خانوادگی
با سلام.من شیدا هستم
24سالمه.لیسانسمو 6ماه گرفتم.یکسالو نیمه ک عقد کردم با پسری ک در یک دانشگاه و در یک رشته تحصیل میکردیم.ما خیلی همدیگرو دوست داشتیمو داریم.خیلی خوش برخوردو مهریون با اخلاق هستن ایشون.با وجود نرفتن به سربازی و نداشتن کار مادرم اسرار به محرم شدن ما داشت.الان همسرم سرباز هستن.و مادرم شدیدا داره منو آزار میده .بنده پدرم فوت شدن و نا پدری دارم.3ماهی هست همش بهم میگه مهمونی تو بسه دیگه .مادرمم مثلا نظری واسه جهیزیم میدم همش باهام بد حرف میزنه.اصلا من نمیتونم حرف بزنم.کوچکترین کاری میکنم اشکال میگیره.دلم خیلی پره.من خیلی خانوادمو دوست دارم.ولی این چند وقته دیگه دارن عذابم میدن.همش بهم میگه کار نمیکنی مفت میخوری.من دنبال کارم هستم ولی کار نیست.خودمو بکشم بخاطر نبودن کار؟درک نمیکنن اصلا منو.مادرم خیلی عصبی و تنده.و واقعا داره اعتماد به نفس منو میگیره.من چیکار کنم.
با سلام و احترام خدمت شما
به نظر می رسد که بیشتر مسئله مالی است بهتر است تا پیدا کردن کار مناسب از فعالیت های سود آوری که مقطعی هستند کمک بگیرید که آگهی های آن در روزنامه می باشد . البته می توانید جهت پیدا کردن یک راه حل مناسب که بتوانید با مادرتان برخورد مناسب داشته باشید و کمتر باعث نارحتی یکدیگر شوید از روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک بگیرید ۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من یک سال عقد کردم خواهر شوهرم وقتی لباس جدید میخرم البته ک با پول خودم یا بابام میگ ک ب جای لباس نو برید ماشین بخرید یا مثلا وقتی من ی چیز نو میخرم تا نگم برا خواهرم اروم نمیشه خیلی حسوده کلا دوست داره تو هرکاری ک بهش مربوط نیست دخالت کنه بچه ارشد خانوادس ۱۱ سال با بنده تفاوت سنی داره سوالم این ک با این ادم چجوری باید رفتار کنم
از نظر اسلام، حسادت، صفتى ناشایست و بیمارى اخلاقى خطرناکى است که باعث فساد و هلاکت روح و جسم آدمى مىشود. بىتردید، هنگامى که انسان مشاهده مىکند که دیگران نعمت یا امکاناتى دارد، که او ندارد، به طور طبیعى ملول و افسرده مىشود. در اصل این حالت که در تمامى انسانها کم و بیش وجود دارد، شرّ و ضد ارزش نیست آنچه در اخلاق اسلامى به عنوان «صفت مذموم و ضد ارزشى» معرفى شده است، حالت افراطى و ظهور عملى آن است. هنگامى که فردى آرزو مىکند، نعمت و امکانات دیگران از ایشان سلب شود یا از بین برود و این آرزو را در عملکرد خود نیز آشکار مىسازد، «حسود» و عمل چنین شخصى نیز «حَسَد یا حسادت» نامیده مىشود.
البته رقابت با حسادت فرق دارد. رقابت باعث رشد و شکوفایى انسان مىشود ولى حسادت خوره روح و جسم آدمى و موجب تباهى دنیا و آخرت اوست
قال امیرالمؤمنین على (ع): ثمرهُ الحَسَدِ شَقاءُ الدُّنیا وَ الآخرهِ؛ امیر مؤمنان على (ع) فرمودند: میوه و نتیجه حسد، بدبختى در دنیا و آخرت است. (غررالحکم، ح ۴۶۳۲) و به فرمایش معصومین (ع) حسادت ایمان را تباه مىکند، آنچنان که آتش هیزم را مىخورد و نابود مىسازد. (الحسدُ یأکُل الایمان کما یأکلُ النار الحطب»
۱- اولین توصیه در برخورد با آشنایانی که حسادت خویش را بروز مىدهند، رعایت اصل «مدارا» است. اگر به هر دلیل مایلید و یا ضرورت ایجاب مىکند که به ارتباط خویش ادامه دهید، به ناچار باید که در برابر ناملایمات آن بردبارى کنید. بردبارى و مدارا یک اصل کلى است که بدون آن زندگى اجتماعى و ارتباط با دیگران مقدور نیست
«آسایش دو گیتى تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا»
۲- از گفتار و رفتارى که باعث برافروختگى شعله حسادت مىشود پرهیز نمائید. به رخ کشیدن امکانات، نعمتها و کمالات علمى وفضایل اخلاقى مىتواند شعلههاى حسادت را برافروزاند. برافروختگى این آتش، علاوه بر اینکه براى خود حسود مضرّ و هلاککننده است، براى شخص محسود نیز ممکن است خطرات و زیانهایى را در بر داشته باشد لذا در روایات داریم که، التواضع نعمه لا تحسد الیه یعنی تواضع نعمتی است که کسی به آن حسادت نمی کند .بنابراین هر وقت حرف یکی از ویژگی های مثبت شما بود با تواضع آنرا کوچک جلوه دهید یا اگر امکاناتی داشتید که باعث حسادت می شود آنرا از چشم آنها دور نگه دارید.
«چو نیکبخت شدى ایمن از حسود مباش
که خار دیده بدبخت، نیکبختانند»
۳- علت اصلى بروز و ظهور حسادت و بسیارى از رذایل اخلاقى، ضعف ایمان است.
اگر انسان مراتبى را در خداشناسى بپیماید و نسبت به صفات علم، حکمت، قدرت، رزّاقیت، رحمت و رأفت خداوند معرفت و شناخت – هر چند نسبى – کسب کند، بطور ارادى مىتواند رذایل و زشتىهاى نفسانى و اخلاقى را در خود شناسایى و ریشهکن سازد. پس به طور اجمال دریافتیم که راه خلاصى از این صفت ناپسند اخلاقى، ارتقاء سطح ایمان و باور قلبى نسبت به خداوند است سایر علل «حسادت» عبارت است از: تکبر، خودخواهى، عجب و مال دوستى و مقامپرستى.
۴- هنگامى که خداى متعال به بندهاى از بندگان خود، نعمت را عطا مىفرماید، به طور طبیعى ممکن است.
که او مورد حسادت دیگران قرار گیرد. این مشکل، به هر حال وجود دارد و گریزى از آن نیست. با این وجود نباید حسادت حسودان مانع رشد و ترقى و پیمودن راههاى کمال و تعالى شود. مواظب باشید و سعى کنید در برخوردها، اسرار درونى خود را مخفى نمائید. گذشته از این مراقب باشید خود ناخواسته با این آفت مبتلا نشده باشید چرا که برخی از افراد به این دلیل در مورد دیگران قضاوت های منفی می کنند که خود نیز به آن مبتلا هستند این افراد از پیمودن راه کمال بازمی مانند غافل از اینکه شخص حسود، در اغلب موارد، جز به خویش آسیب نمىرساند
سلام من وشوهرم دوساله ک ازدواج کردیم خیلی همدیگه رو دوست داریم اما من خیلی حساسم خیلی ….ب رفتار همسرم با اینکه خیلی دوسم اره خساسم زورم میاد جایی ک میره یابایکی حرف بزنه دوس دارم بیخیال شم حساس نباشم تو روخدا بگین چ کارکنم راحت شم حساس نشم
زودرنجی شدید و حسایات های رفتاری بالا منجر به کمبود اعتماد به نفس و به نوعی خود آزاری احساسی می شود. کودکان و حتی بزرگترهایی که از این مشکل رنج می برند خیلی راحت نمی شود با آنها صحبت کرد؛ چون یا در همان لحظه اول از حرف ها و نحوه گفتارتان ناراحت می شود یا پس از ساعت ها فکر کردن به تک تک کلمات و جملات مکالمه کوتاهی که فقط چند دقیقه ادامه داشته است.
کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت می شوند، معمولا تمام حرف ها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت می دهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت می کنند. برای همین، معمولا ترجیح می دهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر می پسندند. غافل از این که تنها ماندن و گوشه گیری، حساسیت شان را تشدید و احساسات منفی شان را بیشتر می کند. روان شناسان و متخصصان به این افراد توصیه می کنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیت های جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.
می گویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بوده اند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند. بعضی ها هم درست برعکس فکر می کنند و باور دارند کمبود محبت و بی توجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچه ها می شود. علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی که کودک در آن قرار می گیرد و رشد می کند و ده ها عامل دیگر می تواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.
اما باید بدانید که حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگی هایی است که در اختلال های شخصیت مختلف و طی بیماری های روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماری ها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد. از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم می آید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.
حساسیت رفتاری
عوامل زودرنجی شدید
این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی می کنند. بر همین اساس هم می گویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانه های وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری می تواند به این شکل خود را نشان دهد.
در کنار این افراد، خیلی ها هم هستند که مشکل شان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج می برند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کم توجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که می تواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.
اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.
پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.
حساس ها مراقب باشند
دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود. تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود. البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.
آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.
از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.
بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.
اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می دهد:افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.
دیگران هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟
لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.
اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.
بچه ها را درست تربیت کنیم
همان طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت ها موثر است و می تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می کند فرزندان شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب های زندگی را داشته و واقع نگر باشند. به این معنی که بچه ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام خسته نباشید پسری ۲۲ ساله هستم که تو بچگی صدمه روحی دیدم مادرو پدرم وقتی ۸ سالم بود طلاق گرفتن و مادر با عموم ازدواج کرد خیلی سختی کشیدم و تنها با مادر بزرگم زندگی کردم مادر کرج طندگیمیکنه پدر اطراف کرج و خودم تهران یه خواهر ۱۶ ساله هم دارم و از عموم یعنی شوهر مادرم یه بچه ۵ ساله . مدتی میشه شنیدم که شوهر مادر بد اخلاقی میکنه چند وقت پیش شنیدم سر ۱۰۰ هزار تومن زده دست مادرم رو شکونده اینم اضافه کنم که شوهرش اعتیاد به تریاک داره و خواهرم هم با اونا زندگی میکنه الان چند روزه سر فضای مجازی مادرم و خواهرم رو از خونه بیرون کرده و طلاق میخواد مادر من ۱ سکه بیشتر مهرش نیست اگه طلاق بگیره هیچ حمایت مالی نداره که زندگی کنه اگرم اشتی کنن خواهدم تو اون خونه عذاب میکشه و پیش بابامم برو نیست چون واقعا تو این سن احتیاج به مادر داره خودمم با شنیدن این رفتار های عمومم روزی صد بار به فکر قتل می افتم و میتونم این کارو کنم ولی بخاطر اینده مادرم نمیتونم خیلی گم شدم راهنمایی کنید تورو قرآن
دوست عزیز از این تفکرات بیرون بیایت و بدونید این مشکلات در اکثر خانواده ها وجود داره و اکثر اوناهم با گفتگو و ساطت بزرگان فامیل حل میشه
اینکه مادر شما بی پشتوانه میشه فکر اشتباهی هست چون خداوند راه های رو باز خواهد کرد …
به همین خاطر بهتره در این مورد با فردی قابل اعتماد در خانواده مشورت کنید … تا در این مورد به نتیجه مطلوب برسید و بدونید فکر قتل چیزی جز تباهی برای شما نخواهد داشت
قوی باشید و خودتون رو پناهی برای دیگران از جمله مادر و خواهرتون قرار بدید و اجازه ندید رفتار دیگران تغییری در شما ایجاد کنه … قوی باشید و توکل به خدا کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵