1
خیانت به همسر
سلام من زنی هستم که به شوهرم تقریبا دو ماه پیش خیانت کردم که شوهرم فهمید وبه خاطر بچه ها به کسی نگفت ولی از طرفی هم تحمل کردن ادامه این زندگی خیلی براش سخته ومن هم کاملا متوجه اشتباه خودم هستم وخیلی پشیمانم واز طرفی بخاطر علاقه ای که به همسرم وزندگیم دارم به هیچ عنوان نمیخوام از او جدا شم چه راهی پیشنهاد میکنید تا من بتوانم دوباره اعتماد شوهرم را بدست بیارم تا بتونیم به زندگیمون ادامه بدیم؟و چه راهی پیشنهاد میکنید که هر چه زودتر این مسئله را فراموش کنیم
در توضیح بیشتر باید بگم من ۴۷ سالمه وسه فرزند دارم و با عشق ازدواج کردیم ولی به مرور زمان مشکلاتی پیش آمد که اون عشق اولیه کمرنگ شد تا این اواخر به خاطر اشتباه مالی که من مرتکب شدم شوهرم ی مدت کوتاهی بخاطر تنبیه من ما رو ترک کرد که البته هر ۱۰ الی۱۵ روز ی دفعه همدیگرو میدادیم ولی همین باعث شد من تو ی مسافرت کاری به درخواست دوستی ی نفر که از خودم چند سالی کوچکتر بود جواب مثبت بدم که هنوز خودم نمیدونم چرا همچین کار اشتباهی کردم و حدود یک ماه با هم دوست بودیم که بیشتر تلفنی بود ولی سه بار با هم قرار گذاشتیم و هر دفعه حدود یکساعت باهم بودیم که چند روز بعد شوهرم که منو تحت نطر داشت فهمید ومیخواست منو بکشه که در آخر بخاطر حفظ آبروی بچه ها منو بخشید و با این وجود که همدیگر و خیلی دوست داریم نمیتونه این مسئله را فراموش کنه وبراش قابل قبول نیست که من قدرت چنین کاری داشته باشم وحتی تو فکر آینه که بره اون طرف را که حتی من نمیدونم کجا ساکن پیدا کنه وزنده بگورش کنه بخدا میدونم کارم بی نهایت زشت بوده ولی زندگیمو و شوهرم را دوست دارم اصلا انگار اون لحظه که اون کارو کردم من خودم نبودم والان دارم داغون میشم بخدا قسمتون میدم کمکم کنید توبه کردم ونماز میخونم و مشهد رفتم واز امام رضا خواستم کمکم کنه شما هم لطف کنید منو راهنمایی کنید تا بتونم به زندگیم برگردم وبه شوهرم کمک کنم تا این مسئله را فراموش کنه و زندگی سه تا فرزندم به حالت طبیعی برگرده ودر آخر خانمهای عزیز در بدترین حالت خیانت نکنید که بزرگترین ضربه را بخودتون زدید وتا آخر عمرمثل ی زخم بدخیم باید تحملش کنید