باسلام.باشناختي که ازخانواده همسرم که ازاقوام بودندباهم ازدواج کرديم..درهمان سالهاي عقدکه دوسال طول کشيدمتوجه شدم که خانمم براي توجيح کارهايش متوسل به دروغ ميشودکه بنده هم گوشزدکرده وازايشون ميخواستم که ازاين کاربپرهيزد..بعدازازدواج سال اول رونخواستيم بچه دارشويم ولي بعدش که اقدام کرديم متوجه شدم که خانمم مشکل نازايي داردکه باکلي عمل جراحي وهزينه اخرش باهمون روش عادي بعدازپنج سال بچه دارشدکه درهفت ماهگي سقط شدبعدازاون جريان دوباره باکلي هزينه بعدازسه سال بچه دارشديم والان همون يک بچه که پسرهم هست روداريم.قضيه ازاونجاشروع ميشه که بعدازسقط بچه اول براي تقويت روحيه يه مسافرت خارج ازکشوربه سوريه ولبنان رفتيم که بااتوبوس وزميني بود..اونجامتوجه شدم که خانمم باراننده اتوبوس خوش وبش ميکنه که بهش اعتراض کردم که گفت منظوري نداشته بعدازمسافرت يک ماه بعد.متوجه شدم که باگوشي بهش پيام ميده واونم خواستارملاقات حضوري هست که باسوزاندن سيمکارتش وگرفتن گوشي باعث قطع رابطه شدم..گذشت تااينکه پسرم بدنيااومدوکلي ازلحاظ روحي درماتاثيرداشت من اون مدت مشغول درس خوندنم هم بودم وتواين مدت بايک خانم اشناشدم که صيغه عقدخونديم وباهم رابطه داشتيم(به دليل سردمزاجي خانمم وتوجه نداشتن به مسايل زناشويي) که البته خودم بهش گفتم بعدازاينکه ديدم زيادخوشايندش نيست بااون خانمه ترک رابطه کردم..البته ناگفته نباشه من خودم هم زودانزالي داشتم…بعدازگذشت يک سال يکدفعه خانمم گفت که براي سرگرمي ميخوادکارکنه که من گفتم بااين بچه نميشه وبالاخره بااسرارزياديک بوتيک واسش زدم که اخرش هم باکلي ضررجمعش کرديم توهمون زمان بايک نفرکه براي مشاوره جهت فروش بهترلباسهابه مغازه اومده بوداشناميشه ودوباره همون برنامه پيامک بازي واينبارباجوکهاي سکسي و….باهم ارتباط داشتندباتجسس متوجه شدم باهاش رفت وامدهم داره وحتي کمک مالي هم بهش ميکنه مکالمات تلفنيش روهم ضبط کردم که به اون طرف ميگفت داره ازمن جدا ميشه ومنويک ادم لاابالي وهوسران وبداخلاق معرفي کرده بود.که اينجاهم بهش گفتم که ازاين رابطه تون خبردارم وگفتم ميخوام طلاقت بدم.که باکلي گريه وزاري بخشيدمش گفتم نفهمي کرده…بازگذشت تاواردکاربيزينس شدکه به قول خودش عاشق اين کارهست تواين کارهم باچندنفري دوست بودالبته توفضاي مجازي که وقتي اعتراض کردم ميگفت که مثلاواسطه يکي شده که به معشوقش برسونه…اونيکي وضعيت مالي خوبي ندارندگناه داشت ..و……بازايجاهم باعث قطع رابطه شون شدم تااينکه اين اواخربازمتوجه شدم بواسطه معرفي يک محصول به يکي ازاشنايان خيلي دورکه مشکل سرطان مثانه هم داره باهم رابطه دارندوخودش هم بهم گفت که چون ميخوادبهش روحيه بده تابابيماريش مبارزه کنه يکم هواشودارم چندوقت پيش ديدم زيادي سرش توچت هست وازمحل کارهم که به خونه زنگ ميزنم بيشتروقتهااشغال ميزنه که بادروغ که مثلاپاي بچه خورده به گوشي و…..رفع رجوع ميکرد.تااين لحظه خبرنداشت که من دستگاه ضبط مکالمات نصب کردم که هنوزهم نميدونه بابررسي مکالمات متوجه شدم که هردونفربهم ابرازعلاقه دارندودارندمقدمات يک رابطه سکسي پنهاني روفراهم ميکنند..درضمن اون فردهم متاهل وداراي يک فرزندهست که درخواست رابطه جنسي هم ازاون هست وخانم اوايلش مقاومت ميکنه واين اواخرکم کم راضي به اين رابطه شده…الان دوروزهست که متوجه اين موضوع شدم…..اين متني که نوشتم قصه-رمان-وياداستان نيست حقيقتي اززندگي پرازدروغ ونفرت بنده هست که بطورخلاصه وارنوشتم درضمن ناگفته نماندکه بااين کارهايي که ميکردمنم مجبورميشدم توسايتهاي همسريابي دنبال خانم متعه باشم که نه کسي پيداشدواسم نه من تن به اين کاردادم..الان هم بخاطرپدرومادرم وپدرومادرش وپسرم تمام اين اتفاقات روريختم تودلم وصبرکردم وهردفعه بخودم گفتم ببخش تابخشيده بشي…اين مورداخري روديگه موندم چطوري حضمش کنم بگذارم تومحل ملاقاتشون لوشون بدم ياقبل ازاينکه اتفاقي بيفته؟؟واينکه ازکجامعلوم که بافردديگري دوباره شروع نکنه خواهشا راهنمايي کنيدکه چيکارکنم ؟؟؟تجويزمشاوره ندهيدکه اصلاامکانش نيست من اين کارروبکنم
حلاشايدبگيدعجب ادم اسکلي هستم ولي من فقط واسه اينکه ابروي طايفه وخودم روحفظ کنم دست به هيچ کاري نزدم اينجاازشماکمک ميخوام درضمن بعدازبدنيااومدن فرزندمون ازدوسال بعدش اقدام به فرزندبعدي کرديم که الان سه سال دوسال هست که باردارنشده…..
خواهشاکمکم کنيد