خانواده
سلام خسته نباشين ٢٣ سالمه و ٣ سال هست كه ازدواج كردم خيلي نياز به مشاوره دارم ولي همسرم اجازه نميده برم مشاوره ميشه ازتون خواهش كنم كمكم كنيد
قبل ازد٧ ماه قبل اشناييمون پدرم به رخمت خدا رفتن و از طريق يكي از دوستام با محمد آشنا شدم ٢ سال دوست بوديم و تو دوره دوستي خيلي خوب بود اومدن خواستگاري ومن چون محمدو دوست داشتم مهريه كم و قبول كردم وقرار شد جهيزيه نبرم و شيربها هم مادرم نگرفت و مراسم عروسي قرار بود بگيرن و مراسم عقد من فقط خانواده من بودن و خانواده محمد كلاً١٥ نفر بدون بزرگنري به غير از مادرو مادر پدرش بعد از عقد منو با حودشون بردن توي مراسم عقد من تمتم مخارج گر ن مادر بود و به من نه كادو و نه زير لفظي دادن زير لفظي من دختر ١٩ ساله يه سكه گرمي كه ٢ سال قبلش دوستش بش كادو تولد دادن به من داد مادرش كه بعد محمد ازم گرفت واز اول خودشونو پولدار معرفي كردن بد عقدم يه سوئيت ٣٧ متري باوسيله هاي مادرش بود كه منو بردن اونجا و من هم پذيرفتم يكسال بعد محمد بيكار شد فراموش كردم بگم و محمد نگذاشت من ادامه تحصيل بدم و اول به بهونه خانوادش با كار من موافقت نكرد و بعد عقدم شاغل بودنمو پذيرفت و خودش يك سال بيكار بود و من صبح ساعت ٧ ميرفتم سركار تا ٧ شب هرشب خونمون پاتوق دوستاش بود تا ٢ يا٤ صبح مهمون داري ميكردم و الكل مصرف ميكردن هرروز شب و روز من اين بود نميذاشتن من به خانوادم بگم من هم براي حال مادرم نميگفتم و با ٧٠٠ تومن حقوق هم خرج خونه ميدادم و هم قسط يه روزايي پول كرايه نداشتم و هميشه مورد احانت از سمت خانوادش بودم و ٣ سال سرخاك پدر منو نبرد و يه مسافرت تنها تا بحال نبرده يه كادو بهم نداده هميشه من كردم
خرج برادشو خودش ميده و الان بد ٣ سال رفتيم طبقه دوم قبول كردن جهيزيه نبرم و اونا بدن ٤ سال گذشت هيچي حتي كادو تازه عروس بهم ندادن عروسي هم نگرفتن و جهيزيه هم در حد خودم بردم ولي همچنان محمد هرشب مهمون داره هم سركار ميرم هم هرشب مهمون بدون توجه به خواسته من دعوت ميكنه و جدا از همه اينا برادر شوهر و جاريم آخر هر هفته پنجشنبه ميام ميخوابن تا جمعه ١،٢ شب هرچي ميگم گوش نميده يه روزايي خرج خونه و مخارج زندگيشونو از ما ميگيرن بدون توجه به من در صورتي كه واسه خانواده من خيلي كم لطف بوده و جدا از همه اينها مهريه من ١٤ سكه هست اندازه ١٥ ميليون از من پول گرفته
ميشه تمنا كنم كمكم كنيد يهذره درست تصميم بگيرم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
خوب عزیزم چجوری دوسش داری این ادمو اصلا؟خدا بهت صبر بده
سلام خسته نباشید ببخشید من خیلی عصبی شدم از اجتماع تازگیا خوشم نمیاد هروقت میرم بیرون بجای این که روحیم بازشه تازه بیش تر ناراحت میشم یا اصلا از مهمان اومدن به منزلمون خوش حال نمیشم تازه دوس دارم برن خونشون خواهشن کمکم کنین
اگر علت عصبانیت از حادثه ای است كه مدتها قبل اتفاق افتاده یا نمی توان علت واقعی آن را بررسی كرد صحبت با یك مشاور مفید است .
– به كارگیری مهارت های ایجاد اعتماد به نفس یا یادگیری راه حل نیز كارساز است . با دویدن ، تمرین مشت زنی ، نرمش های هوازی ، عصبانیت را رفته رفته كاهش دهید. فریاد زدن در خودروی شخصی یا در كنار امواج ساحل ، به یكباره عصبانیت را از بین می برد. این روش به حس ترس ، ناراحتی یا اندوه كمك می كند .
– می توانید فهرستی از عواملی كه باعث عصبانیت می شوند تهیه كنید و اگر مایل بودید آن را از بین ببرید. چنانچه تصمیم داشتید نامه ای بفرستید بهتر است قبل از ارسال چند روز آن را كنار بگذارید .
تحقیقات حاكی از آنند كه بین اضطراب و عصبانیت رابطه ای وجود دارد . اگر اضطراب داشته باشید احتمال عصبی شدن بیشتر می شود . اگر به كرات عصبی شوید حس اضطراب و نگرانی افزایش می یابد . عواملی كه برای آرام شدن یافته اید می توانند سطح اضطراب و عصبانیت را كاهش دهند .
– خونسرد باشید . نفس های عمیق بكشید . این عمل به مغزپیام می دهد كه بحران تمام شده است و همه چیز به حالت عادی خود بازگشته است .
– تا ده بشمرید . همه ی ما راجع به این روش قدیمی و محبوب شنیده ایم . چنین روشی برای كنترل احساسات ، پیش از آن كه عملی انجام دهید یا حرفی بزنید كه از آن پشیمان شوید به شما زمان می دهد .
– استفاده از شیوه های آرامش بخش مانند تعمق و تجسم
– استفاده از حمام گرم ، گوش دادن به موسیقی دلخواه خود
– در صورتی كه به علت گرفتاری ، تهدید و تبعیض عصبانی هستید در جامعه ، مدرسه ، دانشكده یا در برخورد با این عوامل ، قوانین و مقرراتی وجود دارد . از یك مشاور نیز می توانید وقت بگیرید و مراحلی را كه باید طی كنید از این طریق بیابید.
– اگر علت عصبانیت شما مشكلی در زندگی شخصی است با مشاور مشورت كنید. این افراد می توانند دركشف مسائل شخصی كه به دفعات موجب بروز عصبانیت می شوند كمك كنند.
– اما همواره بیاد داشته باشید که انجام هر کاری با نام و یاد خدا دل را آرام میکند. موفق باشید
سلام
من دختری ۲۴ ساله هستم.یه سال و نیمه عقد کردم.اوایل خیلی خوب بود همه چی.ولی بعد یه مدت شوهرم با یه حرف من عصبانی میشد و شروع میکرد به داد و بیداد.بعد از یه مدت شروع کرد به فحش دادن به من و خونوادم.به مامانم هرچی میخواد میگه.به همه فحش میده.البته وقتی خودمون دوتا باشیم اینجوری حرف میزنه.انقدر داد میزنه همه خانوادش میفهمن.منم خیلییییی ناراحت میشم کسی به خانوادم چیزی بگه.چندبار بهش گفتم تو با من مشکل داری چرا به بقیه بی احترامی میکنی.اما هربار بدتر میکنه.کافیه من درمورد مامانش یه چیزی بگم.خودشو میکشه دیگه.خودشو خیلیی قبول داره.میگه هرچی من میگم درسته تو هم باید به حرفم گوش بدی.تا نظر مخالفی میدم به حرفاش عصبانی میشه.اوایل من خیلی مدارا میکردم ولی هربار بدتر شد.چند وقته خیلیی راحت منو میزنه.بعدش خودش ناراحت میشه ولی باز عصبانی که میشه منو میزنه میگه تو کوچیکتر از منی حرف منو گوش نمیدی منم میزنمت.از یه طرف دوسش دارم از یه طرف دیگه نمیتونم انقدر حقارت و تحمل کنم.لطفا راهنماییم کنید.مرسی
دوست عزیز پس وقتی ایشون رو دوست دارید حریم و حدود رفتار خودتون و حساسیت ایشون رو بشناسید تا وارد رفتارهای پر تنش نشید
در ضمن اول از همه خودتون باید مشاوره ای داشته باشید تا بتونید در این مورد به راهکاری مناسب برسید
سلام من حدود ۶ ماهه که ازدواج کردم پدر شوهرم چند سال پیش فوت کرده مشکل من اینه که خانواده شوهرم خیلی به پسرشون وابسته هستن و همش دوست دارن با پسرشون به تفریح و مسافرت برن شوهرم نمیتونه نه بگه و همش از شوهرم انتظار دارند که براشون خرج کنه با اینکه خودشون هیچ هزینه ای تو عروسیش نکردن و آدم مستقلی بوده اما خوانوادش خیلی پر توقع هستند و این مسئله منو خیلی ناراحت میکنه لطفا راهنمایی کنید
وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت میتواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانوادهاش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکلها و اختلافها به سراغ خانواده میرود و به تصمیم و گفته آنها عمل میکند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد؛ خانوادهاش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند. در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانوادهاش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگیهای بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه میدهند در کوچکترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکلساز میشود.
سنتی هستید یا مدرن؟
در خانوادههای امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسوولیت کار در خانه و بزرگکردن بچهها را ندارند و مردان نیز تنها نانآور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقششان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسوولیتهایی را در خانه به گردن میگیرند. نمونهای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونههایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی میتواند مشکلساز باشد. در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانوادهاش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد میشود.
گاهی وجود بزرگترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیامهای ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.
اگر همسرتان وابسته است…
در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد میتوانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
۱- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالتهای خانوادهاش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما میتوانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با همفکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
۲- در زمان گفتوگو با همسرتان پیشداوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیههای خانوادهاش چه نتایج تلخ و غمانگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمیآمد.
۳- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
۴- با همسرتان ارتباط صمیمیتری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرفهایش را به شما بزند.
دل کندن از خانه پدری
در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکلساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکمتر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرفهایی را که با هم زدهاید در عمل پیاده کنید. با هوشیاری برنامهریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانوادهها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت میشود.