1
بي توجهي به اينده
سلام من دو ساله با يه پسر دوست هستم قصدمون ازدواج جديم هستيم به طوري كه خانوادش منو كلا عروسشون ميدونن مادر خودمم در جريان هست ولي پدوستن اصلا هيچ تلاشي نميكنه ميگم بايد بري سربازي يه شغلي جور كني ولي توجه نميكنه ميگه فعلا زود واسمون ازدواج تا دو سه سال ديگه وقت داربم تا اون موقع هم همه چيو محيا ميكنم ولي اين شرايط دوستي برام سخته بابام سخت گير و اگر بفهمه دوستيم حتي خاستگاريم بياد ميگه نه من نميدونم چيكار كنم ك يكم ب فكر اينده باشه و سريع دس بكار شه و از اين شرايط راحت شيم لطفا راهنماييم كنيد
دوست عزیز شما از همین امروز باید بدونید ایشون چه اخلاقی داره … پس شما امروز با چشمی باز دارید وارد این زندگی میشید پس امیدوارم در آینده درخواست کمک نکنید و از امروز به فکر باشید … ما این احتمال رو با توجه به اینکه پدرتون موافقت کنن میدیم … در صورتی که اگر ایشون حرفی برای گفتن نداشته باشن پدر شما مسلما” با این ازدواج موافقت نخواهند کرد .. پس تکلیفتون رو با این پسر از همین امروز روشن کنید و بدونید نباید در مورد زندگی مشترک با ایشون پیشگویی کنید و وابسته بشید چون ممکنه هر اتفاقی برای رابطه شما بیفته که دور از ذهن امروزتون باشه ۸-)