دوست من به مدت چهار سال خواب یه مردی رو میبینه که چهره ش واضح نیست . هرچی به خانواده ش میگه کسی اهمیت نمیده منم میدونستم خودش حاضر نیست بیاد مشاوره بگیره برای همین من به جاش اومدم . داستان از این قراره که دوست من چهر ساله اکه هر ماه توی روز چهارم (معمولا چهارم) خواب این مرد رو میبینه(خودشم چهار شهریور به دنیا اومده ) یه مرد قد بلند با کت و شلوار که صورتش تاره و توی خیابون مدرسشون ایستاده . همیشه توی خوابش هوا یا تاریکه یا سرخ هیچ کسم اون اطراف نیست و خیابون خلوته . حس میکنه این فرد دنبالش کینه ولی درواقع اون حرکت نمیکنه و سرجاش ایستاده فاصله ی خیلی کمی هم باهاش داره . یک بارم توی واقغیت برای یه لحظه این مرد رو درست همونجا توی خیابون دیده .
خواستم بدونم باید چیکار کنه مادرش هم یه بار اونو به شوخی ترسونده و گفته خبر ندار اون الان هم کنارته درست با همون فاصله ای که توی خواب میبینی . همیشه هم وقتی بهش فکر میکنه دست و پاش شروع به لرزیدن میکنه .