35
حساس بودن همسر
سلام همسرم به رابطه من و خواهرم خيلي حساسه و ميگه من نبايد با اون رابطه اي داشته باشم چند جلسه هم به مشاوره مراجعه كرديم ولي فايده نداشه من موضوع رو با خواهرم مطرح كردم و اونم موقعي كه همسرم هست خيلي رعايت ميكنه.من نميدونم بايد چكار كنم؟
به نظر من اين موضوع ربطي به حساس بودن نداره اين يك نوع حسادته كه اكثر خانوما اين حس حسادت رو دارن
دقیقا
شايد دليل رفتار همسرتون به خاطر اين باشه كه شما خودتون زيادي به اين موضوع حساس شدين اگر شما بيخيال بشيد و اهميتي ندين اونم از حساسيتش كمتر ميشه
نه اینطور نیست رابطه با خواهرش موقعی که همسرش هست کمتر کنه
شاید یه تفاوتهایی در شما میبینه که اینجور حساس شده
شاید همسرتون حس میکنه شما به خواهرتون بیشتر از اون اهمیت میدین
یا شاید فکر میکنه رفتار شما با خواهرتون بیشتر از حد معموله
بنظرم جلو همسرتون از خواهرتون چیزی نگین لااقل تا یه مدتی یا در حضور همسرتون یه رفتار عادی با خواهرتون داشته باشین
سلام.من یه ۵ماهی هست نامزدم.۴سال باهم دوست بودیم و اینقدر که همدیگه رو دوست داریم و به هم وابسته شدیم شوهرم خیییییلی حساسه.مثلا وقتی من تو خیابون راه میرم اگه یه دفعه حواسم نباشه به یه مردی بخورم دیگه ناراحت میشه و نارختیش هم جوری هست که تا یک هفته شاید یک ماه اصلا رفتار خوشی نداره.
نمیدونم چیکار کنم،خییییلی همدیگه رو دوست داریم و میدونم که از روی دوست داشتنش اینجوری شده ولی اینجوری دوتامون داریم اذیت میشیم.تو رو خدا بگین چیکار کنم که اینجوری حساس نباشه.نمیتونیم از هم جدا بشیم چون نه اون بدون من میتونه نه من بدون اون.تو رو خدا راهنماییم کنید.ممنونم
دوست عزیز شوهر شما با این اخلاق از زندگی لذتی نمیبره و بهتره به مشاوری مجرب مراجعه کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
خوب وقتیه برا تبلیغات و جذب مشتری …
شوهر من میگه نباید ب اقایوونتو خیابون نگا کنم و با هر کس حرف میزنم همکلاسیام شک میکنه کلن با اجیام بحرفم شک میکنه ب گوشی حساسه همش گیر میده ب هر چیز مسخره خستم کرده از زنده بودن ن دانشگا میذاره ن رابطه با خانواده ن گوشی.حتی گوشیم بیصدا باشه شک میکنه اگه کسی خونه مامانم مثلن مهمون اگ اقا باشه من دعوا میکنع حتی من اونا رو نمیبینم
سلام جدایی الان بهتر از این که بعد ازدواج و به دنیا اومدن بچه اتفاق بیفته. چون دوست داشتن یعنی طرف مقابل تو آرامش باشه. بعد ها به همه چی گیر میده چنین مرد هایی زندگی رو با هر بهانه ایی جهنم میکنن شوهر خودمم هم همین طوره. دوست ندارم کسی اشتباه منو تکرار کنه الان با وجود یه بچه هیچ تصمیمی نمی تونم بگیرم زندگی برام فقط شده عذاب. به نظرم با منطق پیش برید.
سلام زهرا. ۳۸هستم عاشق پسری افغانستان شدم اونم هم سن سال منه احساس میکنم
از من ترس داره چیکار کنم. ازدواج کنه
http://wwwzahra.blogfa.com/
جواب منو لطفا تو وبلاک خودم لطف کنید دوباره. این سایت پیدا نمیتوونم
وااااای از شوهر حساس.جالب اینه خودشون اسمشو دوست داشتن میذارن!!
سلام من و شوهرم ۱ ماهه عقد کردیم ، شوهرم به من اجازه رفت وآمد با دوستامو نمیده وقتی منم باهاس همین برخورد داشته باشم به خاطر دوستاش با من رفتار بدی میکنه ومیگه من زنم و حق دخالت تو زندگیشو ندارم و هنوز مهر ازدواجمون خشک نشده تو عصبانیت مدام حرف جدایی میزنه ، خیلی دوسش دارم و در برابر حرفاش اغلب سکوت میکنم ولی حس میکنم اون فامیل و دوستاشو در هر شرایطی به من ترجیح میده ، من به خاطرش خیلی وقته رابطع ام با دوستام تقریبا به صفر رسیده ولی اون به خاژر دوستاش به من بی احترامی میکنه و میگه به خاطر دخالتت زندگیو به کامت تلخ میکنم ، دلم خیلی گرفته عاشقانه دوسش دارم و به دیدار روزانه اش عادت کردم ولی حس میکنم اون منو نمیخواد و دوست داره مقل دوران مجردیش دنبال دوستاش باشه نه من .. البته اوایل هم به من هم برادرم میگفت از گشتن مجردی خسته شدو و دچست دارم امام تفریحم با زنم باشه ولی مدتیه فکر دوران مجردیش و خوشی با دوستاش باعث میشه با کوچکترین حرف من ، به من اهانت و بی احترامی کنه و باعث شه فکر کنم از من فراری شده.. با توجه یه اینکه خیلی دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم خیلی داغونم و مرحمی برای حرفام ندارم در واقع روم نمیشه به کسی از مشکلاتم بگم اینم بگم شوهرم مردی فوق العاده اجتماعی و تو جمع خوش برخورد وشوخه طوری که همه میگن هواشو داشته باشم ولی امان از عصبانیتش و صحبت راجع به دوستاش دیگه هیچی جاو دارش نیست و تا حالا چندین بار دست روی من بلند کرده
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
مزیتهای داشتن دوست خوب بر هیچ کسی پوشیده نیست اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک زوجین تعریف شود بهگونهای که مسلط بر زندگی نشده و زندگی را تحتالشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مردها به جهت آزادی که دارند، رفیقباز هستند. هر کسی را به منزل میآورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به خودشان میآیند که در دام فساد گرفتار شدهاند. به قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا میگساری عادت کرده و به شبنشینهای خانمانبرانداز قدم میگذارند و همین امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را فراهم میآورد.
باید بر این نکته تاکید کرد در خانوادهای که مرد آن رفیقباز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش میکند و همسرش را آزار میدهد و فرزندان از پدر بیزار میشوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم میپاشد.
ناپختگی زن و شوهر دلیل اصلی رفیقبازی همسران
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند، خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند.
در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند، اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس آرامش بیشتری کند. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقشآفرینی صحیحی در خانه داشته باشد، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش و گاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند. البته کوتاهی همسر فقط یکی از دلایل رفیقبازی است، به عبارت دیگر رفتار نادرست همسر میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.اما در کل، ناپختگی زن و شوهر یکی از مهمترین دلایل توجه بیش از حد زن یا شوهر به دوستان خود و بیتوجهی نسبت به همسر است.
شاید شما مقصر رفیق بازی همسرتانید
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند. در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس میکند آرامش بیش تری دارد. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقش آفرینی صحیحی در خانه داشته باشند، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش وگاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند.
البته کوتاهی همسر تنها یکی از دلایل رفیق بازی است به عبارت دیگر این رفتار نادرست میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.
رفیق بازی مساوی با طلاق عاطفی
بدترین پیامد داشتن رابطه بیش از اندازه با دوستان یا به اصطلاح عامیانهتر «رفیق بازی» این است که فاصله بین افراد بیشتر و بیشتر میشود و هر یک از زوجین ترجیح میدهند کمترین ارتباط را با یکدیگر داشته باشند.
در پی این نوع رفتارها به مرور زمان آن عاطفه و احساسی که اوایل ازدواج وجود داشته است از بین میرود و در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی منجر شود.
/اصلاح اساسی شوهر رفیق باز!
دوران مجردی پایان یافته است
بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر میکند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این دوران تغییر میکند و همان طور که گفته شد وقت آزاد و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد، اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه با دوستان هم درست نیست.
به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهمتر است را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه ریزی کنید. شما میتوانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم رسیده باشند و قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر گفتگو کنند.
اولین قدم: اصلاح رابطه خود
همسری که تلاش میکند عادت ناپسند رفیق بازی را از سر همسرش بیندازد ولی موفق نمیشود، به این دلیل است که ارتباط بین آنها کمرنگ شده است. در این مواقع ممکن است زن یا شوهر به دلیل دلسوزیهای زیادی که به هم دارند با شریک زندگیشان، با جملات امری یا دستوری برخورد کنند. این نوع صحبت کردن به طور خاص با روحیات جنس مذکر به هیچ وجه سازگار نیست. خانمها باید بدانند در صورتی که به خاطر عمل اشتباه شوهرشان، مرتب به او دستور بدهند، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه فاصله عاطفی آنها از هم زیاد میشود.
استفاده از جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
فرض کنید مردی به خانه دیر میآید. همسرش هم نگران شده و به خاطر دلسوزی میگوید «باز که دیر آمدی و خبر ندادی؟» یا «تو همیشه دیر میآیی». این گونه جملهها با اینکه توهین نیست ولی به مرد شوک وارد میکند و ممکن است مرد هم در جواب بگوید «اصلا خوب کاری کردم، که دیر آمدم» یا «از این به بعد دیرتر هم خواهم آمد!» همین طور که میبینید استفاده از جملاتی نظیر این جملهها، ممکن است باعث قطع ارتباط عاطفی زوجین شود. حالا اگر خانم به همسرش بگوید «نگرانت بودم» یا «دلتنگت شده بودم». این جملات برای مردها یک بار عاطفی دارد و باعث میشود آنها درباره این عملشان بیشتر فکر کنند و درباره آن تصمیم جدیدی بگیرند. استفاده از جملات مثبت، یکی از مهارتهای ارتباط مطلوب است. این را هم بدانید که اگر این مشکل برطرف شد، باید خاطرات آن را در زبالهدان تاریخ زندگیتان بیندازید و هیچ وقت نه به آنها فکر و نه آن روزها را یادآوری کنید.
به استلاح شوهرت میخواد گربه رو دم حجله بکشه این یع روش که معمولا مردا استفاده میکنن تا زن تابع مرد باشه که باید این طور باشه ولی شوهر تو یک خورده زیاده روی دره میکنه کافیه یک ۱ ماه ۲ ماهی هرچی میگه بگی چشم زینب ۳ سال نیم ازدواج کردم اوایل اینطوری میکنن بعضیا بعد حل میشه
سلام خسته نباشید
من یه سوال داشتم میخواستم بدونم آیا مسائل مربوط به خانواده همسر(شوهر) باید از دید عروس مخفی بمونه؟مثلا گاهی همسرم در مورد موضوعاتی با خانوادش صحبت میکنه و وقتی میپرسم میگه یه موضوع خانوادگی هستش یعنی به من ربطی نداره.الان واسم سواله که این درسته یا باید به من بگه مسائل خانوادگیشون رو
پس وقتی تمایلی به توضیح نداره شما هم پیگیر نباشید اگر لازم باشه به شما خواهد گفت …
این حساسیت شما بی دلیله
سلام من وشوهرم تازگی اختلاف پیداکردیم وهمش تقصیر دخالتای خانواده شوهرم هست از بس دخالت وحسودی میکنن روی شوهرمم تاثیر گذاشته واونم از من سرد شده کم حرف بود تازگیا خیلی کم حرف تر شده یعنی یه سوال رو سه بار میپرسم به زور باسر جواب میده .حدود دوساله ازدواج کردیم و۹ماه از من کوچکتره .شوهرمم خیلی بدخلق شده
من نزدیک دوساله ازداوج کردم با خانواده شوهرم اختلاف دارم اوناخیلی حسود ودخالت میکنن به گونه ای که روی شوهرمم تاثیر گذاشته واونم ازمن زده وسرد شده
سلام من دختری۲۴ نزدیکه ۲ ساله نامزدم عقد کردیم ولی همسرم مراقب و مواظبت ازم نمیکنه اصلا عین خیالش نیست ک من نامزدشم مثلا توشهر غریب دوتایی هستیم یهویی توخیابان ولم میکنه میره کمکم کنین من چیکار کنم بهش بفهمونم ک این رفتارا اذیتم میکنن
چاره ای ندارید تا در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید و حتما” تا قبل از شروع زندگی مشترک مشاوره ای حضوری داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
سلام من حدود یک ساله ازدواج کردم همسرم بهم بی اعتماده اجازه ی رفت و امد ب هیچ کجا حتا خونه ی نزدیک ترین شخصای زندگیمو بهم نمیده وقتی ازش دلیل میخوام بهم میگه تنها نه.حتا اجازه نمیده تاپایین ساختمون برم و بیام واقعا خستم کرده دوست ندارم ب جدایی فکر کنم اما دیگه تحملم حدی داره تورو خدا کمکم کنید
براي بسياري از زنها، چنين مشكلي با دو راهحل ميشود؛ راه اول پاك كردن صورت مسئله و بيرون آمدن از چنين جهنمي است و راه دوم سكوت و تلاش براي حفظ آرامش همسر شكاك با باج دادن به او. اگر در خانه شما هم رد پايي از شك پيدا ميشود، پيشنهاد ميكنيم به جاي رفتن از اين دو راه، مطلب ما را بخوانيد. ما راهحلهاي موثرتري را براي كنار آمدن با همسر شكاك به شما پيشنهاد ميكنيم.
شيطنت كردهايد؟
پيش از آنكه مهر بيمار بودن را روي همسرتان بچسبانيد و از اينكه با شك كردنهاي بيجا زندگيتان را سياه كرده شكايت كنيد، نگاهي به پشت سرتان بيندازيد. شما در گذشته، منظورمان همان گذشتهاي است كه به رابطه دو نفرهتان مربوط ميشود، كه بودهايد و چه كردهايد؟ آيا يكي از دخترهاي پرناز و ادايي بودهايد كه براي امتحان كردن احساسات مرد زندگيشان مدام او را تا لب چشمه ميبردند و تشنه برميگرداندند؟ آيا تا همين چند وقت پيش، احساس ميكرديد بايد او را از رفتنتان بترسانيد تا بيشتر قدر بودنتان را بداند؟ آيا تجربه شيطنتي كه ميتوانست جز او حسادت هر مرد ديگري را هم تحريك كند داشتهايد؟
با شوهر شکاک چه کنیم؟
خيلي وقتها اين خود ما هستيم كه از همسر آرام و سالممان، مردي شكاك و بيمار ميسازيم. رفتارهاي اشتباهي كه نمونهشان را در بالا گفتيم، ميتوانند ريشههاي اعتماد را در زندگي مشترك بخشكانند و شك كردن و ترسيدن را به عادتي هميشگي براي يك مرد تبديل كنند عادتي كه حتي در روزهاي سر به راه بودن شما هم از سر او بيرون نميرود.
كمي كنار بياييد
اگر جوابتان به سوالهاي گفته شده منفي است و شما هميشه با همسرتان صادق بودهايد و حواستان بوده كه مردانگياش را زير سوال نبريد، احتمالا گرفتار مردي شدهايد كه به معناي واقعي حسود يا شكاك است. شوهر شما ميتواند با هر جرقهاي شعلهور شود، به همين دليل توصيه ميكنيم كمي به ريزهكاريهاي رفتاريتان فكر كنيد. بهترين كار اين است كه نقطه حساسيت او را بشناسيد.
احتمالا شريك زندگي شما در همه موارد حساسيت به خرج نميدهد (اگر ميدهد نياز به درمان جدي روانپزشكي دارد). پس سعي كنيد در يكي، دو موردي كه او را آشفته ميكنند، بدون مختل كردن زندگيتان كمي مراعات حالش را كنيد؛ نه خودتان را در خانه حبس كنيد و نه تارك دنيا شويد بلكه با هم در اين مورد صحبت كرده و سعي كنيد به توافق نسبي در مورد رفتار درست برسيد. احتمالا همسرتان بعد از رسيدن به اين توافق هم حساسيتهايي نشان خواهد داد اما شما ميتوانيد با آرامش و كمكم براي تغيير ذهنيت او تلاش كنيد.
هيچوقت تلاش نكنيد با لجبازي و زور حرف خودتان را به كرسي بنشانيد. مردهاي شكاك وقتي ناديده گرفته ميشوند، خطرناكتر هم ميشوند پس اگر اوضاع رابطهتان زياد خراب نيست، فعلا براي گاف ندادن و پيروي از قانونهايي كه با هم تعريف كردهايد تلاش كنيد.
در خانه حبس نشويد
فكر ميكنيد مشكل اصلي همسرتان كار شماست؟ اگر محل كارتان يا واحدي كه در آن كار ميكنيد تغيير كند، اين مشكل حل ميشود؟ شايد حق با او باشد و مشكلي جدي در اين مورد وجود داشته باشد اما اگر با تغيير كارتان چيزي تغيير نكرد، ميتوانيد با اطمينان بگوييد همسري شكاك داريد. حالا براي رها شدن از حساسيتهايش بايد چه كنيد؟ در خانه بنشينيد و كارتان را رها كنيد؟ فيلم قرمز را يادتان هست؟ «هستي مشرقي» براي پايان دادن به حساسيتهاي همسرش حاضر شد كارش را هم رها كند اما حتي بعد از چنين تصميمي، شك كردنهاي مرد هر روز بيشتر و علائم جنونش آشكارتر شد.
پس اگر براي رفع مشكلي كه در محيط كارتان وجود داشته تلاش كردهايد اما بحرانهاي زندگيتان آرام نشدهاند، باج ندهيد و با پذيرفتن مقصر بودنتان در خانه ننشينيد. همسرتان بايد بداند در برخي از محدودههاي زندگي شما نبايد وارد شود و به زور نبايد شما را به گرفتن تصميمهايي وادار كند. اين حق شماست كه زندگيتان را همانطور كه پيش از بودن او پيش ميبرديد پيش ببريد، پس بهخاطر حساسيتهاي بيموردش از اجتماع فاصله نگيريد.
دزد و پليس بازي نكنيد
پنهان كردن يك موضوع ساده و بياهميت ميتواند حال يك مرد شكاك را از قبل هم بدتر كند. براي اينكه او توانايي اعتماد كردن را به دست بياورد، در قدم اول بايد صداقت را از سوي شما ببيند. نميدانيم همسرتان چه گذشتهاي داشته و از كودكي تا امروز چه اتفاقهايي برايش افتاده كه از او مردي شكاك ساخته اما ميدانيم كه پنهانكاري و آشكار شدن دروغها ميتواند هر مرد سالمي را برافروخته كند و به ترديد بيندازد. پس با دست خودتان زمينه ويران شدن زندگي مشتركتان را فراهم نكنيد. تصور نكنيد تنها در مورد موضوعات مهم كه تاثيري بزرگ در زندگي شما ميگذارند بايد صادق باشيد.
روي صندلي داغ بنشينيد
اگر همسرتان تا امروز به صداقت شما شك نكرده، معنايش اين است كه هرگز به شما شك نخواهد كرد؟ شايد بتوانيم بگوييم برخي مردها در شخصيتشان حسادت منفي و بيمارگونه را ندارند اما اين موضوع به معناي آن نيست كه هرگز به همسرشان شك نميكنند. هر جا رشته كار از دست شما دربرود و قانونهايي كه گفتيم ناديده گرفته شود، ممكن است پاي شك هم به زندگيتان باز شود. اگر رابطهاي آرام و سالم داريد و ميخواهيد اين آرامش را براي هميشه حفظ كنيد، بهتر است هر هفته با همسرتان در مورد زندگيتان صحبت كنيد و به نقد بيغرض و بدون تنش همديگر بپردازيد.
نميدانيد چطور؟ ما به شما توصيه ميكنيم هر هفته در ساعتي مشخص به يك كافيشاپ، پارك يا محلي معين برويد و در مورد اتفاقهايي كه در هفته گذشته افتاده با هم صحبت كنيد. در ابتداي صحبتتان از نكات مثبت شروع كنيد و رفتارهايي كه به شما آرامش داده و برايتان لذتبخش بوده را به زبان بياوريد بعد از آن سراغ موضوعاتي برويد كه شما را آزار داده يا نگران كرده است. اگر راه و رسم انتقاد كردن را نميدانيد به مطلبي كه در شماره ۱۲۳ سيب سبز آورديم مراجعه كنيد. با اين روش شما و همسرتان ياد ميگيريد دلخوريها را روي هم انباشته نكنيد و البته واقعيت آنچه شما يا او را به شك انداخته را هم آشكار كنيد.
با شوهر شکاک چه کنیم؟
مرزها را پررنگ كنيد
فكر ميكنيد صداقت و يكرنگي يعني برداشتن همه مرزها؟ همين اشتباه ممكن است زندگي آرام شما را خيلي زود به باد دهد. اگر همكار شما بياطلاع از اينكه متاهل هستيد از شما خواستگاري ميكند، هرگز حتي براي خنديدن اين موضوع را با شوهرتان در ميان نگذاريد. اگر حتي تصور ميكنيد در ايميل يا شبكههاي اجتماعيتان موضوع حساسيتبرانگيزي رد و بدل نميشود، هرگز رمز آنها را در اختيار همسرتان نگذاريد و البته خودتان هم حتي در صورت موافقت همسرتان هيچوقت چنين راههايي را امتحان نكنيد.
گذشته را شخم نزنيد
نه به گذشته همسرتان سرك بكشيد و نه اجازه دهيد او به گذشته شما وارد شود. زندگي مشترك شما درست از همان لحظهاي كه قبول كرديد در كنار هم باشيد شروع شده و نگذاريد ورق زدن برگهاي قبلي زندگيتان كه هيچ ارتباطي به زمان حال شما ندارد، بين شما فاصله انداخته يا همسرتان را در مورد شما به شك بيندازد. اگر قبلا سابقه نامزدي شكست خوردهاي را داشتهايد، كافي است آن را از همسرتان پنهان نكنيد و تيتروار چنين واقعيتي را به اطلاع شريك زندگيتان برسانيد اما دليلي براي ورود به جزئيات وجود ندارد.
رازهاي رابطه تمام شده، دليل ريز و درشت جدا شدنتان از هم و مسائلي از اين دست را با همسرتان در ميان نگذاريد. شنيدن اين موضوعات دردي از رابطه شما دوا نميكند و بايد به خاطر داشته باشيد گرچه همسرتان يكي از نزديكترين دوستان شماست اما در هر رابطه دوستي رازهايي هم بايد وجود داشته باشد. هرگز نگذاريد در مورد موضوعاتي كه مربوط به گذشته شماست بيش از حد سوال بپرسد. حق شماست كه رازهاي خودتان را داشته باشيد و در مكانهاي خصوصيتان احساس امنيت كنيد؛ پس او را به حوزههايي كه فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نكنيد و خودتان هم به چنين محدودههايي از زندگي او وارد نشويد.
روي نقطه حساس دست نگذاريد
همه مردها چه حسود باشند و چه نه، چه شكاك باشند و چه نه در مورد يك موضوع واحد حساسيت دارند: «مردهاي ديگر!». همه مردها دوست دارند يكهتاز زندگيشان باشند و ورود هر مرد ديگري كه به اين يكهتازي خدشه وارد كند ميتواند از آنها فردي غيرقابل تحمل بسازد. اشتباه نكنيد، منظورمان ايجاد مثلث عشقي و رابطههاي خارج از چارچوب ازدواج نيست. آنها گاهي حتي تحمل شنيدن حرفهايي در مورد برادر و پدر شما را هم ندارند. اگر فكر ميكنيد او از كارهاي فني سر درنميآورد و به اندازه «پدر»تان حرفهاي نيست، اگر فكر ميكنيد مثل «برادر»تان در خانه به همسرش كمك نميكند يا اينكه اگر تصور ميكنيد به اندازه «شوهر همكار»تان منظم و قانونمند نيست و اين فكرها را در مقابل او به زبان ميآوريد، با دست خودتان طناب دار زندگي مشتركتان را ميسازيد.
مردها از مقايسه شدن بيزارند و از اينكه حتي در حد همين جملات پاي مرد ديگري به زندگيشان باز شود، كلافه ميشوند. پس هرگز بساط مقايسه را مهیا نکرده و تصور نكنيد شنيدن اين جملات يا تعريف كردن از مردهاي ديگر در مهمانيها ميتواند همسرتان را در موردي خاص فعالتر و باانگيزهتر كند.
تا آخر خط برويد
اگر با وجود همه اين تلاشها، چيزي از ترديدهاي همسرتان كم نشده، به او صادقانه و شفاف بگوييد حسادتش آزارتان ميدهد. شايد او بهخاطر تربيت نادرست تصور ميكند اين رفتارها به معناي ابراز علاقه و مراقبت از شماست اما اگر متوجه شود كه معنايي كه در ذهن اوست ۱۸۰ درجه با آنچه در ذهن شماست متفاوت است، ممكن است در رفتارش تغييري ايجاد كند.
اما اثرات كودكي دشوار و تربيت نادرست به همين جا محدود نميشود. ممكن است همسرتان واقعا گرفتار بحرانهاي رواني باشد كه بر همه ابعاد زندگياش تاثير ميگذارند و بيشتر از همه زندگي مشترك و عشقش را تهديد ميكنند.
با شوهر شکاک چه کنیم؟
اگر هيچ تلاشي براي كم كردن شك او فايده نكرد، با يك مشاور خانواده صحبت كنيد و در جلسات زوجدرماني شركت كنيد. نگذاريد خيلي دير شود. گاهي تاخير براي درمانهاي روانشناختي، مشكلات را مقاوم و حتي غيرقابل حل ميكند.
ممكن است مشاور با آموزش رفتار متقابل صحيح به حل شدن مشكلتان كمك كند يا اينكه تشخيص دهد همسرتان دچار مشكلات ريشهايتري است و به دارودرماني نياز دارد. در هر صورت تنها اعتماد به توصيههاي يك مشاور خبره است كه ميتواند بحرانهايي كه شك در رابطه شما ايجاد كرده را كمتر كند.
تكراري نشويد
خيلي وقتها مردها از تصور اينكه براي همسرشان تكراري شدهاند و نميتوانند اشتياق شريك زندگيشان را از اين رابطه ببينند كلافه ميشوند. اگر همسرتان احساس كند فراموش شده، ناديده گرفته ميشود يا به اندازه ديگران در شاد كردن شما توانمند نيست، ممكن است آسيب زيادي ببيند و حتي به مردي شكاك تبديل شود.
او بايد در همه لحظات زندگي مشتركتان بداند قلب شما را در اختيار دارد و جز او به كس ديگري فكر نميكنيد. براي رسيدن به اين هدف، كافي است از ابزار عشق به شريك زندگيتان نترسيد و مثل روزهاي اول محبت كلامي و رفتاريتان را به نمايش بگذاريد.
تصور نكنيد از شما گذشته يا اينكه بعد از اين همه سال حتما همسرتان ميداند چقدر دوستش داريد! باور كنيد همه زندگيها به تزريق هر روزه عشق نياز دارند و حتي اگر ۳۰ سال هم از ازدواجتان گذشته، نبايد بگذاريد شرم يا ترس از بيان احساسات ميان شما فاصله بيندازد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام با كسي كه ميخام تازه ازدواج كنم خيلي روم حساسه خيليييييييييييي ولي به شدتم هم ديگرو دوس داريم من چيكار كنم
در مورد شناخت خواستگاری:بيان ديگر، من بر اين باورم که علت بسياري از به سرانجام نرسيدن خواستگاري ها اين است که افراد قادر نيستند هم زمان هم به نقاط ضعف خود بينديشند و آن ها را بپذيرند و هم نقاط قوت خود را در نظر بگيرند و بر اساس هر دوي اين موارد و شرايط امروز جامعه و همچنين خواسته هاي واقع بينانه خود، براي ازدواج تصميم درستي بگيرند.
خواستگاران قبلي چرا رد شدند؟
اجازه بدهيد که شخصي تر به مسئله شما بپردازيم. شما شرايطي داريد که براي بيشتر مردان در شرف ازدواج، نکات مثبتي محسوب مي شود. مواردي مانند اينکه متدين هستيد، شاغليد، تحصيلات دانشگاهي داريد و به قول خودتان از موقعيت اجتماعي خوبي برخورداريد. از طرف ديگر يک مرتبه ازدواج ناموفقي داشته ايد و سنتان نيز از برخي مردان در موقعيت ازدواج بالاتر رفته است که اين موضوع نيز باعث محدود تر شدن انتخاب هاي شما مي شود.
احتمالا خودتان مي توانيد به اين فهرست نقاط مثبت و منفي، موارد ديگري را نيز اضافه کنيد. آيا به خواستگاران خود نيز اجازه مي دهيد نقاط منفي داشته باشند؟ سپس حداقل اسامي ده خواستگار اخيرتان را يادداشت کنيد.
حتما خواستگاران اخيرتان باشند و نه ده خواستگاري که آن ها را بيشتر از ديگران به ياد داريد. مطمئنا برخي از آن ها پس از يک يا چند جلسه ديگر خواهان ازدواج با شما نبوده اند و برخي از آن ها را شما رد کرده ايد.
در جلوي اسم آن هايي که از طرف شما رد شده اند، دلايل رد کردن خود را بنويسيد. سپس حداقل ۵ نفر از نزديکانتان را که به آن ها اعتماد داريد، آن ها را افراد پخته و عاقلي مي دانيد و افرادي رک و بدون رودربايستي با شما هستند، انتخاب کنيد و نظر آن ها را درباره رد آن خواستگاران بپرسيد. آيا آن ها دلايل شما را درک مي کنند و به شما حق مي دهند؟ و يا شما را فردي ايده آل گرا مي دانند که به دلايل سخت گيرانه اي خواستگاران خود را از دست مي دهيد؟
اگر ديگران حرف هايي زدند که اصلا قبول نداشتيد و خيلي برايتان ناراحت کننده بود، بدانيد که احتمالا آن ها به شما حقايقي را گوشزد مي کنند که تلخ و گزنده است. اگر بتوانيد با وجود سختي اين کار به صحبت هاي آنان عميقا گوش دهيد و خود را از ديد آنان ببينيد، احتمالا کمک شايان توجهي به شما خواهد شد و به بينش خوبي درباره خودتان خواهيد رسيد.
پيش از خواستگاري آن ها را مطلع کنيد
در ضمن شايد بايد کاري بکنيد تا خواستگاران بالقوه تان موضوع طلاق قبلي شما را زودتر بفهمند تا در صورتي که با اين موضوع مشکلي دارند، خواستگاري خود را بالفعل نکنند و پيامدهاي بعدي اين موضوع باعث آزار و اذيت شما نشود.
اين جمله شما که مي گوييد ” بيشتر خواستگارهايم وقتي متوجه مي شوند قبلا نامزد داشتم و جدا شدم، پيشنهاد دوستي مي دهند”، به اين معناست که موضوع ازدواج قبلي شما، براي آنان از قبل آشکار نبوده است.
اگر ديگران بدانند که شما ازدواج قبلي داشته ايد،خود به خود افرادي که با اين موضوع مشکلي دارند،اصلا از شما خواستگاري نمي کنند و افرادي هم که با اين موضوع مشکلي ندارند، خواستگاري خود را تبديل به پيشنهاد دوستي نمي کنند،مگر اينکه از ابتدا قصد بر ازدواج نباشد.
به عبارت ديگر اگر همه موضوع ازدواج قبلي شما را مي دانند و باز هم مکرر اتفاق مي افتد که به شما پس از خواستگاري، پيشنهاد دوستي مي دهند، يعني اين افراد از ابتداي شروع رابطه با شما، قصد خواستگاري و ازدواج ندارند و شما نبايد از ابتدا به آنان اعتماد کنيد که پس از مدتي بخواهيد بدبين شويد.
البته به خاطر داشته باشيد که هميشه افرادي در اطراف شما وجود خواهند داشت که دوستي را به ازدواج ترجيح مي دهند و دلايل خود را براي اين کار دارند. شما هيچ گاه نمي توانيد کاملا جلوي اين مسئله را بگيريد.
خواستگاري سنتي را جدي بگيريد
همچنين براي کاهش به وجود آمدن حس بدبيني در خودتان، از روش هاي غير سنتي خواستگاري بپرهيزيد. اگر زماني که شخصي از شما خواستگاري مي کند، او را به خواستگاري از طريق خانواده سوق دهيد و ارتباط خود را با وي به ارتباط خانوادگي محدود کنيد، احتمال اين که افرادي را که قصد جدي براي ازدواج ندارند، از ابتدا بشناسيد، بالاتر خواهد رفت.
اشخاصي راکه از طريقي غير از روش خانوادگي از شما خواستگاري مي کنند، خواستگار محسوب نکنيد! زيرا اگر اين کار را بکنيد و پس از مدتي با پيشنهاد دوستي آنان مواجه شويد، از آنجا که در اين مدت تا حدودي به آنان دلبسته ايد، احساس نااميدي و بدبيني به سراغتان خواهد آمد و در نهايت زماني که خواستگاري حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد ملاک هاي شما را دارا بود، حتما براي يک فرآيند مشاوره پيش از ازدواج مراجعه کنيد تا احتمال خطاي خود را کاهش دهيد و به کمک يک مشاور به تصميم گيري درستي برسيد
شکاک بودن شوهرم شک داشتن شوهرم
اینجا نکاتی را برایتان مطرح میکنیم که کمکتان میکند با همسر شکاک خود کنار بیایید.
شما هم به همسرتان شک دارید؟
دوست دارید بدانید چطور با این شکها کنار بیایید؟
چه چیز باعث شکاک شدن یک فرد میشود؟
چطور میتوان با همسر شکاک زندگی کرد؟
آیا شکاک بودن قابل درمان است؟
شکاک بودن میتواند دلایل زیادی داشته باشد مثل حس عدم امنیت، مالکیت، سوءتفاهم، نداشتن اعتماد و حسادت. وقتی کسی همیشه دنبالتان باشد، زندگی به یک کابوس تبدیل میشود.
تصور کنید که چقدر میتواند ناراحتکننده باشد وقتی همسرتان همه تماسهای تلفنی، پیامها و ایمیلهای شما را برای اثبات بیوفایی و خیانت شما چک کند، مخصوصاً وقتی هیچ کار خطایی نکرده باشید. دفاع کردن از خود در چنین موقعیتهایی هم بیفایده است.
باید ابتدا به همسرتان کمک کنید دلیل شک خود را پیدا کند و به او کمک کنید با آن کنار بیاید.
خیانت در ازدواج این روزها شایع شده است. اما این به آن معنی نیست که همه زن و شوهرها به همسرشان خیانت میکنند. این مسئله بسیار حساس است و باید با توجه و دقت با آن برخورد شود. فقط به این دلیل که شوهرتان دیر به خانه برمیگردد یا زمان زیادی را خارج از منزل سپری میکند، دلیل بر این نیست که مشغول خیانت است!
پس بدون سند و مدرک درست، نتیجهگیری نکنید.
بنشینید و روی یک تکه کاغذ بنویسید که چرا فکر میکنید همسرتان خیانت میکند. خودتان را بعنوان یک قاضی عادل در نظر بگیرید و به مواردی که نوشته شده نگاه کنید. اگر متقاعدتان نکرد که همسرتان گناهکار است، پس احتمال دارد که خطایی مرتکب نشده باشد. اما اگر هنوز قانع نشدید، باید برای جمع کردن مدارک بیشتر وارد عمل شود. مثلاً وجود یک تار مو روی پیرهن شوهرتان به این معنی نیست که با زن دیگری همخوابگی میکند. ممکن است وقتی یکی از اقوام او را بغل کرده بود، تار مو روی لباسش افتاده باشد. این اتفاق ممکن است دلایل زیادی داشته باشد و قضاوت درمورد کسی بدون تحلیل موقعیت کار اشتباهی است.
برای آرام کردن فکرتان میتوانید مستقیماً از همسرتان سوال کنید. اگر دلیل و توضیحی که به شما ارائه کرد، قانعکننده بود، مسئله را همان جا تمام کنید. اما اگر هنوز شک داشتید، خودتان موضوع را بررسی کنید تا واقعیت را کشف کنید. بعد از اینکه مدارک محکم در دست داشتید، با همسرتان برخورد کنید.
کار اشتباهی است که درمورد شکتان به همسرتان با همه حرف بزنید.
موضوع را پیش خودتان نگه دارید. مشکلات بین زوجها باید بین خودشان بماند و نفر سومی نباید وارد موضوع شود. اگر لازم میبینید که با کسی مشورت کنید، فرد مناسب (مشاور روان شناس) را پیدا کنید که بتواند توصیههای مفید و عاقلانه به شما بدهد. اگر دلیل و مدرکتان برای هیچکس به غیر از خودتان قانعکننده نبود، احتمال دارد که از یک بیماری روانی شک و سوءظن رنج میبرید و نیاز به کمک متخصص دارید.
تاثیرات شک و سوءظن و بدبینی در روابط
چه بلایی سر همسر شکاک میآید؟
شک و سوءظن چه تاثیراتی میتواند بگذارد که فرای کنترل ماست؟
اگر سوءظن به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود، میتواند مشکلساز شود. فرد شکاک معمولاً احساس ناامنی میکند و بدترین چیزها را درمورد همسرش تجسم میکند. حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش میتواند زندگی فرد شکاک و همچنین همسر و بقیه اطرافیانش را جهنم کند.
افراد شکاک آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب میکنند.
گاهی اوقات سوءظن به خیانت درست به اندازه همان خیانت میتواند به رابطه آسیب بزند. اگر شکها نادرست باشند، همسر فرد شکاک حالت دفاعی گرفته و او را سرزنش خواهد کرد.
گاهیاوقات حتی ممکن است وسوسه شود که واقعاً خیانت کند. افراد شکاک افرادی شدیداً متزلزل هستند که احساس ناامنی میکنند و حتی ممکن است تا جای پیش بروند که دست به کشتن همسرشان بزنند. حتی ممکن است بخاطر حس عدم امنیت و اطمینانشان خودکشی کنند. به همین دلیل اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند.
اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
شاید خواهرشما یه کاری یا رفتاری میکنه که همسرتون اذیت میشن و شما متوجه نیستید واون هم باطرح این موضوع که باهاش ارتباط نداشته باشید میخواد تلافی کنه
به نظر من مشکل رو از خواهرتونم بگردید
من وزنم تقریبا ده سال است باهمدیگر اختلاف( قطع ارتباط با خانواده پسر وفامیلش ) داریم یکبار درپنج سال پیش پایمان به د ادگاه افتاد ولی من کوتاه آمدم وگفتم اگر فرزندی بدنیا بیاید شاید اخلاقش عوض شود ولی الان درست نشده که هیچ .بلکه بدتر هم شده من الن چکار کنم دیگر اعصابم خراب شده و وسواسیت بیش از اندازه در نظافت وامورات محوله دارد
▪ افرادی که با یک فرد وسواسی زندگی می کنند، چه نکاتی را باید رعایت کنند؟
اولین نکته ای که اطرافیان بیماران مبتلا به وسواس باید مدنظر داشته باشند، این است که وسواس جزو اختلالات اضطرابی است و منشأ اصلی آن اضطراب است. بر همین اساس زمانی این اختلال بروز پیدا می کند که انجام یک کار یا یک تفکر به ذهن فرد اجبار می شود و این اجبار قابل کنترل و مقاومت نیست. به همین دلیل به آن اختلال وسواسی اجباری گفته می شود. بنابراین اطرافیان یک فرد وسواسی باید بدانند که با یک بیمار روبه رو هستند که رفتارهایش اختیاری نیست. دوم آنکه برای درمان فرد وسواسی باید حتما او را نزد روان پزشک ببرند.
▪ اطرافیان فرد وسواسی چگونه می توانند به فرد مبتلا به وسواس کمک کنند؟
همان طور که گفتم، شخصی که مبتلا به وسواس است رفتار و اعمالش جبری است و قادر به کنترل آنها نیست. بنابراین انتقاد و توهین و اعتراض به هیچ وجه جواب نمی دهد و نمی تواند به فرد برای کنار گذاشتن اعمال وسواس گونه اش کمک کند. از طرف دیگر هرگونه رفتارهای هیجانی مانند محبت زیاد، توهین کردن و ناز و نوازش افراطی ممنوع است و نه تنها به بیمار وسواسی کمک نمی کند، بلکه او هرگز دست از فعالیت ها و رفتارهای خود برنخواهد داشت. بنابراین خانواده ها باید از این گونه رفتارها پرهیز کنند.
▪ آقای دکتر! بسیاری از کسانی که اطرافیان آنها وسواس دارند از این موضوع گله دارند که فرد وسواسی آنها را مجبور به رفتارهای وسواسی می کند. در چنین مواقعی چگونه باید رفتار کرد؟
اولا در برخورد با یک فرد وسواسی باید بسیار صبور باشید و هرگز رفتارهای هیجانی توهین آمیز انجام ندهید. دوم آنکه زمانی که فرد وسواسی شما را مجبور کرد که به عنوان نمونه به صورت مداوم دست های خود را آب کشی کنید، سعی کنید با او بحث نکنید و طوری وانمود کنید که خواسته هایش را انجام می دهید و شما هم به افکار او اعتقاد دارید.
▪ همان طور که می دانید، در بسیاری از مواقع رفتارهای وسواس گونه فرد روی اعضای خانواده اش تاثیر می گذارد و به ویژه کودکان نیز بعد از مدتی چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند. آیا این اتفاق اجتناب ناپذیر است یا می توان راه حلی برای آن در نظر گرفت؟
بخشی از بیماری وسواس ژنتیکی است و بخش دیگر آن اکتسابی است. اگر فرد از نظر ژنتیک ابتلا به وسواس را داشته باشد، چند برابر نسبت به افرادی که سابقه ژنتیکی وسواس را ندارند، رفتارهای وسواسی می آموزد. بنابراین اگر به عنوان نمونه مادر یک خانواده دچار وسواس شده، کودکان نیز این رفتارها را به سرعت از مادر خود یاد می گیرند. بر همین اساس بهترین کار این است که فرد وسواسی را برای درمان پیش روان پزشک ببرند تا درمان شود. علاوه بر آن حتی اگر در کودکان علایم اولیه وسواس ظاهر شد برای آنکه از شدت گرفتن آن پیشگیری کنید، حتما آنها را پیش روان پزشک ببرید.
▪ دکتر احمدی! شما بهترین اقدام برای کمک به بیماران مبتلا به وسواس را مراجعه به روان پزشک می دانید، اما ممکن است، افراد وسواسی تمایلی برای این کار نداشته باشند. چگونه می توان به آنها کمک کرد؟
جواب این سوال را با یک مقدمه از بیماری وسواس بیان می کنم. وسواس می تواند یک بیماری یا یک علامت از بیماری دیگری باشد. ممکن است بیماری اسکیزوفرنی یا افسردگی با علایم وسواس همراه باشد. علاوه بر آن، در برخی مواقع بیماری وسواس همراه بیماری دیگری بروز پیدا می کند. مثلا ممکن است یک فرد مبتلا به افسردگی باشد و وسواس هم داشته باشد. بنابراین باید به علامت وسواس توجه کنیم چون اگر اصل بیماری را فراموش کنیم، علامت وسواس به تنهایی درمان نمی شود. نکته دیگر آنکه اگر فرد فقط مبتلا به وسواس باشد، معمولا از رفتارهای خود ناراحت و آزرده است و خودش برای رهایی از وسواس پیش پزشک می رود تا زودتر درمان شود، اما افرادی که وسواس آنها آنقدر شدید است که به بیماری های روانی دیگر مبتلا شده اند، شاید برای مراجعه به روان پزشک مقاومت کنند. خانواده این بیماران باید با روش های تشویقی و محبت آمیز آنها را پیش روان پزشک ببرند.
▪ آیا روش های درمانی وجود دارد که اعضای خانواده فرد وسواسی بتوانند در منزل آنها را انجام دهند؟
یکی از اقداماتی که خانواده شخص وسواسی می توانند انجام دهند، استفاده از «روش الگودادن» است. به گونه ای که به عنوان نمونه به فرد بیمار نشان دهند زمانی که دستشان کثیف است، آن را ابتدا با آب و بعد با صابون می شویند تا آلودگی آنها از بین برود. این کار می تواند به فرد وسواسی کمک کند تا رفتارش را متعادل کند. دومین اقدام، استفاده از رفتارهای ممانعتی است. در این روش باید راه هایی که فرد به سمت وسواس می رود را مسدود کرد. به عنوان نمونه در مورد فردی که وسواس تمیزی دارد، می توانید فلکه آب را ببندید و تنها زمانی که دست فرد کثیف و آلوده شد، شیر آب را باز کنید. این اقدام اگر تکرار شود می تواند اثر پایدار داشته باشد. اما ممکن است فرد وسواسی را کلافه کند. در این صورت باید حتما به پزشک مراجعه کنید.
▪ در پایان اگر نکته ای در نظر دارید، ذکر کنید.
مهم ترین نکته این است که اطرافیان فرد وسواسی باید بدانند که با یک بیمار مواجه هستند که اعمالش جبری است و کنترلی بر آنها ندارد. از رفتارهای هیجانی در مواجهه با فرد وسواسی بپرهیزید. هرگز فرد وسواسی را سرزنش نکنید یا مورد ترحم قرار ندهید. سعی کنید به هر ترفندی فرد وسواسی را پیش پزشک ببرید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
باسلام من با برادر شوهرم بعد از فوت همسرم ازدواج کردم اوبا بچه برادرش به بهانه های مختلف دعوا می کند و اورا مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار می دهد دیگر نمی دانم چه کار کنم از عواقب روانی بر دخترم می ترسم
دوست عزیز در این مورد باید از وساطت بزرگان فامیل استفاده کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه