سلام
من دختری 28 ساله هستم، کارمند و تحصیلکرده که تمام عمرم رو صرف تحصیل کرده بودم و حالا پس از یک عمر تلاش و جستجو توانسته ام به هدفم (یکی از اهداف بزرگ زندگیم) که دریافت پذیرش تحصیلی و بورسیه تحصیلی از آمریکاست، برای مقطع کارشناسی ارشد، دست پیدا کنم.
اما نکته جالب اینه که این مهیا نشد و من دیگه تقریبا قیدش رو زده بودم بعد مدتها تلاش تا اینکه دقیقا موقعی این بورسیه ی خوب رو من بدست آوردم که یه پیشنهاد خوب ازدواج برام پیش اومد و جالبتر اینکه من که همیشه از ازدواج سنتی گریزون بودم، قبول کردم این پیشنهاد رو امتحان بکنم و با تمام ناباوری خودم، پیش رفت، و الان در مرحله ی نامزد کردن هستیم.
مسئله ای که الان برای من پیش اومده اینه که نمیخوام هیچکدوم از این موقعیتها رو از دست بدم و از طرفی خواستگار من هم توان مالی برای آمدن امریکا با من رو نداره.
امریکا رفتن من هم باعث میشه که شغل ثابتم (که هیچ علاقه ای البته بهش ندارم) رو از دست بدم ولی در عوض موقعیت تحصیلی عالی داشته باشم و با معلومات بالا برگردم ایران و هم اینکه به آرزوی تمام عمر خودم هم رسیده باشم. هم اینکه اگر احیانا امکان شانس اقامت امریکا هم وجود داشته باشه برای جفتمون، میشه از طریق رفتن من یه اقداماتی رو زمینه سازی کرد.
اما بزرگترها نگران سرد شدن رابطه ی ما به خاطر دوری از هم هستن و میگن که یا ازدواج یا تحصیل، با هم نمیشه.
من چطور میتونم تصمیم مناسب رو پیدا کنم؟ باید دنبال چه ریشه ای در خودم بگردم؟ این مسئله خیلی داره منو اذیت میکنه در حالی که زمان زیادی هم برای تصمیم گیری ندارم.
آیا این تصمیم عاقلانه ایه که اول عقد کنیم و بعد من برای تحصیل بروم و برگردم؟

سپاس