5
تجدید فراش!
خیلی مهمه که جامعه به ورطه فساد نیفته و کسی به گناه کشیده نشه واسه همین هم وقتی مرد متاهلی دست میگذاره رو هر زنی محضر دارها با توجه به قانون یواشکی آزادیهای بی حصر مردانه،گناه هم جنس خودشونرو نادیده میگیرن و اونا رو محرم و عقد میکنند و میگن این دو نفر رو از زنا نجات دادیم ولی یه خانواده بی حمایت مهر پدر میشه که ممکنه اونا به دردسر و گناه کشیده بشن!بهداشت روانی جامعه در گرو آسایش و امنیت روانی و اجتماغی خانوادههاست!حالا با توجه به این ناامنی گسترده خانوادهها به خاطر وفور ازدواج دوم مردها باید این معضل بزرگ را از چشم پدران هوسباز خائن دید یا زنان بی رحم خائن به همجنسان خود!؟
خب شرایطی در دین برای اینکار در نظر گرفته شده که برای مقاصد سودجویانه مردان استفاده میشه … تمام این موارد بستگی به خود فرد داره که چقدر انصاف رو در زندگی بکار بگیره …پس هم به مردش و هم به زنش ربط پیدا میکنه چون برای پرواز باید دو بال وجود داشته باشه ..
کدوم مرد شرایط دینی رو رعایت می کنه؟! تازه بزرگترین آسیب هم آسیب عاطفی زن هست که دین هم بهش اهمیتی نداده! پس چاره ای جز طلاق و بی سرپناهی نمی مونه و شاید رفتن سراغ یه مرد متاهل دیگه برای انتقام از خود و جامعه
من شوهرم اوایل اینکه جدا شدیم ازدواج کرد با اینکه ی بچه ۸ماهه داشتیم بعد دوسال بچه رو ازش پس گرفتم از طریق قانون حالا بعد دوسال ک بچه رو پس گرفتم اومد گفت بیابرگردیم منم زنمو طلاق میدم حالا مطمعن نیستم عوض شده باشه با اینکه میگه عوض شده و من قبول ندارم ینی هیچکی قبول نداره ودست بزن هم قبلا داشت و یکم عصبی بود و جوشی حالا هم همینه بهترنشده ک هیچ بدترهم شده بعدشم پایم نیست اون فقط کار میکنه مواد غذایی خونه رو تامین میکنه فقط ک این مهم نیست بعدشم یچیز مهمتر اینه ک اصلا تو سکس لذت نمیبرم باهاش ب هیچ وجه تا اینکه اخرش مجبورمیشم خودارضایی کنم تین منوعصبی میکنه دیوونه میکنه بعدشم هیچ پولی نداره زنش گفته ۳۵میلیون میخواد و اون هیچی نداره خودشه و خودش شمامیگین من برگردم چیکار کنم هیچ حسی هم نسبت بهش ندارم ینی اصلا دوسش ندارم میبینمش چندشم میشه ولی رو ب رو ک میرسم نمیتونم بگم اصلا دوست ندارم نمیدونم چرا وقتی برمیگردم خیلی عصبی میشم توروخدا بگین چیکارکنم بعدشم اولش بهم تحمت زد ک خیانت کردم خانوادش ب هیچ وجه منو نمیخوان و ب من میگن نجس شما بگین من چیکار کنم برگردم کمکم کنید اون گفته هرچی مشاور بگه بگین چیکار کنم کمکم کنید
خود شما در کلامتون کاملا مشخصه که از بازگشت تنفر دارید و فکر میکنید کسی میتونه شمارو به این زندگی برگردونه
در صورتیکه این خود شما هستید که بهتر از هر کسی میدونه بازگشتش به زندگی گذشته چه تبعاتی در پی خواهد داشت
پس سوالتون در این مورد کاملا بیمورد بود
بااین شرایط ازدواج مجدد اشتباه مجدده تن به خواسته ایشون ندید