرد وابسته به هر قیمتی با دیگران سبب تحمل انواع حقارت ها و نامتعادل و مخدوش شدن پیوندهای خود با آنان می شود و در برخی موارد وابستگی این افراد به دیگران به دلیل فرار از تنهایی است نه لذت بردن با آنان.
دیدگاه منفی، بدبینانه و مردد این افراد نسبت به خود و ناچیز شمردن توانایی های خویش را از ویژگی دیگر افراد اختلال شخصیت وابسته است و این افراد در خلوت یا جمع خود را نادان فرض نموده و انتقاد و عدم پذیرش خویش از سوی دیگران را دلیلی محکم بر بی ارزشی خود دانسته و در نتیجه اعتمادشان به خود کم می شود.
روابط اجتماعی افراد اختلال شخصیت وابسته محدود به افراد معدودی که فرد به آنان وابسته است می شود، افسردگی و اضطراب را در این افراد رایج است و روان درمانی بینش گرا بیمار را جهت چگونگی شکل دهی به رفتار خود قادر می سازد.