من تقریبا 2 ساله که عقد کردم و شوهرم ایران نیست خیلی مرد خوبیه با محبته اما اخیرا یه مسئله ای پیش اومد که من گرچه طاهرا باهاش کنار اومدم اما واقعا اذیتم میکنه اونم اینکه سر یه موضوعی من خیلی اتفاقی متوجه شدم که همسرم برای اخذ اقامتش در خارج میخواسته از ویزای تحصیلیش استفاده کنه که متاسفانه قانون عوض میشه و ایشون مجبور شدن ترم آخر دانشگاه انصراف بدن و با تغییر سوری و ظاهری دینشون به مسیحیت اقامت اون کشور رو بگیرن…من هیچکدوم این مسائل رو نمیدونستم وقتی فهمیدم خیلی به هم ریختم اما ایشون توضیح دادن که شرایط ایجاب کرده و دین به 4 تا ورق پاره نیست و (خیلی هم معتقد هستن به نماز و خدا و …) دیگه بعد از 5 سال نمیتونسته همه چیرو بی ثمر بذاره و بیاد و پول و هزینه پدر و مادرشو صرف کرده بوده حالا چجوری بگه نشد و این حرفا… علت نگفتنشون به من هم این بوده که میترسیدن منو از دست بدن و اینکه خجالت میکشیدن
الان من یجورایی احساس بی اعتمادی دارم بهشون مخصوصا اینکه این اتفاقا باعث شد ما یه سری از برنامه هامون عقب بیفته
نمیدونم چیکار کنم