تردید در تصمیم گیری
سلام وقت بخیر زوج فرهنگی هستیم تک فرزند بسرم 17سال داره سوم تجربی در دبیرستان نمونه دولتی در خراسان رضوی ساکن هستیم در ازمون مدارس سمباد کلاس بنجم غفلت کردم و کلاس خصوصی براش نگرفتم و قبول نشد البته 2 نفر تا اخرین قبولی فاصله داشت اول دبیرستان در ازمون دبیرستان امام رضا ی مشهد قبول شد (در سطح تیز هوشان است ) متاسفانه از نظر مالی حساب کردم وبا توجه به اینکه شهری که ساکن هستیم منطقه 2(از نظر کنکور سراسری) است و با اینکه مشهد هم منتقل شده بودم از رفتن انصراف دادم و ماندم با اینکه بیشتر مشاوران نظر دادن با توجه به وضعیت اموزشی خیلی بهتر دبیرستان امام رضا برم مشهدبهتر است باز هم مسائل مالی باعث انصرافم شد حلا که فرزندم رسیده به سوم تجربی سخت افسوس می خورم و نگرانم فکر میکنم با سرنوشت فرزندم بازی کردم تو تصمیم گیری هام همیشه شک دارم مردد هستم در شرایطی که باید تصمیم های مهمی بگیرم انقدر مردد میشوم که همش تصمیم گیری رو به عقب میاندازم بیشتر ارزیابی هام مسایل مادی است با اینکه میدونم اگر این کالارو بخرم با اینکه گرونتر است بهتره مقرون به صرفه تره اما موقع انجام باز سراغ کالای ارزونتر میرم چه کنم ؟ همیشه از این جهت متضرر شدم
حالا تصمیم گرفتم تمام امور را به همسرم واگذار کنم نمی دانم تصمیم درستی است ؟ لطفا راهنمایی کنید متشکرم
خب فکر میکنم چاره ای ندارید که این اختیارات رو به همسرتون واگذار کنید ولی برای رهایی از این همه تردید باید مشاوره روانشناسی کنید چون در زندگی همیشه موقعیت هایی رخ میده که شما باید بتونید تصمیم قاطع و روشنی بگیرید … با خودتون قرار بذارید که مثلا” برای خرید چه چیزی مهمه و روی همون نوشته ای که قرارداد با خودتون حساب میشه پا فشاری کنید …در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
با سلام خسته نباشین.حدود سه سال و نیم هست که با با سعید دوست شدم و از ته دلم واقعا عاشقش بودم و هیچ خیانتی نکردم بهش و اون هم خیلی عاشق من هست.و میخواد که ادامه بدیم باهم تا ازدواج کنیم من حدوده یه دوسه ماهی هست که انگار قیافه سعید واسم قشنگ نیست یا گاهی که با هم یجا میریم شاید خجالت بکشم بگم این انتخاب من هست سعید باطنش واقعا عالی هست و وقتایی که با هم هستیم واقعا خوبیم باهم اما جایی که میریم این حس بم دست میده خجالت بکشم نه اونقدر زیاد.سعید قدش کوتاه هست و هیکل ریزه و سنش کمتر میزنه۲۴ سالش هست.اما خانواده خبلی خوبی دارن و از هر لحاظی خوب هست .اون میخواست با مامان ایناش حرف بزنه اما خوب من شاید خجالت بکشم که خانوادم ببینن اونقدر اا هم بد نیس اما حالا میگم دیگه کسی مثل اون نیس که انقدر حرف من واسش مهم باشه و باطن خوبی داشته باشه اما از لحاظی هم میگم خوب قیافه و قد نداره نمیدونم چیکا کنم.باطنش و نگاه کنم یا ظاهرشا
در مورد شک و تردیدتون مشاوره ای حضوری و دو نفره مراجعه کنید … و اینو بدونید پله اول در ازدواج به دل هم نشستنه پس به این موارد خوب توجه کنید … در ضمن تعریف خودتون از یک همسر و انتظاراتتون رو از ایشون بنویسید تا بدونید در زندگی دنبال چی هستید
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام
من دنبال چند تا شغل مناسب از ديد خودم بودم ولي مشورتي كه بدور و بري ها خودم كردم منو از اين كار وا داشته اند هميشه اين اتفاق واسم ميفته ميگم مشورت نكنم باز صدمه نخورم مشورت كنم اين ميشه سردرگم هستم نمي دونم بايد چه راهكاري رو پيش بگيرم تا به نظر جامع و كامل برسم لطفا راهنمايي كنيد
دوست عزیز شما مشورت میکنید تا در تجربه دیگران شریک باشید … و در نهایت با جمع بندی هایی که دارید به نتیجه برسید … پس بهتره مشاوره تخصصی شغلی انجام بدید در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام من مدت ۶ ساله با یکی از همکلاسی های دانشگاه م دوست هستم. اون اوایل که باهم دوست ب.دیم ، مشکلات خانواده ی من بسیار زیاد بود و من به تازگی پدرم را ازدست داده بودم. به دلیل محبت های دوست پسرم و مشکلاتی که وضعیت روحی من را داغون کرده بود من به سمت او کشیده شدم.اون اوایل بهم قول ازدواج دادیم ولی …
بعد از گذشت ۶سال هم اخلاق و خواسته های من عوض شد هم اون. ما هردومون ادم های عصبی هستیم و الان مدت هاست نسبت بهم خیلی سرد شدیم . من بارها میخواستم بخاطر اخلاق ش که بسیار عصبی است و حرف حرف خودشه و منطق کسی رو قبول نداره ازش جدا شم ولی نذاشت و بهم گفت فرصت بده خودمو عوض کنم و من هم تا الان وایسادم چون واقعا پسرخوبیه و همه جوره پای من ایستاده و همه جا کمکم کرده(درسی-مالی_…)
به تازگی هردومون دریک کلاس متفرقه شرکت کردیم که استادش یک پسر مجرد وجوان۲۷ ساله ست و با دوست پسر من الان دوست صمیمی هستند .به دلیل دیدارهای پیاپی وطرز نگاه و رفتار استادمون و تعریف و تمجیدهایی که از من میکنه همیشه ، بهش علاقه مند شدم .حتی اینقدر استادمون روی من حساس شد که یکی از ta ها به من پیشنهاد داد ، ta oخودشو بخاطر این کارش اخراج کرد . اون اوایل خیلی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم (چون دوست نداشتم وفتی باکسی هستم ، به کس دیگری فک کنم) به همین خاطر به دوست پسرم گفنم: من ازین اقا خوشم نمیاد، نمیخوام بیام سرکلاسش! ولی دوست پسرم نه تنها منو ثبتنام کرد ، بلکه مدام با استاد قرار میذاره و باهم ۳ تایی میریم بیرون (بارها به بهونه های مختلف سعی کردم نرم ولی بعضی وفتاپافشاری ها زیاده) و بارها دوست پسرم بمن میگه:”استاد تورو خیلی دوست داره ، بمن میگه :یه زن مثل تو براش پیدا کنم دیگه هیچ آرزویی نداره”
استادمون بارها در حضور دوست پسرم هم بهم علاقه نشون داده و بهم گفته : ما از نظر روحی خیلی شبیه همیم . و وقتی باهاشون بیرون نمیرم از گوشی دوست پسرم به من زنگ میزنه میپرسه :چرا نیومدی؟ و من هر دفعه بهانه اوردم . چندوقت پیش استادمون قضیه ش با یه دختره جدی شده بود و بمن از خصوصیات ش میگفت و خیلی دوستش داشت و من وقتی فهمیدم تا صبح گریه کردم . ولی به تازگی به دلیل مخالفت های خانواده هاشون بهم خورد این قضیه شون .
واقعا از نظر روحی تو وضعیت بدی هستم . از یه طرف علاقه مند شدم به استادمون و روزی هزار بار ارزو میکنم که کاش منو بعنوان شریک زندگیش انتخاب میکرد و ازموقعی که این علاقه ایجاد شده از دوست پسرم زده شدم. از طرف دیگر دوست پسرم ….. از یکطرف خودمم ناراحتم که بایکی دوستم ولی فکرم پیش کس دیگه است . چیکار باید کنم؟
باید از دوست پسرم جداشم ؟ باید منتظر عکس العمل های بعدی استاد بمونم بلکه پیشنهاد بهم بده؟ الان با این وضعیت من خیانت دارم میکنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
با توجه به ذکر این موضوع که شما الان به فرددیگری علاقه مند شده اید و قبل از آن نیز به رابطه فعلیتان شک کرده اید و جذابیت سابق را برای شما ندارد بهتر است قبل از اینکه شرایط استرس زای بیشتری برای خود ایجاد کنید تکلیف رابطه فعلیتان را مشخص کنید و بعد فکرتان را درگیر فرد دیگری کنید .اگر در شرایط فعلی استادتان نیز به شما پیشنهاد بدهد مشکلاتتان بیشتر نیز خواهید شد . موضوع دیگر اینکه آیا کار شما خیانت محسوب می شود یا خیر باید به شما بگویم که خیانت از دیدگاه افراد متفاوت می باشد و شما با شناختی که از خودتان و دوست پسرتان دارید باید به این سوال پاسخ بدهید که آیا فکر کردن به فرد دیگری در زمانی که در رابطه هستید خیانت محسوب می شود یا خیر.
شاد باشید