3
خیانت همسر
سلام .
مدت دوهفته است متوجه خیانت زنم شدم.وقتی علت رو ازش پرسیدم گفت میگه اون به زور با من رابطه برقرار میکرده ومنتقصیری ندارم الان نمیدونم چیکار کنم .یه بچه ۳ساله دارم .زنم رو خیلی دوست دارم .یعنی قبول کنم اشتباهشو .طلاقش بدم .لطفا راهنماییم کنید
۱- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف نکنید.
۲- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است.
۳- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل: حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید.
۴- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است.
۵- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.
۶- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید.
۷- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.
۸- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.
۹- به دنبال مشاوره بروید. سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید.
۱۰- حداقل یک روز به خود فرصت دهید.
۱۱- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.
۱۲- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد.
۱۳- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسایل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس بعد از ضربه روحی شده اید و باید هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
۱۴- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید و به سرسپردگی خود ادامه دهید به راحتی از بین برود. از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.
۱۵- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.
توجه:
۱) بی وفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشات گرفته از سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود داشته باشد و … به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آنرا متوجه نخواهید شد.
۲) نوع خیانت، معمولا فهم و درک آنرا راحت تر می کند. آیا به یک شب ختم می شود؟ به دلیل مشکلات زندگی بروز کرده؟ اعتیاد به برقراری رابطه جنسی بوده؟ آیا خیانت صرفا برای خاتمه دادن به زندگی مشترک بوده؟
۳) به خاطر داشته باشید که زندگیتان با گذشته فرق کرده و باید ناراحتی به وجود آمده را تسکین دهید.
۴) به طور مشابه می توان گفت که مرگ نزدیکان نیز باعث بروز غم و اندوه می شود (از عدم پذیرش از سوی فرد شروع می شود، بعد خشم، عصبانیت، کشمکش، افسردگی و در نهایت به پذیرش ختم می شود) پس چنین مسایلی بدین معنا نیستند که زندگی به پایان رسیده است و شما دیگر قادر به ادامه دادن آن نیستید، چرا که در اصل شما این توانایی را در وجود خود دارید و تنها مشکل به کارگیری ان است که کمی دشوار می باشد.
۵) پیش از اینکه خانواده خود و یا همسرتان را در جریان بد عهدی او قرار دهید، مجددا بر روی این امر فکر کنید. افراد خانواده می توانند کینه ها را برای مدت زمان بیشتری نگه دارند و شرایط را بدتر کنند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
سلام،،ده ساله ازدواج کردم.و زندگی خوبی داشتم و عاشق همسرم.بودم و اونم خیلی مرد خوبی هست و دوستم داره همه توی فامیل حسرت رابطه ما رو.میخورن اما تازه فهمیدم شوهرم چند ماهه با دوست دختر سابقش که توی محیط کار هم رو اتفاقی دیدن رابطه تلفنی داشته،،پارسال هم به یه چیزهایی شک کرده بودم سر یه قضیه دیگه ولی زیاد جدی نگرفتم و نخواستم پیگیر بشم،،اما حالا که متوجه رابطش شدم دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم با این که خودش قسم میخوره که تموم شده همه چیز ولی نمیتونم برگردم به زندگی قبلیم و در ضمن شوهرم شش ماهه دجار گیر و.گرفتاری های مالی زیادی شده و وقتی که فکر میکردم همه فکر و ذکرش درگیری های مالیه و خیلی فداکاری ها براش کردم متوجه خیانتش شدم این خیلی اذیتم میکنه،،،،از خودم هم تعجبم که این همه مدت متوجه این رابطه شوهرم نشدم همین محافظه کار بودن شوهرم بیشتر منو میترسونه که شاید قبلا هم رابطه هایی داشته و من نفهمیدم یا در اینده متوجه خیلی کارهاش نشم،،بهش میگم اگه مشکلی با من داری بگو ولی فقط همه چیز رو حاشا میکنه و میگه من عاشق تو وزندگیم هستم و به تون زن فقط میگفتم دست از سرم بردار من زن و بچه دارم مگه میشه شیش ماه یا بیشتر با کسی رابطه داشته باشه و خودش نخواد؟؟در ضمن قبل از این که مدرک ستم بیاد کلا همه چیز رو حاشا میکرد،،،حالا هم با این که یه ماه بیشتر از این قضیه گذشته ولی نمیتونم فراموش کنم و ببخشمش و دوباره بهش اعتماد کنم دارم دیوونه میشم ،،،من برای شوهرم توی زندگی چیزی کم نزاشتم که بخواد دنبالش توی یه رابطه دیگه بگرده،،،لطفا کمکم کنید چطوری بهش اعتماد کنم و برگردم به زندگی قبلیم
۱ – اگر همسرتان سبب از بین رفتن اعتماد شما شده است و یا اگر شما چنین کاری را در حق او کرده اید دو مساله وجود دارد که باید برای شما اتفاق بیفتد تا مجددا به هم اعتماد کنید. هر کدام از شما دو نفر محتاج عشق و تفاهم هستید و اگر نسبت به همسرتان احساس خشم می کنید لازم است از این عصبانیت دست بکشید و الا قادر به ایجاد اعتماد مجدد نخواهید بود. عصبانیت های طولانی مدت سبب می گردد که به این راحتی پذیرای عذرخواهی و گذشت نباشید و این در حالی است که عذر خواهی اولین چیزی است که برای ایجاد اعتماد مجدد باید محقق شود. صادقانه عذرخواهی کنید و سعی کنید با کمال صداقت به گناه خود اعتراف کنید و اگر شما کسی هستید که باید عذرخواهی را بپذیرد اینکار را صادقانه و صمیمانه انجام دهید. سپس درباره آنچه حس می کنید و اینکه کاهش حس اعتماد چه اثری بر شما داشته با هم حرف بزنید . نسبت به همسرتان صادق و بی غل و غش و مودب باشید وقتی که همسرتان تصمیم می گیرد درباره احساساتش با شما حرف بزند باید خیلی مراقب باشید که او را نرنجانید.
۲ – هر چند تعهدی شکسته شده اما اعتماد مجدد زمانی دوباره حاصل می شود که شما باز هم نسبت به یکدیگر متعهد شوید و از آن مراقبت کنید. متعهد شوید که صادق و بی ریا باشید و بیشتر با هم تعامل برقرار کنید. وقتی تعهد پایه ریزی می شود تنها راه ایجاد مجدد اعتماد حذف کردن اشتباه گذشته است. ممکن است در یک لحظه آن مشکل قدیمی فراموش شود اما تنها یک ارتباط جدید که بر اساس اعتماد پی ریزی شده است می تواند خود را حفظ کند.
۳ – در برخورد با این فرآیند صبور باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید اعتمادتان به سرعت به جایگاه اول باز نمی گردد. این مساله نسبی است زیرا فرض شده که یک شوهر قابل اعتمادترین دوست زن است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴