ممنون بابت پیگیری شما، ایشون همون ابتدای کار وقتی بحث خونوادشون پیش اومد بهم گفتن که باید حضوری بیاین و خونوادم شما رو ببینند تا نظرشون رو بدن. یکی از دوستان(آقا هستن) هم هستن که اتفاقا همکلاسی ایشون هستن و ما با هم خیلی دوستیم و همین چند وقت پیش این خانم بنده خدا فکر کرده چون من ارتباطم با ایشون خوبه این جریان رو هم به ایشون گفتم در حالیکه من چندین بار بهشون گفتم در مورد این جریان فقط با خانوادم صحبت کردم و نمیخوام بدون هماهنگی خود شما فعلا کسی چیزی بدونه ولی خب ایشون این جریان رو به این دوست مشترکمون گفتن و بعد از اینکه متوجه شده من چیزی نگفتم کلی تعجب کرده و به دوستم گفته فکر میکردم فلانی این جریان رو به شما گفته. همین کارشون باز منو یه کم مشکوک کرده که ظاهرا ایشون چندان به حرفها و قصد من اعتماد ندارن. واسه همین فکر میکنم دخالت سریعتر خانواده ها باعث اعتماد سازی بشه. یه جورایی معما شده این قضیه، اون اوایل رفتارها همون طوری که عرض کردم خیلی خوب و امیدوار کننده بود ولی بعد مدتی به دلیل یا دلایلی که واسم مجهوله ارتباط قطع شد!!!!