علی هستم 33 ساله و همسرم 25 ساله . 4 ساله که با هم ازدواج کردیم.ما 6 برادر و خواهر هستیم و من فرزند اخر و همسرم تک فرزنداست.من و همسرم تقریبا هیچ مشکل اساسی بین خودمون 2 تا نداریم .مشکل اینجاست که همسر من بسیار حساس و شکننده و کنترل گر است و تقریبا هر حرفی (حتی حرفهایی که اصلا به اون ارتباطی نداره هم به خودش میگیره) مخصوصا از طرف خانواده من باعث رنجشش خاطر و به هم ریختگیش میشه و تمام اینها را از چشم من میبینه و با من دعوا میکنه که تو چرا میزاری این حرفا را بزنن و من از بس بعضی از این حرفا بی اهمیته که اصلا متوجه اونها نمیشم (مثلا اگه مهمون داشته باشیم یکی از مهمونا بگه این غذا به معده من نمیسازه دیگه تمومه) البته بعضی حرفاشونم یکم تنده و گفتنش ضرورتی نداره ولی خوب میگن- من اصلا رفتار اونها را تایید نمیکنم ولی از طرفی چون میدونم که این رفتار در خانواده ما معموله واکنشی تندی هم نمیکنم در ضمن عوض کردن رفتار و طرز صحبت کردنشون هم تقریبا غیر ممکنه ولی با این که میدونستم چند باری باهاشون صحبت کردم ولی فایده ای نداشت .یه وقتهایی واقعا فکر میکردم که شاید حرفاشون از روی قصد و غرضه ولی وقتی متوجه شدم بعضی حرفهایی که خودم هم میزنم از سوی همسرم برداشتی اشتباه ازش میشه به این ایمان اوردم که حساسیت زیاد همسرمه که نمیزاره زندگیمون شیرین بشه .از نظر من حرف دیگران کوچکترین اهمیتی در زندگیمون نداره ولی نظر همسرم کاملا برعکسه خواهشمندم راهنمایی فرمایید.