سلام -من دختری 32 ساله هستم
من مدت 1.5 سال هست ازدواج کردم . با شوهرم 7 سال دوست بودیم . توی اون مدت هیچ کدوم به هم خیانت نکردیم حتی یکبار . ولی در دوران نامزدی یکی ازهمکارام به من پیشنهاد داد و من هم قبلا از اون خوشم میومد . میگفت که جدا شو و با هم ازدواج کنیم که من نگفتم نمیتونیم ولی به رابطه دوستیمون ادامه دادیم . 4 سال از من بزرگتره و مدیر مالی هست . تقریبا اواخر اسفند بود که ناگهانی دیدم یکی از خانم های همکار شوهرم به شوهرم اس ام اس داده . رمز گوشیشو داشتم رفتم چک کردم دیدم به اون ارتباط داره . که به خانم زنگ زدم این موضوع رو انکار میکرد به روی شوهرم اوردم گفت سو تفاهم بود . گفتم اکی . دو هفته بعد دستگاه شنود گذاشتم دیدم با اون دختر رفته بیرون و باهاش ارتباط داره و به یکی از دوستای نزدیکش گفتم و این سری نمی تونست انکار کنه . حالم خیلی بد بود . یه حس خیلی بعد . الان میدونم با اون ارتباط نداره چون قول داده و من هر روز دارم چک میکنم . توی اون یک هفته خیلی حالم بد بود . گفتم اگه شوهرم هم بفهمه من با کسی دوستم نابود میشه چون خیلی به من اعتماد داره . من با اون پسر مجرد رابطه هم داشتم ولی همیشه عذاب وجدان میگیریم . اون پسر الان نمخود من جدا بشم ولی همیشه هوای زندگی منو داره . مواظبه که رابطم با شوهرم بد نشه – منو اروم میکنه . الان نمیدونم چیکار کنم . ولی میدونم اون پسر به زندکی من خیلی کمک کرده و باعث شده من توی دعواهام با شوهرم اروم باشم و صبورتر باشم –