سلام،6ساله ازدواج کردم وهمسرم ودوستداشتم،تواین مدت اصلاهیچ وقت توزندگی بهش شک نکردم هردومون اعتمادمتقابل بهم داشتیم،اینقدهمسرموقبول داشتم ک حاضربودم سرش قسم بخورم وهمیشه قبولش داشتم ازون واسه خودم یه مردواقعی یه قهرمان زندگی ساخته بودم ک هیچ وقت کارناشایست نمیکنه یعنی تااین حدقبولش داشتم،تااینکه2سال پیش توجیب شلوارش یه پاکت ناس پیداکردم ومن بخاطراعتمادزیادی ک داشتم این مسئله رونادیده گرفتم2باردیگه ام این اتفاق افتادومن توجیبش ناس پیداکردم وبازم نادیده گرفتم وگفتم حتماازدوستاشه ومن اینقداین ناس وپست وپایین میدیدم ک درحدشوهرخودم نمیدونستم،حالا2سال ازون زمان گذشت ومن2ماه پیش بازم ناس پیداکردم توجیبش،ولی اینبارباخنده وشوخی گفتم مال کیه واونم خیلی راحت گف مال خودمه وده ساله ک ناس مصرف میکنم،منم یه شُک بهم واردشدولی تندی نکردم انگارکه یه اعتراف ازگذشته کرده ودیگه قرارنیس انجامش بده اینجوری فکرکردم وواسم سخت نبود،فقط گفتم چرااخه ناس مگه چی داره؟ناس ب این بی کلاسی!!گفت قبلاک مجردبوده بعضی اوقات سیگارمیکشیده وسیگاروکنارگذاشته بخاطردودش وب ناس روی اورده،باخودم گفتم خدایاینی چی اینه همون مردایده ال ومورداعتمادمن ک همیشه قبولش داشتم؟!،قبل ازدواج بامن سیگارمیکشیده واومده خاستگاری من؟!!،چراازم قایم کرده ووقتی تونسته تواین6سال زندگی مخفیانه ناس مصرف کنه حتماسمت بقیه موادمخدرم رفته وتونسته ازم مخفی کنه،ناخداگاه ذهنم ب این سمت رفت وناس ونادیده گرفتم وشروع کردم ب گیردادنش ک نکنه یوقت تریاک یاچیزدیگه ای مصرف کنه،الان2ماهه ک کاملابهش بی اعتمادم داغونم هرجامیره کلی بازجویی میکنم کجامیری واسه چی میری باکی میری چرادیرمیای،لباساشومدام بومیکنم…خسته شدم ازین بی اعتمادی،نسبت ب همه مردای فامیل هم بدبین شدم..کارم شده واشک وناله..زندگیم شده همش جروبحث درموردناس ومواد..بارهاباهاش حرف زدم ب هیچ عنوانم نمیخوادترک کنه،بهربارکه اون ناس وتودهنش میکنه کلی استرس واضطراب تمام وجودمومیگیره وناخوداگاه شروع ب دعواوجربحث باهاش میکنم،اگرم مخفیانه این کاروانجام بده بازم فکرش دیوونم میکنه ک اون الان چ حالی داره داره چکارمیکنه؟..خیلی دلم میخادانتقام بگیرم ازش،انتقام تمام این اعتمادبی جارو،انتقام این همه دوسداشتن وقبول داشتن الکی رو،،بارهاتهدیدش کردم ک خودمم میرم مصرف میکنم ولی نمیشه ک نمیشه..راهنماییم کنین ،چطورسقف زندگی خراب شدموبازسازی کنم،سقفی ک از6سال اعتمادساخته !