ترس از ازدواج
سلام.
یه دختر 20ساله هستم. تمایلی به ازدواج ندارم و خواستگار هام رو همه رو رد میکنم.از آقایون ترس دارم هر علاقه رو از سمت جنس مخالف پس میزنم . از رابطه جنسی میترسم حتی حرف زدن راجبش باعث میشه حالت تهوع و انقباض عضلانی بهم دست بده .
توی سن ده سالگی یه آقای سن و سال دار تنم رو لمس کردن .تنها واکنش من اون لحظه مات شدن وحالتی شبیه به بند اومدن زبانم بود.تنها سوالی که بعد از وون اتفاق از خودم میپرسیدم این بود که چرا همچین کاری کرد !؟ دختر خیلی شلوغ و شیطونی بودم بعد از اون اتفاق ساکت و اروم شدم و بزرگترها به پای دوران بلوغ و عاقل شدن و خانم شدن گذاشتن . من که یک جا بند نمیشدم باید با درخواست و گاها اجبار با خانواده بیرون میرفتم و اگر جایی همراهشون میشدم با بهونه گیری های بی مورد و بیشتر با بهانه کردن سردرد به خونه برمیگشتیم. تاجایی این سردرد هارو بهونه میکردم که حتی خانواده به دکتر هم مراجعه کردن برای سردرد من.
حالا من هرچقدر که از آقایون و ازدواج و هرچیزی ترس دارم مثد بقیه دختر ها دوست دارم بتونم مادر بشم بتونم عشق رو حس کنم (با این وجود که علاقه جنس مخالف رو پس میزنم دلم میخواد عشق رو تجربه کنم) حس نیاز قلبی رو به این موارد دارم دلم میخواد درک کنم تجربه کنم . موضوع دیگه ای که وجو داره این هست که من از رابطه جنسی میترسم و ازش بدم میاد هم نیاز جسمم رو کاملا دارم و درک میکنم! و یه مقدار طبعم گرم هست!
من توی سن ده سالگی هیچ چیزی درمورد رابطه جنسی و حتی بلوغ نمیدونستم فقط یه سری تغییرات جسمی رو داشتم که میدونستم دارم بزرگ میشم خانم تر میشم و تغییرات طبیعی هست.
اون اتفاق رو هیچ وقت به والدینم نگفتم.رابطه ی خوبی با پدر و مادرم داشتم و دارم اما از واکنششون نگران بودم و اصلا روی این رو نداشتم که بخوام بگم چنین تفاقی برام افتاده.
من توی جاهای شلوغ نمیتونم بخوابم چون حس امنیت ندارم تازگی ها متوجه شدم خیلی وقت هست که شب موقع خواب خودم رو بغل میکنم جوری که امکان لمس تنم نباشه و باید پشتم به دیوار باشه . ترس از تاریکی و تنهایی رو هم دارم از وقتی زادم میا از بچگی دارم.
امروز به دلایل مختلفی این حس نیاز رو دارم که باید این مسئله رو حل کنم. ممنونم اگر من رو راهنمایی کنید.
ازدواج هراسی یا گاموفوبیا نوعی ترس غیرواقعی از پیمان بستن، تعهد دادن و پذیرا شدن التزام برای باقی ماندن در یک ارتباط ثابت و صادقانه در کنار یک شخص دیگر برای همیشه است. گاموفوبیا اصطلاحی است که برای توصیف ترسهای غیرعادی از تعهد و ازدواج به کار میرود. برای خلق یک ارتباط اطمینانبخش و صمیمی با شریک زندگی، فرد باید با ترسهای مختلفی روبرو شود و خود را پذیرای ریسکهای عاطفی نماید.
این نوع ترس برای افراد مجرد تا حدی طبیعی است. بیشتر افراد مجرد تصور میکنند که با ازدواج و قبول تعهد، امنیت و آسایشی که زندگی مجردی به آنها میداده را از دست خواهند داد. شما هر زمان که بخواهید به خانه میآیید و هر موقع که بخواهید خارج میشوید، لباسها و ظرفهای کثیف را تا هر زمانی که بخواهید به حال خود باقی میگذارید، و از وقت و پول خود هر طور که مایل باشید استفاده میکنید. در مقابل دیگران هر طور که بخواهید خودتان را نشان میدهید و میتوانید ضعفها و کاستیهایتان را پنهان کنید.
دلایلی که میتوان برای ترس از ازدواج برشمرد عبارتند از:
۱- شخصیت درونگرا و اجتنابی
فرد نمیداند در ازدواج با چه چیزی مواجه خواهد شد. خانواده جدید، روابط جدید همه و همه برای کسی که برای خودش خلوتی داشته، درونگرا است یا شخصیت اجتنابی دارد، کابوس است. پیشنهاد میشود چنین فردی با فردی درست به اندازه خودش درونگرا یا اجتنابی ازدواج کند تا در زندگی مشترک، در عین داشتن فضای دو نفره، به فضای فردی و تنهاییهای یکدیگر هم احترام بگذارند. در غیر اینصورت ازدواج یک فرد اجتنابی با فردی عملگرا و فردی درونگرا با یک برونگرا، به شکست منتهی میشود.
۲- ترس از بازماندن از اهداف
گاهی فرد به این دلیل ترس از ازدواج دارد که نگران است با هر تغییری، از جمله ازدواج، از اهداف خود باز بماند. واقعیت این است که ازدواج به شما ارزشها و اعتبارهای جدید میدهد و برخی اعتبارهای پیشین را از شما میگیرد. بنابراین، با ازدواج دچار ورشکستگی عاطفی، شخصیتی یا معنوی نمیشوید بلکه ارزشها و داشتههایتان تغییر میکند.
۳- ترس از صمیمیت
این ترس بیشتر در پسران دیده میشود. یک پسر از کودکی در پروسه استقلال روانی خود باید از سد مادر بگذرد، ورود به دنیای مردانه مستلزم این است که از مادر فاصله بگیرید تا پدر و عموها او را بپذیرند. بنابراین این نوع صمیمیتها را دفع میکند. پروسه استقلال از مادر کم کم در جوانی یک مرد مبدل به استقلال از زنان میشود و آنها در ناخودآگاه خود از همه زنان خود را بینیاز میبینند. این همان نکته مبهم است در شخصیت شناسی مردان که زنان را گیج میکند. شما وقتی در صمیمیت با یک مرد متوجه شدید جلو نمیآید یا عقب نشینی میکند، مثلا تلفن جواب نمیدهد یا جایی میرود و به نامزدش اطلاعی نمیدهد. نشان میدهد که مرد، از حد صمیمیت خودش عبور کرده و فرصت میخواهد تا در خلوت و دوری از شما، خودش را بازیابی کند.
۴- ترس از شکست عاطفی
کسانی که تجربه ناموفق عاطفی دارند یا در اطرافیانشان شکستهای عاطفی، طلاق، خیانت و کشمکشهایی را در زندگی مشترک دیدهاند. آنهایی که از آمار بالای جدایی در جامعه نگرانند و میترسند مشابه همین اتفاق برای خودشان بیفتد، معمولا دچار ترس از ازدواج یا همان گاموفوبیا میشوند. واقعیت این است که همه ما به یک اندازه در معرض شکست عاطفی هستیم مگر آنکه انتخابی دقیق و درست داشته باشید و برای ازدواج، به جای هیجانات با منطق پیش برویم. مشاوره بگیریم، تحقیق کنیم و بالاتر از همه توکل داشته باشیم. تجربیات تلخی که دیگران داشتهاند میتوانند منشا تجربه برای ما باشند نه این که عاملی بازدارنده به حساب بیایند و برای حرکت، مانع شوند.
راههای مقابله با ترس از ازدواج
۱) ابتدا باید مطمئن شوید که میخواهید زندگیتان را با فرد دیگری تقسیم کنید. بسیاری از افراد مجردی که نمیتوانند تعهد را قبول کنند دلیلشان این است که نمیتوانند تصمیم بگیرند که آیا واقعا کسی را میخواهند یا خیر. پس باید کار را با تعیین خواستههایتان شروع کنید.
۲) از ترسهایتان آگاه شوید. ببینید در چه زمینههایی ترس بر شما غلبه میکند و تشخیص دهید که چه چیزی سبب میشود که از دست یافتن به اهدافتان باز بمانید. باید بدانید که وجود ترس هایی نظیر ترس ازعدم پذیرش، تغییر و از دست دادن آزادی کاملا معقول و طبیعی است. اگر از وجود آنها اطلاع داشته باشید، میتوانید استراتژیهایی برای فایق آمدن به آنها ایجاد نمایید.
۳) سرعت پیشرفت ارتباط را تنظیم کنید. تعداد زیادی از افراد مجرد در همان مراحل ابتدایی ارتباط به دام شهوت و اشتیاق بیش از حد گرفتار میشوند و زمانیکه که نوبت به تصمیمگیری برای آینده میرسد، عقب نشینی میکنند برعکس عده دیگری از افراد نیز هستند که آنقدر تعلل و درنگ به خرج میدهند که از نظر محدوده زمانی دچار مشکل میشوند.
۴) یکی از راههایی که میتواند مهارتهای متعهد شدن شما را تقویت کند این است که با هم توافق کنید که برای مدت زمانی به صورت انحصاری با هم ارتباط برقرار کنید. در مورد اهداف زندگی و آرزوهایی که در سر میپرورانید با هم صحبت کنید. همچنین جنبههای روحی و باطنی و شخصیت درونی خود را برای طرف مقابل آشکار نمایید. انجام این کار موقعیتهای نابی برای تجربه اعتماد، صمیمیمت و نزدیکی فراهم میآورد.
۵) زوجهایی که در یک ارتباط سالم قرار میگیرند یکدیگر را تشویق میکنند تا تبدیل به افرادی با قدرت عملکرد و توانایی بالقوه بالا برای جامعه باشند. افراد موفق مکررا شریک زندگی خود را برای موفقیتهایی که بدست میآورد، تشویق کرده و به او اعتبار و امتیاز میدهند.
۶) به چیزی که از دست میدهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای یک رابطه صادقانه و عاشقانه بدست میآورید مانند اعتماد، صمیمیت، نزدیکی.
همانطور که مشاهده کردید ترس از ازدواج و تعهد به خاطر از دست دادن هویت و آزادیهای فردی نوعی تشویش واهی و غیرواقعی است. در زندگی مشترک داشتهها آنقدر زیاد است که ترس از دست دادن استقلال در مقابل آن رنگ می بازد. مسلما این امر در ابتدا مستلزم پذیرش ریسک بالایی است اما با در نظر گرفتن مراحلی که در بالا به آنها اشاره شد، پس از چندی متوجه می شوید که مزایایی که بدست آورده اید تا چه حد بیشتر از زیانهایی است که به شما وارد شده است.