سلام خسته نباشید. من بیست و هفت ساله دانشجوی ارشد یکی از رشته های فنی مهندسی از یکی از بهترین دانشگاههای کشور هستم که خدمت سربازی هم رفتم اردیبهشت امسال از یکی از خانم های دانشکده به صورت ایمیلی با توجه به شرایطی که داشتم خواستگاری کردم البته قبلش بطور نامحسوس هشت ماه در مورد ایشون تحقیق کردم طوری که نه ایشون نه کس دیگه ای متوجه نشد چون می خواستم احترام ایشون حفظ بشه خلاصه ارتباط ایمیلی ما شروع شد و منم گفتم که بسیار جدی هستم تا اینکه اواخر ترم ایشون یه وقت ملاقات ترتیب دادن و واسه اولین بار با هم صحبت کردیم ما از دو قومیت متفاوت هستیم همشهری و همکلاسی هم نیستیم ایشون با این مساله و بحث آینده شغلی من کنار اومدن و عنوان کردن که اخلاق واسشون مهمه اون جلسه خوب تموم شد و بعدش که دانشگاه تعطیل شد ما رفتیم خونه که اوایل تیر خودشون تو تلگرام بهم پیام دادن و ارتباط تلگرامی شروع شد من مساله رو به خونوادم گفتم و از ایشونم خواستم که مساله رو به خونوادشون بگن به لحاظ خونوادگی بسیار شبیه هم هستیم همه چیز عالی بود من حتی شماره ایشون رو به مادرم دادم و ارتباط شون با مادرم هم خیلی خوب بود طوری که من واقعا امیدوار شده بودم مادرم ازشون خواست که شماره منزل رو بدن که به رسم ادب و عرف اجازه خواستگاری بگیریم که ایشون عنوان کردن به لحاظ خونوادگی فعلا شرایطش نیست باشه چن وقت دیگه تا اینکه اواخر شهریور ایشون عنوان کرد که با هم تفاوت داریم و ارتباط شو با من قطع کرد ولی همچنان با مادرم در ارتباط بود من بعد از تلگرام بهشون پیام یا تماس تلفنی نداشتم چون واقعا نمیخوام اذیت کنم قرار شد که این تفاوت ها رو بگن که هنوز که هنوزه نگفتن. چن وقت پیش به مادرم گفته بودن که فلانی یعنی من خیلی آدم خوش اخلاق و خوبیه ولی ما به هم نمیخوریم و منم شرایطم به لحاظ درسی معلوم نیست نمیخوام ایشون الکی امیدوار باشن. مادرم هم گفته بود که به لحاظ زمان مشکلی نیست پسر من هم که امسال مثل خودت درگیر درسه. اینم بگم که تقریبا یک ماه پیش تولدشون بود و من بطور غیرمستقیم بهشون یه هدیه دادم و ایشون باز تو تلگرام از من تشکر کرد. ضمن اینکه به مادرم گفته بودن که تو این مدت به خونوادشون گفتن فعلا قصد ازدواج ندارن و هرکس خواستگاری کنه جوابم منفیه یعنی زمانی که تازه با من قطع کرده بود و همچنین گفته بودن که به علت جواب منفی که به من دادن تو این مدت سه چهار ماهه عذاب وجدان دارن. الان واقعا من موندم دیگه چیکار کنم واقعا دوسش دارم نمی تونم الکی از دستش بدم. من خیلی به این کار فکر کردم قبل از اینکه پیشنهاد خواستگاری بدم واقعا غیر مسئله کاری مشکلی ندارم که ایشون هم باهاش کنار اومد. رفتار ایشون هم اون اوایل خیلی منو امیدوار کرد. الان به نظر شما راهکار چیه چطور میشه این مشکل یا شک و تردیدی که واسه ایشون پیش اومده رو حل کرد؟ ضمن اینکه تصمیم دارم همراه خونواده خیلی محترمانه و رسمی خدمت خونوادشون برسیم من شماره تلفن و آدرس منزل شون رو دارم، به نظر شما با این شرایط این کار درست هست؟ بسیار ممنون میشم که کمکم کنید. منتظر راهکارتون هستم. با تشکر