تحت فشار بودن در زندگی وکمرویی
سلام
بنده 24 ساله و یک سال و خرده ای که سرکار میروم و دانشگاه هم ترم دوم(فوق لیسانس )درس میخوانم و سربازی هم نرفتم از نظر مالی هم یک خانه مستقل از خانواده در اختیارم میگذارند
تو این شرایط یه چند تا سوال داشتم اگه پاسخ بدید ممنون میشم
دوتا مشکل فردی هم دارم
1.در جمع صمیمی که وارد میشوم ارتباط کلامی ضعیفی دارم با دوستان که صمیمی میشوم به مشکل میخورم و نمیتوانم جواب بدهم و حتی مورد شوخی بقیه قرار میگیرم
2.در جمع کارمندان و دوستان و مدیران در مورد مسائل مالی آدم کم رویی هستم و نمیتوانم این مسئله را مطرح کنم
به همین دلیل باعث شده آدم سرخورده ای بشم و اعصابم بهم میریزد و همه چیز را درخودم میریزم
اگر راه درمانی برای مشکلات بنده موجود است بنده را راهنمایی کنید
به عنوان آخرین سوال باتوجه به مشکلات وشرایطی که عرض شد در فشار درس و کار میتوانم ازدواج کنم یا نه ابتدا باید مشکلات را حل کنم و یابهتره که بعد درس یا بعد سربازی؟
ممنون میشوم راهنمایی کنید
سلام من هم مشکل کم حرفی وکم رویی زیادی دارم که باعث شده بیشترمواقع از حق خودم بگذرم که این خیلی آزارم میده باعث شده از هرچیزی حراس داشته باشم وتوزندگیم باحرف بقیه پیش برم وهرکی هرچی گفت به اون گوش بدم ونظر وارزوهای خودم وتو خودم دفن کنم باعث شده به هر کاری اره بگم و از نه گفتن میترسم این وضعیت آزارم میده دلم مرگ میخاد
سلام همسر من بیشتر اوفات رابطه سردی با من دارد و اصلا موافق روابط گرم و صمیمی بین هم نیست او از من توقع دارد که به خانواده ام محبت نکنم ولی خودش و خانواده اش انتظارات بیش از حد از من دارند مثلا مادر شوهر من انتظار دارد من مادر او را به دکتر ببرم با اینکه ۸ تا فرزند هستند
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
انتظارات بی مورد و غیر منطقی از عوامل مخرب رابطه زناشویی هستند. هر انتظاری که در حیطه رابطه زناشویی تعریف نشده باشد، شریک رابطه از آن بیزار باشد، آن را انکار کند و قادر به انجام دادن آن نباشد انتظاری بی جا و نامعقول است. تنها نتیجه این نوع توقعات خشم، عصبانیت و ناامیدی است.
همه ما از دیگران انتظار داریم. هرگز اظهارنظرهای افرادی که می خواهند ادعای گذشت و فداکاری های نمایشی داشته باشند را باور نکنید. کافی است آنها را با ساده ترین نیازها خواسته هایشان امتحان کنید تا ببینید چطور از شما تقاضا می کنند و انتظار دارند.
در ازدواج درخواست ها و توقع ها مشخص هستند. هیچ کس به کسی که دوستش دارد، نمی گوید «اگر من با تو ازدواج کنم خودم را بدبخت می کنم. با این حال بیا با من ازدواج کن». حداقل انتظاری که در رابطه مشترک زناشویی انتظار دارید احساس خوشبختی و خوشحالی است. شما انتظار دارید احساس امنیت، قدردانی عشق را تجربه کنید دروغی نشنوید و آرامش داشته باشید. ازدواج پر است از انتظارات معقول و مناسب. این انتظارات برای همه تعریف شده اند و کسی آنها را انکار نمی کند.
منابع انتظارات ما
خواسته های ما، آنچه آن را مطابق میلمان می دانیم، دوستش داریم و می خواهیم به دستش بیاوریم منابع انتظاراتمان هستند. اگر به چیزی عادت کرده باشیم و یا به شیوه ای خاص و متفاوت تربیت شده باشیم اما همگی به یکسان رشد کرده ایم. یعنی طبیعی و مشابه هم هستیم و انتظارات معمول همه ما شبیه هم است.
انتظاراتی که اشتباه هستند
ـ عشق یعنی مجبور نباشید از همسرتان عذر خواهی کنید.
ـ شما مجبور نیستید برای رابطه تان تلاش کنید.
ـ خوشحالی شخصی مهم تر از بودن در یک رابطه بدون عشق است.
ـ بحث کردن رابطه را خراب می کند. هیچوقت نباید با همسرتان بحث کنید.
ـ همه مشکلات زناشویی را می توان حل کرد.
ـ زن و شوهر یک روح در دو بدن هستند و باید مثل هم به رابطه و زندگی نگاه کنند.
آیا شما هیچ یک از این انتظارات و باورهای غیرواقعی را درباره زندگی زناشویی خودتان دارید؟ آیا این انتظارات در زندگی تان برآورده می شود؟
اگر این انتظارات برآورده نمی شود، به این دلیل است که این انتظارت و باورها به طور کلی غلط هستند. تنها شما نیستید که چنین انتظارات نامعقولی دارید بسیاری از زن و شوهرها با این مسایل روبرو هستند. اگر این باورها و انتظارات را تغییر ندهید، شانس داشتن یک زندگی زناشویی سالم را از دست می دهید، با این انتظارات شما نمی توانید مشکلات را حل کنید.
بیشتر آدم ها ایده ها و افکار خاص و غیر واقعی درباره عشق و ازدواج دارند و زمانی که نتوانند این افکار را با آنچه در واقعیت می گذرد، تطبیق بدهند دچار مشکل و اختلاف می شوند. بیایید افکار واقعی را جایگزین این تــــــوقعات غیر واقعی بکنید و نتیجه اش را ببینید.
عشق یعنی مجبور نباشید از همسـرتان عذر خواهی کنید.
آیا واقعا اینطور فکر می کنید؟ آیا هیچکس این برداشت را تایید می کند؟ بسیاری از ما بدون قصد قبلی حرف می زنیم و عمل می کنیم وحتی متوجه تاثیرات منفی و میزان آسیبی که به دیگری می زنیم، نیستیم.
حتی آدم های خیلی خوب هم می توانند بد عمل کنند. رفتارها و اظهارات ما ممکن است باعث کج فهمی دیگران شود. عذرخواهی و طلب بخشایش برای بهبود و سلامت یک رابطه لازم است. عشق یعنی اشتباهاتتان را بفهمید، مسئولیت پذیر باشید، عذر خواهی کنید و دیگران را ببخشید.
شما مجبور نیستید برای رابطه تان تلاش کنید.
کسانی که سالهای طولانی است که ازدواج کرده اند، به شما خواهند گفت که رابطه نیاز به تلاش دارد. بهبود رابطه را جز اولویت هایتان قرار دهید. رفتار و افکار عاشقانه، برنامه ریزی، آرامش و درک تفاوت ها، تلاش های شما برای رسیدن یک رابطه زناشویی سالم است. حفظ رابطه راحت نیست. عشق اساس کار است.
خوشحالی شخصی مهمتر از بودن در یک رابطه بدون عشق است.
وقتی که در یک رابطه موفق هستید، «من» را از دست نمی دهید اما «ما» بیشترین کاربرد را دارد.
شما می توانید هر دوی این ها باشید فقط کافی است تلاش کنید راه حل مشکلات را در ازدواج با درک عمیق مشکلات و ریشه های آن پیدا کنید. همه مشکلات شما به ازدواج ربط ندارد و با ازدواج حل نمی شود. اگر اینطور است هرگز نباید تصمیم به جدایی بگیرید.
پیدا کردن راه هایی برای بیشتر دوست داشتن همسرتان و پرورش آن باعث خوشحالی خود شما می شود.
بحث کردن رابطه را خراب می کند.هیچ وقت نباید با همسرتان بحث کنید.
ممکن است زن و شوهری به شما بگویند که ما هرگز با هم مخالفتی نداریم، اما برای همه اینگونه نیست. اشتباه است که فکر کنید شما و همسرتان در هیچ موضوعی با هم اختلاف ندارید. رابطه جنسی، مسایل مالی، فرزندان و بستگان شما بالاخره باعث برخی از اختلاف نظرها می شود.
اگر تلاش نکنید تا اختلافات را حل کنید، تنهایی و جدایی نتیجه طبیعی این رابطه خواهد بود. بحث کردن، سازش کردن و جستجو برای پیدا کردن راه حل اختلافات بهترین روش برای زن و شوهرهایی است که تلاش می کنند به هم نزدیک باشند.
همه مشکلات زناشویی را می توان حل کرد.
بیشتر جر و بحث های زناشویی درباره موضوعات ثابت رابطه است. همه مشکلات حل نمی شوند. اگــــر یاد بگیرید درباره تفاوت هایتان با احترام حرف بزنید خوشحال خواهید بود.
زن و شوهر هایی که در مورد مسایل مالی با هم اختلاف دارند جر و بحث هایشان در مورد پرداخت قبض، قسط، خرج کردن و پس انداز است. آنهایی که در مورد شیوه های تربیتی کودک با هم اختلاف دارند در مورد هر موضوع کوچکی تربیتی درگیر هستند. تفاوت ها غیرقابل پیش بینی نیستند. زن و شوهر باید یاد بگیرند با حرف زدن درباره آنها از تفاوت ها عبور کنند.
زن و شوهر یک روح در دو بدن هستند و باید مثل هم به رابطه و زندگی نگاه کنند.
زن و شوهر با دو شیوه متفاوت تربیت شده اند. . والدین هر کدام از شما شیوه تربیتی متفاوتی داشته اند، شرایط اقتصادی متفاوت، تعداد فرزندان، سلامت رابطه پدر و مادر و تفاوت فرهنگ و تحصیلات زمینه های پرورشی متفاوتی ایجاد می کند و این تفاوت ها در دیدگاه شخصی شما در مورد مشکلات، موضوعات، ایده ها و موقعیت ها تاثیر می گذارد.
شما شبیه هم نیستید تفاوت های شما هدیه است. یکی از رازهای زندگی شما کشف و شناخت همسرتان است. یادتان باشد که داشتن توقع و انتظارات زیاد خوب است اما آنها باید واقع گرایانه و عملی باشد.
خطر توقعات رنگارنگ
در بعضی از موارد توقعات متفاوت به خاطر تربیت های متفاوت است. فرض کنید شما در یک اصول خاص رفتاری تربیت شده باشید مثلا مادرتان همیشه خانه را مرتب می کرد، همه چیز در خانه شما سر جای خودش بود و همه اعضای خانواده از این روش پیروی می کردند اما همسرتان فردی است که با بهم ریختگی و آشفتگی بزرگ شده است. او هر روز که به خانه می آید کفش هایش را بی توجه جلوی در رها می گذارد، لباس هایش را تلنبار می کند کتاب ها و وسایل کارش را روی میز می ریزد و کار هر روز شما مرتب کردن آشفتگی های خانه است. مسلم است که بعد از مدتی خسته می شوید، غر می زنید، عصبانی می شوید و توهین می کند. مشکل اینجاست که انتظارات و توقعات شما با هم متفاوت است.
اگه یکی از شما ده و دیگری یک باشد مشکل چند برابر می شود. یکی از شما در این رابطه همیشه عصبانی است و دیگری مدام زیر فشار است. فردی که همیشه به او برای مرتب بودن گیر می دهید بعد از مدتی ممکن است واکنشی مشابه شما داشته باشد. چون او اصلا به این فکر نمی کند که نامرتب بودن مساله بزرگی باشد و از عصبانیت شما متعجب می شود.
مشکلات وقتی شروع می شود که شما توقعات متفاوتی با همسرتان داشته باشیدچه کنید؟
وقتی یکی از شما در جایگاه ۸ و دیگری در جایگاه ۳ است.
۱ـ کسی که در جایگاه ۸ ایستاده است می تواند کمی توقعاتش را پایین بیاورد. اگر چه همیشه این کار ممکن نیست اما این کوتاه آمدن به همسرتان این انگیزه را می دهد تا او هم چند قدم جایگاهش را بالاتر بیاورد. مثلا هر دوی شما توقعات خودتان را به پنج برسانید.
۲ـ اگر چه همسرتان می تواند برای رسیدن به جایگاه هشت تلاش کند اما این کار فشار زیادی به او وارد خواهد کرد و او مضطرب، پریشان و نا آرام خواهد شد. او باید به جای این کار به همان جایگاه ۵ برسد و شما را راضی نگه دارد.
۳ـ اگر نمی توانید این مساله را حل کنید، غر نزنید. اگر همسرتان از جایگاه سه بالاتر نمی رود، تلاش های شما باعث بدتر شدن اوضاع می شود. یاد بگیرید در همین موقعیت با هم زندگی کنید.
۴ـ هر تلاش برای تغییر و پیشرفت در این مسیر را تحسین کنید. اگر همسرتان همه تلاشش را می کند تا به جایگاه پنج برسد اما شما مدام غر بزنید، او از تلاش کردن دست بر می دارد. یادتان باشد این کار همسرتان را خسته می کند و وقتی بی توجهی شما را می بیند به راحتی از ادامه دادن دست می کشد.
۵ـ سازش کنید. موفقیت یک رابطه زناشویی در تلاش برای رسیدن به توافق است. یک حد وسط را پیدا کنید و هر دو برای رسیدن به آن تلاش کنید. شاید این حد وسط برای هر دو شما ایده آل نباشد اما برای کسی که تلاش می کند تا به خواسته های همسرش نزدیک شود خوب است.
۶ـ در مورد انتظارات متفاوتتان با هم حرف بزنید. دلایل تان را بیاورید. اگر همسرتان دلایل شما را بداند ممکن است برای تغییر تلاش بیشتری بکند. یاد بگیرید که چگونه احساسات و افکارتان را بیان کنید.
۷ـ از مشاور کمک بگیرید. دوست و آشنا نمی توانند به شما کمک کنند. از کسی کمک بخواهید که رابطه شما را از دور رصـــــد می کند. راه حل های مشاور را به کار ببندید.
۸ـ مطمئن شوید انتظارات شما غیر واقعی نیست. نباید همسرتان را به برآوردن خواسته هایی وادار کنید که او اصلا آنها را نمی پذیرد. ایده آل گرایی را کنار بگذارید.
آقای مشاور شما جواب متن اصلی رو باید بدید یا کامنت ها؟!!!
من خیلی وقته متن گذاشتم هیچکس پاسخی نداد نمیدونم چطوره که کامنت یک روزه جواب دادید !!!!!!!!!!!
saryazdy : عزیز صفحه ای که شما در حال دینش هستید با نمای ما تفاوت داره … مشکل از اینجاست که دوستان به جای اینکه سوالات رو در صفحه ای جداگانه قرار بدن در ادامه سوال دوستان قرار داده و حق نفر قبلی رو زایل میکنن …
واقعیت این است که خیلی هایمان مهارت های کلامی بالایی نداریم و چون دایره واژگان مان محدود است، از کلمات محدود و جملات ابتدایی برای بیان منظورمان استفاده می کنیم. این در حالی است که اگر بتوانیم به این توانمندی برسیم که یک منظور واحد را بسته به موقعیت و مخاطب، با جملات متفاوتی بیان کنیم، سطح بالاتر و بهتری از تعاملات خانوادگی و اجتماعی را تجربه خواهیم کرد و ای بسا از برخی سوء تفاهم ها، جلوگیری خواهیم نمود.
اما چگونه به این توانمندی برسیم؟ خواندن کتاب های متعدد، به ویژه رمان، داستان کوتاه و شعر می تواند در دراز مدت به ما کمک کند. دیدن فیلم های خوب هم حتماً می تواند مفید باشد. اما یک تمرین عالی پیشنهاد می کنم که هم می تواند برای تان سرگرم کننده و جذاب باشد و هم قدرت کلامی تان را افزایش دهد.
تمرین بسیار ساده است. یک موقعیت یا یک مفهوم را در نظر بگیرید و بکوشید منظوری که مد نظرتان است را حداقل با ۵ جمله متفاوت بگویید. این تمرین را می توانید به تنهایی انجام دهید یا با اعضای خانواده و دوستان تکرار کنید.
مثلاً فرض کنید در یک مهمانی هستید و بسیار گرسنه اید ولی میزبان غذا را نمی آورد. شما می خواهید از میزبان بخواهید غذا را سرو کند. با ۵ جمله خواسته تان را بیان کنید:
– ببخشید! شام را کی می آورید؟
– برای شام منتظر کسی هستیم؟
– هر چقدر شام را دیر بیاورید به ضرر خودتان است، چون ما گرسنه تر می شویم.(به شوخی)
– هر وقت خواستید شام را بیاورید حتما بگویید بیایم کمک کنم.
– به به! چه بوی مطبوعی از آشپزخانه می آید؛ آدم را سر هوس می آورد که رژیمش را بشکند.
– … .
تمرینی مانند این، می تواند مهارت های کلامی شما را به طرز شگفت انگیزی ارتقا دهد. برای پیدا کردن موضوع می توانید از روش های زیر هم استفاده کنید:
– به اتفاقات گذشته و اخیری که برای خودتان و اطرافیان تان رخ داه است فکر کنید و ببینید به جای جملات گفته شده ، چه جملات دیگری هم می شد گفت.
– هنگام تماشای فیلم ها یا خواندن داستان ها، خودتان را جای هنرپیشه ها بگذارید و فکر کنید چه جملات دیگری می شود گفت.
– موقعیت های فرضی تصور کنید -مانند مثال فوق- و بکوشید جملات مختلف را تمرین کنید.
– چند کلمه (ترجیحاً ۳ کلمه) هر چند بی ربط را در نظر بگیرید و با آنها جملات تک فعلی بسازید.
– برای توصیف وضعیت پیرامونی خود، از جملات متعدد استفاده کنید؛ مثلاً برای اشاره به وضعیت هوای امروز.
یادمان باشد که بخش بسیار مهمی از ارتباطات ما ، با کلام رخ می دهد و هر چقدر مهارت های کلامی ما بیشتر باشد، در ارتباطات مان موفق تر خواهیم بود.
پس در این مورد حتما ” نیاز به مشاوره ای حضوری دارید تا بتونید رودررو مشکلتون رو عنوان کرده و برای اون راهکاری بیابید
شما مشکل ثبات کاری دارید و فعلا” درس میخونید و سربازی رو در پیش رو دارید …
در ضمن مشکلی که دارید مانع از صحبت کردن و جذب طرف مقابل میشه و به همین خاطر ممکنه برای شما نوعی سرخوردگی رو هم پیش بیاره … لازمه مشکل خودتون رو حل کنید و وقتی به ثبات رسیدید برای ازدواج اقدام کنید
سلام بنده زنی ۲۹ ساله ام و ۱۰ ساله ک ازدواج کردم مشکلات زیادی توو برقرار کردن روابط دارم راستش اصلا نمیدونم چ جوری با دیگران رفتار کنم طوری ک هروقت مهمون میاد خونمون بعداز رفتنشون همش به این فکر میکنم ک نکنه رفتاری از من سر زده باشه ک اونها را ناراحت کرده باشم مخصوصا اگه مهمونام خانواده ی همسرم باشن . واقعا نمیدنم چه رفتاری درسته وچ رفتاری غلط،این وسواس چند ساله ک سراغم اومده و سخت بهم فشار میاره لطفا کمکم کنید
Shaparak : بهترین توصیه به شما مراجعه به مشاوری مجربه …چون حتما” باید تحت نظر ایشون با رفتاردرمانی به نتیجه برسید
همینکه دوست دارید تغییر کنید قسمت اعظم از درمان رو گذروندید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه