با سلام
مردی هستم سی ساله که سه سال است عقد بسته ام. در این چند سال چند بار به خانواده همسرم گفتم که کاراشونو بکنن میخام زنمو ببرم ولی هر بار به دلایلی از جمله مریضی پدر بزرگ و مادر بزرگ و الآن وضعم خوب نیست مواجه شدم تا تقریباً حدود یه ماه پیش که تصمیم گرفتم اول خونه اجاره کنم تا اونا را تو عمل انجام شده قرار بدم و همین کارو هم کردم و قرار شد به همراه خانواده بریم برای صحبت کردن در مورد مراسم عروسی و تاریخش و … که بحمدا… به خوبی هم تموم شد (مثل روز عروسی، خرید بازار که قرار شد اونا برای خودشون هر مارکی که گفتن ما بگیریم ولی برای داماد فقط کت و شلوار که میخرن دامادو میبرن و بقیه چیزا را گفتن مختصر و یه چیزای جزئی میخرن ولی باز من قبول کردم، سرویس چوب هم که با من بود گفتن ما آشنا داریم میریم خامشو میگیریم بعد میدیم رنگ میکنن که تقریباً سه یا سی و نیم در میاد در صورتیکه من خودم میخاستم برم از تهران با سه تومن سرویس چوب بخرم و خرج مراسم عروسی که از اول قرار بود چون اونا مراسم نامزدی نگرفتن نصف نصف باشه ولی روز صحبت قرار شد فقط مهمونای خودشونو خرجشو بدن که گفتن 200 نفرن) ولی از روز بعد از صحبت کردن خانواده همسرم به بهانه های مختلف مثل تعداد مهموناشون که از 200 نفر با چند بار زنگ زدن به حدود 350 نفر رسیده بودن سعی در از هم پاشیدن مراسم کردن که در نهایت، هم خونه ای که اجاره کرده بودم را فسخ کردم هم تالاری که گرفته بودمو. چند بار هم بزرگانی را فرستادیم برای صحبت کردن با پدر همسرم که ایشان فرموده تمام مهریه دخترمو بده و طلاقشم بده که این حرفا از زمانی شروع شد که من به زنم زنگ زدم و مشورتونه با همسرم درد دل می کردم و گفتم من 35 میلیون تومان پول رهن خونه دادم و الان دیگه فقط 20 میلیون وامی که گرفتمو دارم و بیشتر از اون هم نمی تونم خرج کنم مثلاً سرویس چوبی که اونا پسندیده بودن خامش چون َآشنا بودن دو تومن در میامد و با رنگش حدود شش میلیون تومان که یه پایه برا تخت میخاست یه تشک، یه آینه برا میز آرایشش و شیشه برا ویترین که تقریباً 7 و نیم در میومد که به همسرم گفتم میریم تهران ارزون تر میخریم بعداً که خونه خریدیم که یه چیز خوب میخریم و خرجامونو کمتر کنیم و چیزای اضافی رو فعلاً نخریم و …
بالاخره اینکه الآن حدود یه ماه هست که همسرم از من تمکین نمیکنه و میگه باید هم نفقه این سه سالو بدی هم کل مهریمو و هم خونه بگیری برام با تمام لوازم یعنی جهاز که در شأن من باشه
الآن درخواست عدم تمکین دادم و اونم جوابیه اونو داده که تمکین می کنه ولی هر بار به درب منزل پدریش مراجعه کردم با مأمور 110 ولی از آمدن خودداری کرد و شروطشو بیان کرد و گفته تا زمانیکه شرطام اجرا نشه من نمیام
حالا از شما مشاورین محترم درخواست دارم راهنمایی کنین که چکار باید بکنم؟ علناً تو این سه سال بازیچه دست اونا بودم و با هر سازی که زدن رقصیدم و عمده مشکل من وجود زن بابای همسرمه که اگه اون نبود شاید الآن دو سالی بود سر زندگی خودم بودم
اینم بگم که تو عقد نامه نام زن بابا رو نوشتن بعنوان مادر زوجه چون اون محضردار آشنای خودشون بود. آیا میتونم از این موضوع استفاده کنم؟
حالا از شما مشاورین محترم