تلافی
با سلام .من وهمسرم 8سال پیش تودانشگاه عاشقانه با هم ازدواج کردیم والان هم یه بچه 5ساله داریم .یه چندباری پیام عاشقانه توگوشیش دیدم ولی اون زیر بار نرفت چندبار همکاراش سوارماشین کرده بود که میگفت منظوری نداشه و.. منم چون واسه گوشیش قفل گذاشته بود همیشه بهش شک داشتم درضمن اون من دوست داره بهم ازادی مطلق داده بود تا یه روز یه آقایی بهم زنگ زد و گفت دختر فامیلشونو سوار کرده وخوددختره هم بهم گفت چون زیاد اصرار کرده منم سوا رشدم تا برسونتم که فامیلشون اونا رامیبینه بهم زنگ میزنه .اون روزم زیر بار نرفت و کلی دعوا کردیم و گفت منظوری نداشته .ولی از اون روز هرشب گریه میکردم وارامبخش میخوردم چون واقعا دوسش داشتم ودارم توذهنم بود کارشوتلافی کنم .تا اینکه بعد مدتی تو برنامه مجازی با ی پسری که یکسال بود تو بلاک لیستم بود چت کردم اول خواستم تلافی کنم یه مدت باشمو وتموم اما…یه چندماه ادامه پیداکرد وشد تموم زندگیم حاضربودم واسش بمیرم کلی واسش شارژمیفرستادم . .روزی چندساعت حرف میزدم ازشب تاصبح چت میکردیم .اما تازگیا همسرم متوجه شد همچیو نمیدونم ازکجا .از همه چیز باخبر شده منم به پسره گفتم واونم گفت مدتی گوشیمو خاموش میکنم ولی نمیدونم ازکجا فهمیده .هرروز تیکه تیکه از پیاما رامیفهمه و منوعذاب میده .گوشیمو گرفته ومنومحدودکرده .منم با ارامبخش خودمو اروم میکنم چون اول نمدونم چجور فهمیده بعدم طاقت محدودیت را ندارم .ازطرفی اون پسره قسم خورده بودکه منواز هیچ طریقی نمیشناسه ولی از کجا شوهرم همه رافهمیده داره دیوونم میکنه .به فکر خودکشی افتادم ولی به خاطر بچم میترسم .نمیزاره پیش مشاوره هم برم .من از کارم پشیمونم واقعا .الان چیکار کنم توروخدا راهنماییم کنید من از محدود بودن میترسم .اون همه کاری کرده ولی قسم میخوره منظوری نداشه من یبار اشتباه کردم والان دارم زجر میکشم .قسم یخوره پسره از طرف خودش نبوده .ولی الان با اینهمه بدبختی وترس اینکه بقیه پیاما را هم بفهمه چیکار کنم .
با سلام خدمت شما
بهتراست از یک دوست امین و مورد تایید همسرتان کمک بگیرید. لازم نیست اصل ماجرا را به او گویید . فقط با همسرتان صحبت کنند تا راضی شوند نزد مشاور بروید. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
مجددا سلام .اما همسرم تحت هیچ شرایطی حاضر نیست پیش مشاور برود ازطرفی نمیدونم از کجا هرروز تیکه تیکه از چت های ما را میخونه .تا میاد رفتارش باهام خوب بشه باز پیاما را میفهمه وشروع به دعوا وتهدید میکنه .درضمن من ارتباطمو با پسره قطع کردم بااینکه خیلی واسمون سخت بود امابه خاطر زندگیم اینکارو کردم .من نمیدنم چیکارکنم که دیگه به خوندن پیاما ادامه نده .هرروز میگه بخشیدمت اما یدفعه نمیدونم چی بدستش میرسه که باز شروع میکنه .توروخدا تا خودکشی نکردم یه راه حلی بهم بدید .درضمن رابطه من فقط سه ماه بود اونم تلگرام و تلفن .
اگر ارتباط خودتون رو کامل قطع کنید این اتفاقات رخ نمیده … در قدم اول سیم کارت و تمام راه های ارتباطی رو با اون فرد از بین ببرید و به همسرتون هم حق بدید چنین رفتاری با شما داشته باشه …خوبه کمی خودتون رو جای ایشون بگذارید و ببینید چه رفتاری میکردید ؟ شما بخاطر سوار کردن یک اشنا نباید اینکارش رو خیانت بدونید بلکه شما باید راه افراد سخن چینی رو میبستید که برای خراب کردن زندگی شما از سر حسادت از هر کاری چشم پوشی نمیکنن … پس خود شما در این مورد مقصر بودید و خواهشا” اگر قراره زندگیتون رو به ارامش برسونید حرفی از خودکشی نزنید چون اگر چنین راهی معتبر بود خداوند انسان رو ازش منع نمیکرد …
خدایا زندگی ها چرا این شکلی شده؟ غیرت و ناموس چرا از بین رفته؟ قبح قضیه ریخته. مرد و زن براحتی بهم خیانت میکنند….. خواهر من کار شما خیلی اشتباه بوده وهست. چون شوهرتان آشنایی را سوار ماشین کرده شما که یک زن متاهل و به گفته خودتان تحصیلکرده هستید با یک نامحرم ارتباط برقرارکرده اید؟ بعد از این ناراحت هستید که شوهرتان پیامهایتان را دیده. نمیدانم اسمش را چی بگذارم؟ ولی میدانید یک مرد باغیرت به ناموسش زنده است ؟ شما با این کارتان او را خرد کردید. داغان کردید. اگر مرد باغیرتی باشد دیگراسمش را باید مرده متحرک گذاشت.
من ذاتا از مردا متنفرم از مجردیم با وجود ازادی که داشتم هیچوقت از اعتتمادسواستفاده نکردم.تو متاهلیم هم همینطور ولی گفتم که وقتی فهنیدم کسیو سوار کرده منم خورد شدم .خورد شدن یه زن از تظر شما مهم نیست وبدتر که خود دختره گفت اقاتون حرکت نرمالی تو ماشین نداشته ووشوهرم میگه ازترس ابروش بوده من چندبار ازش خواستم که همکار خانم سوارنکنه اونم جلو ماشین اگه براش زندگیش مهم بود نباید میکرد .میدونید اگه با شهامت به کاراش اعتراف میکرد شاید دعوا میشد ولی میبخشیدمش از اینکه همیشخ انکار میکنه متنفرم .جالبه ادم نماز خون هسش واهل روزه واز خانواده مذهبی .تازه منو واقعا دوس داره چون اگه نداشت و کسی تو زندگیش بود الان بهترین موقع برای خلاصی از من بود ولی گفت من دوست دارم .دازعمه جریمه هاشم صرف نظر کرد درمدت دوسه روز .فقط گفته دیگه برنامه مجازی را باید کلت هردو از زندگیمون حذف کنیم .من فقط قصدم تلافی بود وچون پسر مال یه شهردیگه بود .تازه ازاول خواستم اذیتش کنم ولی بعدا ……….خودم نابود شدم الان حس عذاب وجدان ودلتنگیه اشتباه داره عذابم میده از همسرم که مث ادمای شکست خوردس خجالت نیکشم .درضمناون از همون روز که سر سوار کردن همکارش دعواکردیم کلی عوض شد و تغییر کرده بود.اون به من همه ازادی داده بود ولی نمیدونم چی شد بخدا قسم ادم هوس بازی نیستم چندبارگگفته بود میتونی تنهایی همراه تور بری سفر خارج واسه تفریح ولی من نرفتم چون دوسش داشتم ومیخواستم باهم بریم .نمیدونم شاید خدا خواست امتحانم کنه چون همیشه پر مدعا بودم ونیگفتم احازه نمیدم هیچ مردی بخواد وارد زندگیم بشه.اما……..
گاهی به این رفتار شما فرافکنی شخصیتی گفته میشه و فردی که خودش در کاری مقصر هم بوده برای رهایی از درگیریهای ذهنی وابسته به نوعی صورت مسئله رو پاک میکنه