سلام.
من پسری 19 ساله هستم
4 سال پیش عاشق دختری شدم به طور اتتفاقی باهاشون اشنا شدم و همدیگه و دیدم و دوست شدیم بعد از مدتی رابطه ما تموم شد تا 8-9 ماه پیش

من گذشته ایشون رو بالغ بر 90% میدونم حتی تمام دوست پسر هاشون و میشناسم و با یکیشون 4 ساله دوست هستم و پسره خوبی هست و از رابطه ما خبر داره و کنار اومده که 2 سال از من بزرگ تر هست

دوست دختر بنده مشکلات خانوادگی زیادی داشت که کمی بهبود پیدا کرده پدرشون اصلا بهشون محبتی نداره و رابطه داره با زن های دیگه و ایشون و مادرشون خبر دارن خیلی وقته اینطور هستن
مطمن نیستم ولی 50% چند ساله پیش مادرشون هم با پسری رابطه داشتن
بعد از اون 4 سال که دیدمشون کاملا فرق کرده بودن بسیار خانم و با وقار شدن و پوشش مادرشون هم کاملا عوض شده و مناسب
خودشون در گذشته دوستان بدی داشتن که رابطه داشتن با پسر ها ولی الان راهشون جدا شده
یه سری چیزا از گذشته و رابطه با خودم ازارم میده 2 سال قبل رابطه ما تنها بودن
اما در 12 سالگی دوست پسر داشتن و رابطه لب و اینا
در 14 سالگی با پسری 14 سال بزرگتر که دایی دوسشون بوده دوست بودن
و دوسته بنده
و خیلی با دوستان خانوادگی راحت بودن جلوی اونا بی حجاب و راحت
ولی بعد از دوستی ما من دیگه نزاشتم با اکیپ و پسر بیرون بره جلوی دیگران حجابش و سعی میکنه رعایت کنه اگر پسری بهشون پیام میده به من میگن و… خیلی تغییر کردن
قسم میخوره که رابطه خاصی نداشتن فقط لب و اینا
95% باکره هستن
این 5% که شاید باکره نباشن خیلی من و میترسونه خیلی زیاد و نمیتونم تا 2 سال دیگه که خواستگاری میخوام برم صبر کنم و بعد مثلا بفهمم باکره نبودن نابود میشم
خانواده اشون من و میشناسن مادر و برادر و پدرشون با برادرشون دوست هستم و گاهی من و ناهار دعوت میکنن و یا افطار و اینا.
عید امسال با خانوداه ایشون به سفر کاری رفتیم (( تازه با هم دوست شده بودیم )) یک شب در حال منزل ما که دراز کشیده بودیم و صحبت میکردیم دیر وقت بود و خیلی داغ شده بودیم و کنترل خودمون و از دست دادیم و رابطه در حد بوسه و مالیدن واژن از روی لباس و … اتفاق افتاد و بعد از اون موضوع بنده برای رهایی از عذاب وجدان ادامه به رابطه دادم و ایشون هم کماکان میشه گفت برای علاقه به بنده… در حدی که کامل لخت و بدون لباس رابه داشتیم چندین دفعه ولی سکس نداشتیم فقط بوسه و نوازش و مالیدن و حتی رابطه دهانی…..!!!!!!!
حتی اینکه رابطه دهانی و خودشون انجام دادن خیلی راحت بدون اجبار و خواست من … من و ترسوند که چجوری یه دختر باره اولش باشه میتونه اینکار و انجام بده ؟ چون معمولا دخترا بدشون میاد
همین اتفاق بعد از مدتی من و ترسوند که چجوری انقدر راحت در مدتی کوتاه با من رابطه گرفتن چطور میشه در گذشته نداشته باشن؟
یا بعد ها اینجوری نشن
و اینکه با تفکر راحت درباره حجاب و جنس مخالف بزرگ شدن ازارم میده شاید رعایت کنن ولی ذهنیت احتمالا همونجوری هست
اما همیشه با خودم میگم چطور در گذشته با پسری که 14 سال بزرگتر بوده رابطه نداشتن ؟
یا با کسه دیگری ؟
یعنی من نفر اول هستم ؟
دوستان پسر زیادی داشتن
این چیزا ازارم میده میترسم بعد ازدواج هم پیش بیاد
و بخاطر این چیزا علاقه من به رابطه جنسی کامل خیلی زیاد شده و میترسم یه موقع اتفاق بیوقته که ازدواج کلا بی معنی بشه برام و از طرفی دیگه نمیشه فهمید باکره بودن یا نه در کل اگه پیش بیاد نمیتونم ازدواج کنم
لطفا بهم بگید باید چیکار کنم
ایا برای ازدواج مناسب هستن؟
چگونه شک هام و از بین ببرم؟
چگونه مانع رابطه جنسی بشم با اینکه خیلی زیاد احساس نیاز میکنم؟
ایشون من و واقعا دوست دارن و به خوبی به حرف هام گوش میکنن و نسبت به شخصیتی که داشتن فوق العاده عوض شدن خودشون هم میگن که اون زمان بچه بودن و دوستان بدشون تاثیر میزاشتن و دنبال یه عشق واقعی هستن و چیزای اینجوری…
من هم واقعا بهشون علاقه دارم
ولی میترسم از بعضی چیزا
ممنون دوستان